بازتاب باورهای دینی و فرهنگی عصر ‌صفوی در نمادپردازی نگاره‌های نسخه هفت‌اورنگ ابراهیم‌میرزا (با تأکید بر دو داستان «یوسف و زلیخا» و «لیلی و مجنون»)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد پژوهش هنر، دانشگاه نیشابور

2 عضو هیأت‌علمی گروه پژوهش‌هنر، دانشکده‌هنر، دانشگاه‌نیشابور

3 دکتری عرفان و تصوف، دانشکده عرفان و تصوف، دانشگاه سمنان

10.22070/negareh.2022.14829.2828

چکیده

نمادپردازی شیوه بیانی رمزآمیز و موثر در انتقال معناست که در ادوار مختلف، مورد توجه نگارگران ایرانی بوده است. به‌ویژه عصر صفوی که در آن با رسمیت بخشیدن مذهب شیعی و گرایش دربار و کارگاه‌های هنری به مصورسازی مضامین عرفانی، کاربرد عناصر نمادین بیش از پیش مطرح گردید. از جمله این کارگاه‌ها، کارگاه شاهزاده ابراهیم میرزا در مشهد بود که هم به دلیل اهمیت مذهبی و فرهنگی خراسان و هم مصورسازی نسخ فاخری چون هفت اورنگ جامی در آن، مورد توجه بوده است. نگاره‌های هفت اورنگ ابراهیم میرزا برگرفته از داستان‌های جامی است مانند داستان یوسف وزلیخا، که در قرآن کریم و کتب دیگر ادیان آمده و یا داستان لیلی و مجنون که مکرر در ادبیات و فرهنگ ایران بازتاب یافته است. هدف از پژوهش حاضر این است که ضمن بررسی تطبیقی نمادپردازی در نگاره‌های این دو داستان، رابطه آن با مضامین مختلفی چون باورهای دینی و فرهنگی این دوره را مشخص کنیم و به این پرسش‌ها پاسخ دهیم: 1- فرهنگ و باورهای دینی عصر صفوی چگونه در نمادپردازی دو داستان بازتاب یافته است؟ 2- چه ارتباطی بین نمادپردازی در نگاره‌های داستان «یوسف و زلیخا» و «لیلی و مجنون» موجود در نسخه هفت‌اورنگ ابراهیم‌میرزا با فرهنگ و باورهای دینی ایرانیان در عصر ‌صفوی وجود دارد؟ روش پژوهش تطبیقی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه‌ای-اسنادی است. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که نگارگران هفت اورنگ از انواع نمادهای فرارونده دینی، فرهنگی و هنری در انتقال باورهای دینی و فرهنگی عصر خود سود جسته‌اند که کاربرد برخی چون نیلوفر و اسلیمی به تبع از سنت نگارگری دوره صفوی و برخی چون ققنوس و اژدها بر مبنای اساطیر و فرهنگ و نمادی چون کلاه قزلباش منطبق با باورهای مذهبی عصر صفویست. بعلاوه با وجود شباهت‌های بسیار در استفاده از نمادهای فرارونده هنری، نمادپردازی دو داستان متاثر از محتوای دینی و فرهنگی نگاره‌ها، متفاوت است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Reflection of Religious and Cultural Beliefs of the Safavid Era in the Symbolism of the Paintings of Ibrahim Mirza’s Haft Awrang (with Emphasis on the Two Stories "Yusuf and Zuleykha" and "Leily and Majnoon")

نویسندگان [English]

  • Zohreh Taher 1
  • Farzaneh Farrokhfar 2
  • Saba Fadavi 3
1 MA Student in Art Research, Neyshabur University, Neyshabur
2 Faculty Member, Faculty of Art, University of Neyshabur
3 PhD of Mysticism and Sufism, Semnan University,
چکیده [English]

Symbolism is a cryptic and effective way of conveying meaning, handled by Iranian painters in different periods. During the Safavid period, the use of symbolic elements became more prominent with the recognition of the Shiite religion and the tendency of art workshops to portray mystical and religious themes. Among these workshops was the royal workshop of Prince Ibrahim Mirza in Mashhad, which is recognized both for its religious and cultural significance of Khorasan and for its illustration of magnificent manuscripts such as the Jami’s Haft Awrang. Ibrahim Mirza's Haft Awrang paintings are based on Jami’s stories and have different themes, such as the story of "Yusuf and Zuleykha" mentioned in the Qur’an and other books of the monotheistic religions, or the often told story of "Leily and Majnoon". It is reflected in Iranian literature and culture. The aim of this study is to comparatively examine the symbolism in the paintings of these two stories, to determine their relationship with the religious and cultural beliefs of this period, and to answer the following questions: 1. How were the culture and religious beliefs of the Safavid period reflected in the symbolism of the two stories? 2. What is the connection between the symbolism in the paintings of the two stories and religious and cultural beliefs of the Iranians during the Safavid era? The research method is comparative-analytical, and the information collection method is library research. We start with symbols classifications: One of the types of symbols classification is the placement of symbols into the type of human symbols and transcendent symbols, based on the theory of symbolism by Charles Chadwick (1996). "Human symbols" is a personal aspect of symbolism that can be considered the art of expressing thoughts and feelings by referring to how they are expressed by the artist; like a jar in Khayyam's poems. In this sense, it is the artist who brings a symbolic concept to the symbol and uses it in a certain sense in his works, and this requires the examination of all the works of an artist that are outside the scope of this study. But, in "transcendent symbolism" symbols are broad, general and ideally objective images of the world, of which the present world is only an incomplete representation, mystical symbols, and cultural symbols may be considered of this type. Transcendent religious symbols refer to religious content, and transcendental cultural symbols refer to literature and culture, and transcendent artistic symbols are derived from the principles of Iranian painting and elements of nature. We examine artistic symbols in two sub-categories of geometric and natural in 6 paintings of Haft Awrang. What can be deduced from the analysis of the research findings and the comparison of the two categories of painting is that the painters of Ibrahim Mirza’s Haft Awrang paid attention to the belief and culture of their period in the painting of religious and cultural content. The use of symbols such as the Ghezelbash Hat of the main characters of the story, Islimi, Greh, lotus, green and blue colors, mountain -tree, and the golden sky is in accordance with religious and cultural beliefs and principles. In response to the second question from the painting tradition of this period, despite the similarities in the use of some transcendent artistic symbols in both categories of painting originating from the Iranian painting tradition and originating from the seven principles of painting during the Safavids period, symbolism is different in the pantings of two stories. It is clear that in the Iranian painting tradition, symbols, like other nations, have a cultural and doctrinal basis, which is immortalized to express deep and cryptic concepts in the literature and culture of the nations. Therefore, the formation of principles based on this deep connection between religion and culture in the Iranian painting tradition has led to the use of some similar transcendent artistic symbols. As the winged angel and phoenix are combined symbols, rooted in the ancient myths of ancient Iran, and after Islam, under the influence of the common concepts of religions, the winged angel became a symbol for Gabriel and angels close to God, and phoenix found a sacred and spiritual role. Therefore, the painters paid attention to the religious and cultural context of the story in symbolism, and used symbols accordingly in their paintings. Despite the influence of religion and culture on each other and the art of the Safavid period, it can be said that some mythological symbols such as phoenix and dragon from the rich culture of ancient Iran remained strong and alive. The painters also used symbols like Lutus, Greh, etc. and they became the common ground and basic principles of Iranian painting. Some symbols such as the winged angel and the phoenix, retained their mythological forms, but took on a religious color and were used in a new sense.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Safavid Art
  • Mashhad School of Painting
  • Ibrahim Mirza’s Haft Awrang
  • Symbolism
  • Religious and Cultural Beliefs
قرآن کریم 
آژند، یعقوب. (1393). هفت اصل تزیینی هنر ایران، تهران: پیکره.
افشاری فرکی، مرتضی. آیت الهی، حبیب اله. رجبی، محمدعلی. (1389). بررسی روند نمادگرایی شمایل ها در نگارگری اسلامی از منظر نشانه شناسی. مطالعات هنر اسلامی, 7(13),  37-54.   
پاکباز، رویین. (1381). دایره المعارف هنر. تهران: فرهنگ معاصر.
چدویک، چالز. (1375). سمبولیسم. ترجمه مهدی سحابی. تهران: مرکز نشر.
خسروی, زهرا. (1388). پژوهش تطبیقی داستان یوسف و زلیخا در ادبیات اسلامی. دانشنامه، ش 2، 33-77.
رسولی نوکنده، اعظم. (1393). بررسی نمادهای عرفانی در نگاره‌های هفت‌اورنگ جامی(جامی فریر). پایان‌نامه کارشناسی ‌ارشد رشته نقاشی. دانشکده هنر، تهران: دانشگاه‌ الزهرا(س).
روحانی، حمیدرضا. (1394).شواهد تصویری از ملازمت شیخ‌محمد نقاش با دربار‌سلطان ابراهیم‌میرزا. باغ‌نظر، ش 36،  29-38.
زندی، نیلوفر، سفیری، فاطمه. (1395). مطالعه تطبیقی تجلی نمادین سرو در ادبیات و نگارگری ایرانی، نگره، ش 40، 86-99.
ذوالفقاری، حسن. (1388). مقایسه چهار روایت لیلی و مجنون نظامی، امیرخسرو، جامی و مکتبی. پژوهش‌های زبان و ادبیات فارسی، ش 1، 59-82.
سید بنکدار، مسعود. (1395). بررسی‌جایگاه و عملکرد تاج قزلباش در تحولات سیاسی‌صفویه، شیعه شناسی، ش 56،  195-218.
شریف‌زاده، سید عبدالمجید.(1375).تاریخ نگارگری در ایران. تهران: حوزه هنری.
شرو‌سیمپسون، ماریانا.(1382). شعر و نقاشی ایرانی، حمایت از هنر ایران. شاهکارهای نقاشی از قرن دهم. مترجم: عبدالعلی براتی و فرزاد کیانی، ویرایش: آیدین آغداشلو. تهران: نسیم دانش.
شعبان پور، منیره(1382)، مکتب نگارگری هرات و هفت‌اورنگ ، کتاب ماه هنر، شماره 63 و 64،  86-92.
شوالیه، ژان و گربران، آلن. (1384). فرهنگ نمادها، ترجمه: سودابه فضایلی، جلد اول تا پنجم، تهران: جیحون.
ضرغام، ادهم و حیدری، الهام. (1394). جایگاه آب در نگاره‌های هفت‌اورنگ‌ابراهیم میرزا. باغ نظر، ش 36، 3-12.
عابددوست، حسین و کاظم پور، زیبا. (1390). تداوم حیات نمادکوه و درخت در هنر تصویری کهن ایران و نمود آن بر فرش های معاصرایرانی. نگره، ش 20، 20-33.
عسگری، زهرا و داوودی مقدم، فریده. (1397). بررسی بازتاب نزاع سیمرغ و اژدها در قالی‌های ایرانی با تکیه بر اسطوره‌ها و متون ادبی. ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی، ش 50،  137-168.
کفشچیان‌مقدم، اصغر، یاحقی، مریم. (1390). بررسی عناصر نمادین در نگارگری ایران. باغ نظر، ش 19،  62-76.
کلانتر، نوش‌آفرین،صادقی، طاهره. (1395).درخت‌در نمادپردازی عارفانه‌و ریشه‌های‌اسطوره‌ای. ادبیات عرفانی، ش 15،  67-92.
لاجوردی، فاطمه و طالش بابایی، حکیمه. (1390). نمادپردازی بلندی در اندیشه دینی. پژوهش‌های ادیان، ش 9،  88-109.
مراثی، محسن. (1395). تحلیل کاربرد رنگ آبی در تصویرسازی در نگارگری ایرانی  شخصیت «مجنون» دوره‌های تیموری و صفوی. نگره، ش 37، 49- 62.
مرادخانی، علی و عتیقه‌چی، نسرین.(1397). تفسیر نشانه‌شناختی رنگ از منظر حکمی در نگارگری‌ایرانی‌اسلامی. رهپویه‌هنر، د1، ش 1، 23-5.
نبی‌زاده، مجید و موسوی‌شیلگانی، سیده‌مهسا. (1398). بررسی‌تطبیقی تأثیر فرهنگ بر معماری و طراحی لباس با تمرکز بر مقطع تاریخی دورة صفویه. شباک، ش 48، 63-72.
نجاریان، محمدرضا. (1386). چهار روایت از عشق مجنون. نثر پژوهی ادب فارسی‌(ادب و زبان)، ش 19،  259-289.
Sherv Simpson, M. (1997). Sultan Ibrahim Mirzas Haft Awrang, New Haven: Yale University Press.
Sherv Simpson M. (1989). Persian poetry painting patronage Illustrations in a sixteen century masterpiece.
URL1: https://www.freersackler.si.edu/keywords/haft-awrang (access date: 2021/07/22).
URL2: https://en.wikipedia.org/wiki/Datura_stramonium (access data: 2021/07/22).