مطالعه تطبیقی هنر پیکرنگاری درباری محمدعلی دولتشاه حاکم کرمانشاه در دوره قاجار (1237-1167) با آثار دوره فتحعلی شاه قاجار (1212-1250)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشیار گروه نقاشی ، دانشکده هنر ، هیات علمی دانشگاه الزهرا

10.22070/negareh.2022.15471.2934

چکیده

محمدعلی دولتشاه، حاکم کرمانشاه فرزند ارشد فتحعلی شاه قاجار است. او در دوره‌ حکم‌فرمایی بر کرمانشاه اقدامات و خدمات ارزنده‌ای از خود برجای گذاشت. در دربار او، هنر مانند دربار تهران فعال بوده و تنوع آثار هنری مانند سنگ‌نگاره و نقاشی و غیره دیده می‌شود. موضوعات این آثار رسمی و درباری و متأثر از مکتب تهران است. هدف این پژوهش مطالعه‌ آثار به‌جای مانده از دربار محمدعلی دولتشاه که شامل سنگ‌نگاره، نقاشی و تمثال نقاشی شده است. همچنین پی بردن به وجوه شباهت آثار دربار دولتشاه با دربار پدرش فتحعلی شاه است و از تطبیق آثار مشخص می‌شود، دولتشاه با هدف تأکید بر شباهت‌های تصویری خویش و فتحعلی شاه، به اعتراض بر عدم انتخاب ولیعهدی با کشف ارزش و اهمیت تصویر ‌پرداخته است. سؤال‌های پژوهش عبارت‌اند از: 1. چه ارتباطی میان آثار دربار دولتشاه با آثار هنری دوره فتحعلی شاه دیده می‌شود؟ 2. وجوه تشابه آثار دربار دولتشاه و فتحعلی شاه قاجار در چیست؟ روش تحقیق مطالعه پیش رو پژوشی بنیادین است و در راستای شناخت بهتر آثار مربوط به محمدعلی دولتشاه است؛ نوع پژوهش به روش تطبیقی با ماهیت تاریخی و به‌صورت کیفی انجام‌شده است. روش جمع‌آوری اطلاعات با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و فیش‌برداری انجام‌شده است. با توجه به موضوع مطالعه چند نمونه به روش تصادفی انتخاب و موردبررسی قرارگرفته‌اند که به‌وسیله‌ی معیارهای مرتبط به روش منطقی و قیاسی مورد تجزیه‌وتحلیل قرار می‌گیرند و شیوه‌ تحلیل آثار بر مبنای روش کیفی است. شیوه تحلیل آثار بر اساس بررسی اصول و قواعد تجسمی به‌کاررفته، در ویژگی‌های ظاهری آثار تجسمی و بر اساس تحلیل منطقی و قیاسی آثار است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد؛ آثار هنری به‌جای مانده از دوره دولتشاه متأثر از هنر رسمی و پیکرنگاری درباری از این دوره بوده و به‌عنوان سندی تاریخی برای ثبت و نمایش قدرت او و در اعتراض به عدم ولیعهدی به کار می‌رفته است. در تمامی تصاویر او با هیات فتحعلی شاه دیده می‌شود و بر مشروعیت خود برای رسیدن به سلطنت تأکید دارد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Comparative Study of the Art of Iconography in the Court of Dolatshah, the Ruler of Kermanshah, and the Works Created during the Fath Ali Shah Qajar’s Period (1203-1327)

نویسنده [English]

  • Elaheh Panjehbashi
Associate Professor, Department of Painting, Faculty of Art, Alzahra University
چکیده [English]

Mohammad Ali Dolatshah, the ruler of Kermanshah, is the eldest son of Fath Ali Shah Qajar. During his reign in Kermanshah, he left valuable services. In his court, art is as active as in the court of Tehran, and works of art such as lithography, painting, etc. can be seen. The subjects of these official and court works are influenced by Tehran. Research question: 1-What are the works of art left from the court of Dolatshah and what are their characteristics? 2-What is the similarity and connection with similar works of art in this period of Fath Ali Shah? Research method: In this research, it is descriptive-analytical and using library resources and the study of samples of lithographs, paintings and painted signs and the method of analyzing the works is based on visual principles and rules used in the art of iconography of Fath Ali Shah. Results: This study shows that the works of art left over from the era of Dolatshah were influenced by the formal art and court iconography of this period and were used as a historical document to record and to show his power. In all his pictures, he is seen with the posture of Fath Ali Shah and emphasizes his legitimacy to ascend the throne.
In terms of the aim of this study, considering the importance of recognizing Mirza Mohammad Ali Dolatshah and his court in the field of works of art and that in many Persian sources the name Fath Ali Shah has been used incorrectly due to its resemblance to Fath Ali Shah Qajar, it was necessary to introduce Mirza Mohammad Ali Dolatshah. After the death of Mohammad Ali Dolatshah, his son Mohammad Hossein Mirza Heshmat al-Dawlah became the ruler of Kermanshah. The grant of various governments to Mohammad Ali Dolatshah by the Shah was for the purpose of removing the enmity of Mohammad Ali Dolatshah with Abbas Mirza to some extent. However, this dispute continued and the two princes in their dominions, namely Tabriz and Kermanshah, took constructive measures in the field of civil engineering and military power to face each other if necessary. In this regard, Dolatshah, in competition with Abbas Mirza, trained his forces by the Westerners, and also his court was a place of travel for Russian and British forces, and probably a statue of a painting has been prepared for this purpose, like the court of Tehran.
Dolatshah, like his father, was aware of the value of art and used it to introduce himself politically and to show his power. He carefully and repeatedly applied the rules of the Tehran School of Iconography to his court in his works of art. In matching Dolatshah's face with Fath Ali Shah, these cases can be seen in the works of painting (iconography), statues and reliefs. These pictorial rules are in the form of exaggeration on the face and limbs, abstracts, abundant decorations, use of jewelry in the crown, clothes and accessories of Shah Qajar, which can be seen in all the arts related to Fath Ali Shah in various dimensions and sizes. In a comparative study of the statues of Fath Ali Shah and Dolatshah, it seems that Dolatshah has used the same path of imitation of the face and laws of Fath Ali Shah's court iconography in repeating his image. This statue of Mohammad Ali Dolatshah, which was painted with the awe and image of Fath Ali Shah, is one of the cases that show that the court was in contact with foreigners due to his importance. Due to the war between the Ottomans and Russia, he was known as an important and brave person in the Qajar court. His face, majesty, appearance and crown were influenced by the Qajar court's paintings of Fath Ali Shah. He tended to emphasize this similarity. Works of art during the Qajar period are associated with symbols of power and politics, and the main commissioners of art during this period were kings and princes. One of the most important princes during the Qajar period was Prince Mohammad Ali Dolatshah in Kermanshah. In all of  statues and lithographs of him, the laws of iconography have been very prominent in terms of form, execution and influence of the art of Fath Ali Shah's court on Dolatshah's court, and it seems to have been purposeful and for political reasons. Like Fath Ali Shah, Mohammad Ali Dolatshah was aware of the political value of the image and used its power to introduce himself as a worthy person in the Qajar court and objected to his non-election as Crown Prince and expressed this objection with images. The resemblance of his face to that of Fath Ali Shah, which has been repeatedly exaggerated, is also a reason for this claim. Tehran is important during the Qajar period and shows the support for art in his court and the political use of the image. The high similarity of the image of Dolatshah and Fath Ali Shah, the repetition of the rules of Fath Ali Shah's court iconography in Dolatshah's images, the use of various materials in the Tehran court such as paintings, jewelry statues and huge lithographs can be in line with this goal.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Qajar
  • Iconography
  • Mirza Mohamad Ali Dolatshah
  • Fath Ali Shah Qajar
  • Court Art
  • Lithography
  • Painting
  • Emblem
اسکارچیا، جیان روبرتو. (1384). هنر صفوی، زند و قاجار، ترجمه: یعقوب آژند، تهران: انتشارات مولی.
آدامووا، آدل. (1386). نگاره‌های ایرانی گنجینه آرمیتاژ سده پانزدهم، ترجمه: زهره فیضی، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر.
آژند، یعقوب. (1385). مکتب نگارگری اصفهان، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر.
افشارسیستانی، ایرج. (1366). نگاهی به خوزستان، تهران: هنر.
بایبوردی، حسین. (1347). منبع وحید، شماره 58، ص 909-904.
پاکروان، امینه. (1377). آقامحمدخان قاجار، ترجمه: جهانگیر افکاری، انتشارات: جامی.
پاکروان، امینه. (1376). عباس‌میرزا و فتحعلی شاه، ترجمه: صفیه روحی، تهران: انتشارات تاریخ ایران.
پاکباز، رویین. (1379). دائرة‌المعارف هنر، تهران: انتشارات فرهنگ معاصر.
خاوری شیرازی، فضل‌الله. (1380). تاریخ ذوالقرنین، جلد 1، تصحیح: ناصرافشار، تهران: کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
سپهر، محمدتقی. (لسان الملک). (1377). ناسخ التواریخ قاجاریه، جلد 1، جمشید کیانفر، تهران: انتشارات اساطیر.
شمس اشراق، عبدالرزاق. (1369). نخستین سکه‌های امپراتوری اسلام، اصفهان: دفتر فرهنگی استاک.
علیزاده بیرجندی، زهرا؛ ناصری، اکرم. (1395). پیوندهای هنر و سیاست در عصر قاجار و پیامدهای آن، مجله باغ نظر، سال 13، شماره 42، آذرماه 1395، ص 78-67.
فلور، ویلم. (1395). نقاشی دیواری در دوره‌ی قاجاریه، ترجمه: علیرضا بهارلو، تهران: انتشارات پیکره.
فیاضی، عمادالدین. (1378). بررسی اسنادی از نشان‎های طلا و نقره شهر در دوره‌ی پهلوی، پیام بهارستان، دوره دوم، سری دوم، شماره ششم، زمستان 1388، ص 629- 650.
کرزن، جورج ناتانیل. (1360). ایران و قضیه ایران، جلد 1، ترجمه: غلامعلی وحید مازندرانی، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی (آموزش انقلاب اسلامی).
گلزاری، مسعود؛ جلیلی، محمدحسین. (1347). کرمانشاهان باستان از آغاز تا سده سیزدهم، کرمانشاه: استانداری کرمانشاهان.
مرادی، یوسف. (1383). طاق‌بستان، تهران: سازمان میراث فرهنگی کشور.
میرزایی مهر، علی‌اصغر؛ حسینی، مهدی. (1396). کشف ارزش تصویر در هنر عهد فتحعلی شاه قاجار، نشریه مبانی نظری هنرهای تجسمی، شماره 4، ص 99-110.
میرزایی مهر، علی‌اصغر. (1397). مقایسه‌ تطبیقی نقش برجسته‌های ساسانی و قاجار، نشریه مطالعات تطبیقی هنر، سال 8، شماره 15، بهار و تابستان 1397، ص 83-71.
مفخم، محسن. (1347). نشان‌های رسمی دولت شاهنشاهی ایران، تهران: انتشارات ایرانمهر.
مشیری، محمد. (1350). نشان‌ها و مدال‌ها و یادبودهای ایران در دوره پهلوی، تهران: انتشارات پازینه.
محمود، محمود. (1344). تاریخ روابط ایران و انگلیس، جلد 1، تهران: انتشارات اقبال.
نائبیان، جلیل؛ برزگر، سجاد؛ خاکسار بلداجی، ابراهیم. (1391). پیامدهای اجتماعی و سیاسی رقابت محمدعلی میرزا دولتشاه و عباس‌میرزا، مطالعات تاریخ فرهنگی، پژوهش‌نامه انجمن ایرانی تاریخ، سال 4، شماره 13، پاییز 1391، ص 137-107.
Diba, l.s.& Ekhtiar,M.(1998), Royal Persaian Paintings, Qajar Epoch Tauris Publishers, New York&London.
Raby,Julian. (1999), Qajar Portraits,AzimuthEditions,Iran Heritage Foundation.London,NewYork,I.B.Tauris Published.
Stocqeler,J.H.1832/Fifteenmonths Pilgrimage thorugh Untrodden tracts of Khuzistan and Persia in journey from of India to England, voll, London: Saunders and Othey Conduit Street.
Kepple,George.(1827).Personal narrative of a journey from India to England,Vol2,edit2,London:Henry Colburn.
http://www.seeiran.ir
www.vista.ir
wikipedia.org
https://collections.vam.ac.uk
.www.rct.uk