بررسی و تحلیل تصویر داریوش در نقش برجسته‌های بیستون و نقش رستم

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسنده

دانشجوی دکتری پژوهش هنر، تاریخ تطبیقی تحلیلی هنر اسلامی و مدرس مدعو گروه هنر اسلامی دانشکده هنر دانشگاه شاهد

10.22070/negareh.2022.15450.2932

چکیده

هنر هخامنشی اگر اوج قلۀ هنر ایران در دوران پیش از ورود اسلام نبوده باشد، دست‌کم می‌بایست آن را یکی از اوج‌های درخشان هنر ایران در همۀ ادوار آن دانست؛ هنر رسمی هخامنشی، اغلب در نقش برجسته‌های صخره‌ای و دیواری ظهور یافته و داریوش اول، بیشترین نقش را در شکل‌گیری این هنر داشته است. نقش برجسته‌های صخره‌ای بیستون و آرامگاه داریوش در نقش رستم، دو یادمان اصلی و کتیبه دار هخامنشی بوده که در زمان داریوش برپاشده و تصویر او را در دو قاب مجزا اما ممتد نمایش داده‌اند. هدف این پژوهش، بررسی و شناخت بصری و معنایی تصویر داریوش به‌عنوان مهم‌ترین عنصر مشترک در این دو نقش برجسته و تبیین ارتباط تصویر پادشاه با دیگر عناصر بصری موجود در این آثار‌‌ بوده است. سؤالات پژوهش عبارت‌اند از 1. نقش برجسته‌های بیستون و نقش رستم چه تصویری از داریوش را نمایش داده‌ و چه نسبتی میان این دو تصویر وجود دارد؟ 2. اصلی‌ترین خط بصری پیونددهندۀ نقش برجسته‌های بیستون و آرامگاه داریوش کدام بوده و معنای آن چیست؟ 3. تصویر داریوش در دو نقش برجسته‌ مذکور چه تفاوتی داشته و این تفاوت از کجا ناشی شده است؟ این پژوهش با روش توصیفی_تاریخی_تحلیلی انجام‌شده و اطلاعات موردنیاز آن از طریق منابع کتابخانه‌ای گردآوری‌شده است. در این مقاله، تصویر پادشاه و دیگر عناصر بصری در دو نقش برجسته بیستون و آرامگاه داریوش موردبررسی قرارگرفته و تلاش شده تا تصویر شفاف‌تری از داریوش (شاهنشاه پارسی) در هنر رسمی هخامنشی نمایان گردد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در نقش برجسته بیستون، داریوش، شاهنشاه پارسی پیروز، مقتدر و برحقی نمایش داده‌شده که با خواست اهورامزدا و حمایت سپاهیانش، توانسته بر شورشیان و مخالفان دروغ‌زنی که قصد برهم زدن اتحاد شاهنشاهی هخامنشی را داشته‌ چیره گردد. تصویر داریوش در نقش رستم نیز شاهنشاه پارسی مقتدر، معتقد و پارسامنشی را نمایش داده که با خواست اهورامزدا و با پشتیبانی همراهان و سپاهیانش، بااقتدار و انصاف بر سرزمین‌های بسیاری فرمانروایی کرده و اینک آمادۀ عزیمت به جهان دیگر است. تصویر داریوش در نقش رستم تکرار تغییریافتۀ تصویر او در بیستون بوده و اصلی‌ترین خط بصری پیونددهنده میان این آثار، ایستادن داریوش در برابر اهورامزدا در ارتباطی دوسویه و منحصربه‌فرد بوده که به معنای برگزیده شدن او از جانب خدای بزرگ است. علاوه بر ماهیت و کارکرد متفاوت دو نقش برجسته، تفاوت تصویر داریوش در این دو اثر، به‌واسطۀ بومی‌سازی و شبیه‌سازی بیشترِ تصویر شاه و خدا در نقش رستم بوده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Review and Analysis of Darius’s Image in Behistun and Naqsh-e Rostam Reliefs

نویسنده [English]

  • hadi ghaempanah
PhD student in Art Research, Comparative Analytical History of Islamic Art. Shahed University.
چکیده [English]

Achaemenid art is a royal art that has appeared in line with the propaganda goals of kings and mostly in the form of wall and rock reliefs. According to most scholars, Darius I (reign 486-522 BC) had the greatest role and influence in the formation of this art. Behistun's relief is the only historical-artistic work of the Achaemenids and a monument to the victories of Darius I over his opponents and enemies, which was erected at the beginning of his reign. The relief of Darius's tomb in Naqsh-e-Rostam, although a memorial to the deceased king, was erected during Darius's lifetime and under his supervision. The aim of the present research is to conduct a visual and semantical study of Darius’s image as the most important common element in the reliefs of Behistun and his tomb and to explain the relationship between the image of the king and other visual elements in these works. Further knowledge of the art and ideology of the Achaemenids, a better understanding of the motifs of the tombs of the Achaemenid kings and a clearer picture of the concept of king and god in the official Achaemenid art are among of the sub-objectives of this study. The research questions are: 1. What does the image of Darius show in the reliefs of Behistun and Naqsh-e Rostam, and what is the relationship between these two images? 2. What is the main line of communication between the reliefs of Behistun and the tomb of Darius and what does it mean? 3. What is the difference between the images of Darius in the two reliefs and where does this difference come from? The research method is descriptive-historical-analytical and the required information has been collected from library sources. In this article, the image of the Achaemenid king and other visual elements in two reliefs of Behistun and the tomb of Darius are examined and an attempt is made to show a clearer image of Darius as the most influential Achaemenid king in their official art. Research findings show these results: In the relief of Behistun, the image of Darius represents the victorious and powerful Persian emperor who was chosen by the great god (Ahuramazda) and with the will of his god and the support of his allies and armies, was able to defeat the lying enemies and rebels and protect the order and unity of the vast Achaemenid empire. The image of Darius in Naqsh-e-Rostam shows the powerful, religious (pious) Persian emperor who was the chosen ruler of Ahuramazda and, with the will of his God and the support of his companions, had a powerful and just reign over many countries. He has now left his worldly position and is ready to go to another world with peace of mind. The image of Darius in Naqsh-e Rostam has many similarities and connections with his image in Behistun. The image of the victorious and powerful Persian king in Behistun is repeated with changes in Naqsh-e Rostam; the image of Darius in Naqsh-e Rostam is a representation of his image in Behistun. Despite similarities such as the armed men standing behind Darius and his portrayal as the emperor of many lands, the main visual line connecting the two reliefs is Darius standing in front of Ahuramazda in a two-way, unique relationship. Common elements of this line of communication include: 1. The king of Persia, who holds the bow of dominion in a similar way in his left hand, stands to the right and raises his hand towards Ahuramazda. 2. Ahuramazda, who appears in the form of a Persian man inside a similar winged circle in the center of the stage and above Darius, holds the crown of the kingdom towards the king and raises his right hand in a two-way relationship with him. The meaning of this common line of communication was that the Achaemenid king was chosen and helped by the great god (Ahuramazda) to rule the world (many lands); therefore, his actions and reign were in line with the truth and satisfaction of Ahuramazda. The difference between Darius's image in these two works includes the following: The difference in standing figure, differences in right-hand position, differences in appearance and crown of king and god. The above-mentioned differences were made for the following reasons: Different functions of the two reliefs (victory and burial memorial), localization of the image of the king and further simulation of the image of the king and God.‌ The visual and semantic difference created in the image of Darius is due to the confrontation of the victorious emperor in Behistun relief with the powerful emperor in Naqsh-e-Rostam; this contrast has been due to the different functions of the two reliefs.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Darius I
  • Relief
  • Behistun
  • Naqsh-e Rostam
  • Tomb of Darius
  • Ahuramazda
  • Achaemenid Art
افکنده، احسان.( 1397). خاستگاه برآمدن اهورامزدا در کتیبه بیستون. تاریخ ایران. شماره 24، پیاپی 82، 57-76.
بار، کای و دیگران.( 1386). دیانت زرتشتی. مترجم فریدون وهمن. تهران، جامی.
پرادا، ادیت.( ‌1383). هنر ایران باستان. مترجم مجید یوسف زاده، چاپ دوم، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
پورحقانی، محمدرضا.( 1377). روح بالدار. مشهد، موسسه فرهنگی ضریح.
پیوتروفسکی، باریس باریوویچ.( 1383). تمدن اورارتو. مترجم حمید خطیب شهیدی، تهران، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری.
روت، مارگارت کول.( 1397). شاه و پادشاهی در هنر هخامنشی. مترجم علی بهادری، تهران، انتشارات دانشگاه شهید بهشتی.
دلشاد، سهیل و درودی، مجتبی.(1399). کتیبه‌ای در سایه (کتیبه نویافته هخامنشی). ویژه‌نامه فرهنگستان، زبان‌ها و گویش‌های ایرانی. شماره 11، 3-28.
سودآور، ابوالعلا. (1383). فرۀ ایزدی. چاپ اول، تهران، نشر میرک.
شاپور شهبازی، علیرضا.(1379). پاسارگاد- پایتخت و آرامگاه کوروش کبیر. شیراز، انتشارات اداره کل فرهنگ و هنر استان فارس.
______________ . (1357). شرح مصور نقش رستم فارس. بنیاد تحقیقات هخامنشی، شماره هشتم.
شوالیه، ژان و گربران، گربران، آلن.( 1387). فرهنگ نمادها ج 5. مترجم سودابه فضایلی. تهران، جیحون.
عفیفی، رحیم.( 1374). اساطیر و فرهنگ ایرانی در نوشته‌های پهلوی. تهران، انتشارات توس.
فیروزمندی، بهمن و بهادری علی. (1393). هفت خاندان دوره هخامنشی. پژوهش‌های ایران‌شناسی، سال 4 شماره 1، 17-36.
قائم‌پناه، هادی و مبینی، مهتاب .(1399). بررسی و مقایسه ویژگی‌های بصری نقش برجسته‌های صخره‌ای آنوبانینی و بیستون. مطالعات تطبیقی هنر، شماره 19، 69-85.
قائم‌‌مقامی، محسن (1389). بررسی سیاست دینی هخامنشیان بر اساس کتیبه‌‌ها. پژوهش تاریخی دانشگاه اصفهان، سال دوم، شماره 2، 81-92.
کخ، هایدماری. (۱۳۷6). از زبان داریوش. مترجم پرویز رجبی، چاپ دوم، تهران، نشر کارنگ.
کالمه یر، پیتر. (1384). موضوع نقش برجسته‌های آرامگاه‌های هخامنشی. مترجم علی‌‌اکبر وحدتی. باستان پژوهشی، شماره 13، 34-38.
کوپر، جی.سی. (1379). فرهنگ مصور نمادهای سنتی. مترجم ملیحه کرباسیان، چاپ اول، تهران، نشر فرشاد.
گریسون، مارک . (1399­). شمایل­نگاری خدا و موجودات فرازمینی در هنر ابتدایی هخامنشی. مترجم علی سلحشور، تهران، ققنوس.
موسوی، مهرزاد. (1390). جستاری در پیشینه هنر هخامنشی. چاپ اول، شیراز، رخشید.
نظری، یعقوب. (1395). تغییر و تحول نمادهای بالدار و حلقه نگاره‌ها در تصویر و مفهوم از هخامنشیان تا اواخر ساسانی. پایان‌‌نامه کارشناسی ارشد، دانشگاه فردوسی مشهد.
 واندنبرگ، لویی. ‌(۱۳۹۷). نقش برجسته­های صخره­ای ایران باستان. مترجمان حسن کهنسال و ستاره صفا، رشت، دانشگاه گیلان.
وست، مارتین. (1384). عروج داریوش به بهشت. مترجم فاطمه جدلی. چیستا، شماره 222 و 223، 171-177.
ویسهوفر، یوزف. ‌(۱۳96). ایران باستان. مترجم مرتضی ثافب فر. چاپ سوم، تهران، انتشارات ققنوس.
هال، جیمز. (1387). فرهنگ نگاره­ای نمادهای شرق و غرب. مترجم رقیه بهزادی، چاپ سوم، تهران، فرهنگ معاصر.
هنکلمن، ووتر. (1398). کتیبه بیستون، در کتاب باستان‌شناسی و تاریخ ایران. گردآوران: جبرئیل نوکنده و وینست ون ویلسترن. موزه ملی ایران.
هینتس، والتر. (1396). دنیای گمشده عیلام. مترجم فیروز فیروزنیا. تهران، انتشارات علمی فرهنگی.
هینلز، جان (1384). شناخت اساطیر ایران. مترجم ژاله آموزگار و احمد تفضلی. تهران، نشر چشمه.
یاکوبس، برونو. (1397). ارزیابی شمایل‌نگاری خدا و شاه در هنر هخامنشی. مترجم رضا اردو. جندی شاپور، شماره 16، 86-107.
یونگ، پیتر یولیوس. (1385). پادشاه پارسی، داریوش یکم. مترجم داوود منشی‌زاده. تهران، نشر ثالث.
Black, Jeremy and Green, Anthony. (2003). God, Demons and Symbols of Ancient Mesopotamia: Illustrated Dictionary. London, The British museum press. Electronic version/pdf.
Bradshaw, Jeffrey M. and Head, Ronan James.( 2012). The Investiture Panel at Mari and Rituals of Divine Kingship in the Ancient Near East. Studies in the Bible and Antiquity: Vol. 4, Article 1. pp 1-42.
Butner, Amy.( 2007). The Rhetoric and the Reality: Egyptian Conceptions of Foreigners during the Middle Kingdom (c. 2055-1650 BCE). Senior Thesis Project, University of Tennessee – Knoxvill.
Cirlot, J. E. et al. (2001). Dictionary if symbols. London, Routledge and Kegan Paul, Second Edition.
Choksy, Jamshid K. (1990). Gesture in Ancient Iran and Central Asia I: The Raised Hand, Acta Iranica, no. 30, Leuven: Peeters.
Gardiner, A. H. (1957). Egyption grammer. 3rd edition, revised. London: Oxford University press.
Henkelman, W. M. (2008). The Other Gods Who Are. Studies in Elamite-Iranian Acculturation based on the Persepolis, Fortification Texts, Leiden.
Janzen, Mark D. (2013). The Iconography of Humiliation: The depiction and treatment of Bound Foreigners in New Kingdom Egypt. A dissertation for the Degree of Doctor of Philosophy Major: History The University of Memphis.
Lecoq, Pierre. (1984). Ún Problème de Religion Achéménide: Ahura Mazda ou Xvarnah? in: Orientalia J. Duchesne – Gullemin emerito oblanta (Acta Iranica, 2nd series, Hommages et Opera Minora 23(, Leiden, 301-326.
Luschey, H. 1968. Studien zu dem Darius-Relief von Bisutun. AMI n.F. 1, 63-94.
Moorey, P.R.S. (1978). The iconography of an Achaemenid stamp-seal acquired in the Lebanon. Iran XVI: 143-148.
 Nimchuk, Cindy L. (2001). Darius I and the formation of the Achaemenid Empier: Communicating the creation of anempire. A thesis submitted in conformity with the requirements for the degree of Doctor of Philosophy Graduate Department of Near and Middle Eastern Civilizations University of Toronto.
Rung, E. V. (2020). The Gestures of proskynēsis in the Achaemenid Empire. Beiträge zur Alten Geschichte, Klio 102(2): 405-444.
Schmidt, E. (1970). Persepolis III: The Royal tombs and other monuments, University of Chicago Press.
Schmitt, R. (1991). The Bisitun Inscriptions of Ancient Iran I, The Old Persian Text. Corpus Texts I, London.
_________. (2019). Uberlegungen zu Zwie Neuen Altpersischen Inschriften Cphanagoreia, Naqs-i Rostam, Nartamongae. The journal of Alano-Ossetic studies: Epic, Mythology and Language XIV (No.1,2) pp 34-49.
URL1:http://www.wikipedia.org (access data: 2021//7/26)
URL2:http://www.pinterest.com (access data: 2021/7/26)
URL3:http://www.britishmuseum.org (access data: 2021//7/26)
URL4:http://www.metmuseum.org (access data: 2021/7/26)