نقد آرای ارنست کونل درباره خو‌شنویسی اسلامی با توجه به فلسفه سنتی هنر و رسایل سنتی خو‌شنویسی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشکده عمران، هنر‌ و معماری، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران

2 استادیار و عضو هیأت علمی گروه پژوهش هنر، دانشگاه هنر

3 استادیار و عضو هیات علمی گروه هنر، دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات، تهران

10.22070/negareh.2023.17798.3241

چکیده

از میان شاخه‌های پرشمار هنرها، خو‌شنویسی در جهان اسلام از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. ارنست کونل، محقق آلمانی اوایل سده بیستم، درباره خوشنویسی اسلامی مباحثی مطرح کرده که به نظر باید با نگرشی متفاوت مورد تحلیل و نقد قرار گیرد، تا ضمن پرهیز از روحیه حاکم بر اندیشه وی، بشود سره از ناسره را در آرای وی جدا و در یک چارچوب منظم تبیین کرد. هدف این پژوهش تحلیل و نقد تبیینی جایگاه و اهمیت خوشنویسی اسلامی ازنظر ارنست کونل است. مسئله این است که 1. کونل چگونه نسبت میانِ اسلام، هنر و بنیان‌های خوشنویسی اسلامی را تبیین کرده است؟ 2. آرای وی با آنچه در رساله‌­های خو­شنویسی دوره‌های مختلف وجود دارد، چه تفاوت‌ها و تشابه‌هایی دارد؟ روش تحقیق بر تحلیل و نقد، تفسیر، تشریح و تبیین آرا بر اساس متون سنتی و روش سنتی نقد انجام‌شده و شیوه جمع­آوری اطلاعات به‌صورت کتابخانه‌­ای است. نتایج پژوهش نشان داد کونل به‌عنوان محقق عینی گرا اگرچه هنر خوشنویسی اسلامی را برخاسته از کتاب وحی می­داند اما به نظر وی اسلام نقش محدودکنندۀ هنر فیگوراتیو داشته که ازنظر وی همین موضوع باعث رشد هنر خوشنویسی شده، همچنین عملکردِ خوشنویسی را نیز تحت تأثیر ایدئولوژی اسلام در خدمت قدرت و سلیقه حاکمان می­داند. از منظر سنتی، بااینکه آموزه‌های دینی، حدودی را بر هنر تحمیل می‌کنند، اما اطلاق ایدئولوژی بر اسلام خطا و منشأ خطاهای دیگر در تفسیر دانش و هنر برخاسته از متن آن می‌گردد. اسلام از یک کلیت برخوردار است و نمی‌توان آن را با عقاید و نِحَل بشری قیاس کرد. حکمت معنوی اسلامی در صورت و معنای هنر خو­شنویسی متجلّی شده و به دلیل تقلیل دین به حد ایدئولوژی، این وجه مهم از آن نادیده گرفته‌شده است. با استناد به رساله­‌های خوشنویسی به این نتیجه می‌رسیم که عناصر هنر خوشنویسی دارای مؤلفه معنوی و کار‌کرد آن، نمادین است و هنرمند از طریق خوشنویسی به کسب معرفت، وصول به کمال و انتقال آن به هنرش می­پردازد. این نکته نیز از دید کونل پنهان مانده و وی متوجه صراحت رساله‌های خوشنویسی در تأکید بر معنویت اسلامی نشده است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Critique of Ernst Kuhnel's Views about Islamic Calligraphy According to the Traditional Philosophy of Calligraphy Art and Calligraphic Treatises

نویسندگان [English]

  • leila rahmani 1
  • Iraj Dadashi 2
  • Nayer Tahoori 3
1 PhD Candidate of Art research, Science and Research Branch, Islami Azad university
2 Assistant Professor, Faculty of Theoretical Sciences and Advanced Art Studies, University of Art, responsible author
3 Assistant professor of specialized art group, Science and Research Branch, Islami Azad university,Tehran
چکیده [English]

By studying Islamic wisdom texts and the prefaces of calligraphy treatises, one can understand that within the tradition of Islamic calligraphy education and training, individuals fundamentally regard art and every human profession and action as a pathway to achieving human perfection.
In Islamic wisdom, the correlation between thought and action illustrates that knowledge derived from thought not only exists as a conceptual idea in the mind of a Muslim, but, when put into practice, it leads to the personal elevation and perfection of the individual. Thus, it differentiates knowledge from useless science, and action based on knowledge becomes the way for an individual's existential transformation towards perfection. However, in the Western world, particularly following the beginning of the Renaissance, wisdom was relegated to the realm of common rationality among humans. Consequently, the domain of rationality has been fragmented into separate unites. According to Kant's scientific tradition, the three faculties of knowledge, the feelings of pleasure and pain, and the faculty of will were respectively attributed to pure reason, judgment power, and practical reason. According to this view, art is arisen of feeling and is cognition with power judgment.
In return, the foundations of traditional wisdom and its resurgence in the perennial contemporary philosophy’s school, is based in tradition, sacred knowledge, and spirituality. Viewed from this vantage point, the development of Islamic art and calligraphy, guided by non-historical and non-temporal principles, is influenced by the truth of religion and the essence of Islam. The prefaces and treatises on calligraphy education left by traditional calligraphers serve as evidence of this wisdom and spirituality. The art of calligraphy holds a special place among the numerous branches of art in the Islamic world. In the early 20th century, German researcher, Ernst Kuhnel, raised certain issues about Islamic calligraphy. It is necessary to analyze and critique his view with a different approach in order to separate the correct viewpoints from the incorrect ones, while avoiding the prevailing spirit of his thoughts. This can be done by explaining his thought in an organized framework. The purpose of this study is to analyze and to conduct explanatory critique of the position and importance of Islamic calligraphy from the views of Ernst Kuhnel. This study’s questions are that how has Kuhnel explained the relation between Islam, art, and the theoretical foundations of calligraphy? Furthermore, what are the differences and similarities between his views and what is mentioned in the treatises of various calligraphy periods?
The research method is descriptive-analytical-critical. The method of gathering data is using library and documentary sources. The set works of the German Orientalist Ernst Kuhnel that specifically are his views about Islamic calligraphy have been gathered. Since some of Kuhnel's explanations about Islamic art include calligraphy, as a subcategory of Islamic art, his views about Islamic art are also to be discussed. Kuhnel's views about the meaning and spiritual nature of Islamic art and calligraphy have been analyzed and critiqued  with  critical view to the subject based on the prevalent insight of this research, the traditional wisdom of contemporary traditional philosophers. It is placed in the tables for comparison. Regarding the traditional critique, both the typical method of this attitude, and the treatises and educational prefaces of calligraphers are used as testimonies and justifications of the criticisms. The research finding indicates Kuhnel's views as a positivist researcher. Although he regards the art of Islamic calligraphy as being based on the Book of Revelation, the Holy Quran, he believes that Islam has limiting role on figurative art, consequently stimulating the growth of calligraphic art to prominence. He claims that the function of calligraphy primarily revolves around serving the power and preferences of rulers, under the influence of Islamic ideology. In return, in traditional philosophy’s view, while religious teachings may impose certain limitations on art, attributing ideology to Islam is considered a fallacy and serves as the source of other misconceptions in the interpretation of knowledge and art derived from its texts. Islam possesses a holistic nature and cannot be equated with human beliefs and solutions, nor can its precepts be extended to encompass those beliefs and solutions. The spiritual wisdom of Islam is manifested in the form and essence of calligraphic art. Unfortunately, due to the reduction of religion to the level of ideology, this crucial aspect has often been overlooked. It is evident from the treatises on calligraphy that the components of calligraphic art harbor a spiritual dimension, and its function is symbolic. The artist, through calligraphy, attains knowledge, pursues perfection, and embodies it within the art itself. Regrettably, this particular aspect seems to have been eluded in Kuhnel's studies, as he has overlooked the explicit emphasis on Islamic spirituality in the treatises of calligraphy.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Islamic Calligraphy
  • Kuhnel
  • Islamic Art
  • Tradition
  • Quranic Art
  • Traditionalistic Critique
  • Calligraphy Treatises
احمدیان، مهرداد. (1386). مقدمه­ای بر بحران تاریخ هنر، نشریه گلستان هنر، دوره3، شماره7، 33-36.
الدمدو، کِنِت. (1395). سنت‌گرایی؛ دین در پرتو فلسفه جاویدان، ترجمه کوهرنگ بهشتی، تهران: انتشارات حکمت.
اصفهانی، باباشاه. (1۳91). آداب المشق. به کوشش حمیدرضا قلیچ­خانی. تهران: پیکره.
بورکهارت، تیتوس. (1361). ارزش‌های جاودان در هنر اسلامی، ترجمه نصرالله پورجوادی، نشریه دانش، مرداد و شهریور، ش 6، 13-2.
بورکهارت، تیتوس. (1365). هنر اسلامی:زبان و بیان، ترجمه مسعود رجب نیا، تهران: انتشارات سروش.
بورکهارت، تیتوس. (1392). هنر مقدس، ترجمه جلال ستاری، تهران: انتشارات سروش.
بورکهارت، تیتوس. (1388). جهان­شناسی سنّتی و علم جدید، ترجمه حسین آذرکار،  تهران: انتشارات حکمت.
رهنورد، زهرا. (1393). حکمت هنر اسلامی، تهران: انتشارات سمت.
پازوکی، شهرام. (1395). پرسش از معرفت هنری در اسلام، کیمیای هنر، دوره5، ش20. تهران، ­ 7-17.
سراج شیرازی، یعقوب­بن حسن. (1376). تحفه المحبین: در آئین خوشنویسی و لطایف معنوی آن(چاپ کرامت رعنا حسینی و ایرج افشار). تهران: میراث مکتوب.
شوالیه، ژان و گربران، آلن. (1387). فرهنگ نمادها، ترجمه سودابه فضایلی، تهران: جیحون.
شیمل، آن ماری. (1389). خوشنویسی و فرهنگ ایرانی، ترجمه اسدالله آزاد، مشهد: به نشر.
صدیقی، محمد منعم. (1400). تحفه درود: رساله­ای در ابزار خوشنویسی و اصول و قواعد خط نستعلیق (تحقیق و تصحیح حمیدرضا قلیچ خانی)، تهران: سخن.
طهوری، نیر. (1391). ملکوت آینه­ها. تهران: انتشارات علمی فرهنگی.
فضایلی، حبیب‌الله. (1370). تعلیم خط، تهران: سروش.
کوماراسوامی، آناندا. (1389). هنر و نمادگرایی سنتی، ترجمه صالح طباطبایی، تهران، انتشارات فرهنگستان هنر.
کوماراسوامی، آناندا. (1393). فلسفه هنر مسیحی و شرقی، ترجمه امیرحسین ذکرگو، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر.
کونل، ارنست. (1387). هنر اسلامی، ترجمه هوشنگ طاهری،  تهران: انتشارات توس.
کوئین، ویلیام. (1394). یگانه سنت، ترجمه رحیم قاسمیان، تهران: انتشارات حکمت.
مایل هروی، نجیب. (1372). کتاب­آرایی در تمدن اسلامی، مشهد: انتشارات بنیاد پژوهش­های اسلامی آستان قدس رضوی.
منشی قمی، قاضی احمد (1۳66). گلستان هنر، به تصحیح احمد سهیلی خوانساری، تهران: منوچهری.
نصر، حسین. (1374). پیام روحانی خوشنویسی در اسلام، مشرق، ش6، 26-33.
نصر، حسین. |(1374). هنر و معنویت اسلامی، ترجمه محمد سعید حنایی کاشانی،  فصلنامه هنر، تابستان و پاییز، تهران: 45-52.
نصر، سید حسن. (1385). معرفت و معنویت، ترجمه انشاالله رحمتی، تهران: دفتر پژوهش و نشر سهروردی.
نصر، حسین. (1386). معرفت جاودان (مجموعه مقالات)، به اهتمام سید حسین حسینی، تهران: مهرنیوشا.
ون دایک، تئون اِی. (1389). مطالعاتی در تحلیل گفتمان، ترجمه پیروز ایزدی، تهران: دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها.
 
Beyer, Vera .(2012). Preliminary Thoughts on an Entangled Presentation of "Islamic Art", in: Islamic Art and the Museum; Approaches to Art and Archaeology of the Muslim World in the Twenty-First Century, Benoit Junod, Georges Khalil, Stefan Weber, and Gerhard Wolf (eds), London: Saqi Book.
Etinghausen, Richard .(1951). Islamic Art and Archeology, T. Cuyler Young. Near Eastern Culture and Society: A Symposium on The Meeting of East and West, Princton NewJersy: Princton University Press. 
Hillenbrand, Robert.(1990). Meisterwerke Muhameddanischer kunst by f.sarre. E.kuhnel,
London: british society for middle eastern studies, Vol.17, No.2, 24.
Trolenberg, Eva.(2012). "Islamic Art and the Invention of the Masterpiece": Approaches in Early Twentieth-Centurey Scholarship", in: Islamic Art and the Museum; Approaches to Art and Archaeology of the Muslim World in the Twenty-First Century, Benoit Junod, Georges Khalil, Stefan Weber, and Gerhard Wolf (eds), London: Saqi Book .
Kuhnel, Ernest. (1951).kunst und volkstum im islam,Leiden: brill.
Kuhnel, Ernest. (1971).The minor art of Islam.translator Katherine Watson, Ithaca, new york: Cornell University Press.
Kühnel,Ernest.(1986). Islamische schriftkunst, Akademische. Graz-Austria: Druck-und. Verlagsanstalt.
Schick.Irvin Cemil.(2016.summer). The Content of Form: Islamic Calligraphy between Text and Representation. Brigitte Miriam Bedos-Rezak and Jeffrey F. Hamburger. Sign and Design: Script as Image in Cross-Cultural Perspective (Symposium).Washington,D.C: Harvard University.
Schimmel, Annemarie with the assistance of Barbara Rivolta.(Summer 1992).Islamic Calligraphy, Newyork:The Metropolitan Museum of Art Bulltin.