مطالعۀ تطبیقی آیین سماع در سماع‌نامه‌ها و نگارگری ایرانی با رویکرد شمایل‌نگاری

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد رشته اتنوموزیکولوژی، دانشگاه هنر، دانشکده موسیقی

2 دانشیار دانشگاه گیلان، گروه موسیقی، دانشکده هنر و معماری، شهر رشت

10.22070/negareh.2021.14894.2842

چکیده

سماع به‌مثابه آیینی در حیطۀ گفتمان عرفان اسلامی، به فرایندی اطلاق می‌شود که در وهلۀ نخست، نمودِ ظاهری آن به‌واسطۀ کنش‌های جسمانیِ سماع‌کنندگان، تداعی‌گر گونه‌ای از رقص یا حرکات موزون است. از آنجایی‌که تکثر منابع مرتبط با آیین سماع، شامل حوزه‌های گوناگونی نظیر عرفان، ادبیات، موسیقی، نگارگری و غیره می‌شود، آنچه شناخت دقیق از این پدیدۀ آیینی را تسهیل می‌کند، مقایسه و تطبیق منابع مذکور با یکدیگر است. هدف از این پژوهش، مطالعه‌ای تطبیقیْ میان «سماع‌نامه‌ها»، به‌عنوان منابعی نوشتاری و «نگاره‌های مرتبط با سماع»، در مقامِ منابعی دیداری است. مسئلۀ اصلی پژوهش از رهگذر پرداختن به این پرسش‌ها پیگیری می‌شود: 1. منابع مکتوب و تصویریِ موردمطالعه، تا چه اندازه با یکدیگر هم‌پوشانی داشته‌اند و 2. عینیت‌یافتن مباحث نظری مطرح‌شده در سماع‌نامه‌ها به چه ترتیبی در نگاره‌های مورد بررسی بازنمایی شده است. لذا به‌منظور بررسی چگونگیِ نمود مباحث مطرح‌شده در سماع‌نامه‌ها و نیز عینیت‌یافتن آنها در نگاره‌هایی با محوریتِ سماع، به مقایسۀ منابع نوشتاری و دیداری پیرامون مقولۀ «سماع» پرداخته شده است. مقایسۀ منابع مذکور، شامل سه ‌سطحِ «کنش‌های جسمانی»، «رفتارهای مناسکی» و «عناصر موسیقایی» می‌شود که متناسب با هریک از این سطوح، به منابع فرعی مانند رسالات موسیقایی نیز رجوع شده است. یافته‌ها با روش تطبیقی و مبتنی ‌بر نظریۀ «شمایل‌نگاری» پانوفسکی مورد تحلیل قرار گرفته‌اند و شیوۀ گردآوری داده‌ها از طریق رجوع به منابع کتابخانه‌ای صورت گرفته است. نتایج حاصل از این تحقیق نشان می‌دهد که هریک از سطوحِ جسمانی، مناسکی و موسیقاییِ موردبررسی در منابع مذکور، دارای شباهت‌ها و تفاوت‌هایی‌اند که حاکی از هم‌پوشانی‌ها و در برخی موارد تمایزاتی میان این منابع است. همچنین، پایبندی نگارگر به مضامین یادشده در سماع‌نامه‌ها عموماً با انعکاس بارقه‌هایی از واقعیت در اثر وی همراه بوده است و برعکس، به‌میزانی که نگارگر از محتوای منابع مکتوب فاصله می‌گیرد خیال‌انگیزی در نگاره‌های مربوطه، تشدید و از نسبتِ آنها با واقعیت کاسته می‌شود.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A Comparative Study of the Sama Rite in "SamāNāmeh-Hā” and Persian, Painting with an Iconographic Approach

نویسندگان [English]

  • Mehdi Mokhtari 1
  • Narges Zaker Jafari 2
1 Department of Ethnomusicology, Faculty of Music, Tehran University of Art, Tehran, Iran.
2 Associated Professor of Faculty of Art and Architecture, University of Guilan,
چکیده [English]

Samā, as a ritual of the discourse of Islamic mysticism, refers to a process that its apparent presentation initially associates with a kind of dance or rhythmic movement due to the physical actions of the participants in this ceremony. Since the variety of sources related to Samā includes various fields such as mysticism, literature, music, painting, etc., the comparison and adaptation of the mentioned sources facilitates an accurate understanding of this ritual phenomenon. The purpose of this study is to make a comparative study between "SamāNāmeh-Hā" as written sources and "Miniatures related to Samā" as visual sources. Therefore, this study aims to investigate the question regarding how the issues raised in the "SamāNāmeh-Hā” and their reflection in Samā-centered drawings compared with written sources (belonging to the fifth to the ninth centuries) and visual sources (between the ninth to the eleventh centuries) on Samā. The comparison of the sources mentioned in this research includes three levels of "physical actions", "ritual behaviors" and "musical elements", which in accordance with each of these levels, in addition to the mentioned written and visual sources, the secondary sources such as musical treatises are also taken into consideration so as to remove any ambiguities. Although a comparative study of these visual and written sources can confirm similarities between the two, the differences resulting from this comparison somehow indicate that the painter does not follow the given written content in the SamāNāmeh-Hā. Therefore, this can be considered as the painter's transition from the "real world" to the "imaginary world". In other words, the differences arising from the comparative study of the SamāNāmeh-Hā and related paintings can be used as a goal of this research in order to extract and distinguish the real elements (topics in the SamāNāmeh-Hā) from the imaginary elements (related to painter’s imagination) in the selected paintings. The findings of this study, which have been analyzed by a comparative method based on Panofsky's theory of "iconography", in addition to showing the relative overlap between the above sources, suggest artist's faithfulness to "SamāNāmeh-Hā” themes were generally accompanied by sparks of reality in their works, while as the painter distances himself from the content of written sources, the imagination in the relevant paintings intensifies and their relation to reality diminishes. The research findings also identified three levels, including physical actions, ritual behaviors, and musical elements: "Ritual behaviors", actually reflecting the ritual-based aspects of Samā, are presented at three levels of time, place, and participants. This does not mean SamāNāmeh-Hā and paintings in this area are completely compatible with each other, because things like the presence of women in some of the paintings are not relevant to the contents of SamāNāmeh-Hā. The results of this iconographic reading in relation to the "musical elements" of Samā indicate the maximum correspondence of the SamāNāmeh-Hā and paintings in relation to the musical elements. The results are as the following: 1) The frequent visible Instruments in the paintings (Ney, Daf / Dāyereh) have already been approved in the “SamāNāmeh-Hā” by the Sufi sheikhs; 2) The visual documents related to the Ney represent two different types of this instrument; one with the title "Nāy or Sefid-nāy", the same instrument that has been already approved by the Sufi sheikhs in the "SamāNāmeh-Hā”, and the other, "Siyah-Nāy or Iraqi Nāy", which its use in the Samā ceremony has been rejected and forbidden by Islamic jurists; 3) In this paintings, what is seen as a Daf/Dāyereh is remarkably and structurally consistent with what is described in "SamāNāmeh-Hā”. It seems that the maximum conformity and overlapping of SamāNāmeh-Hā and paintings are the outcome of negative and restrictive jurisprudential rulings issued in relation to instruments as well as the way music is performed. In such a context, the presence or absence of music in Samā ceremonies is subject to two general approaches to this category: 1) Music is a phenomenon that derives its legitimacy from "tradition"; 2) The influence of trans-musical aspects that make the rejection or approval of music conditional on the involvement of an external factor on the musical background. Considering the Iranian painter's understanding of literary and mystical texts (for the purpose of Book Illustration), two points can be seen in relation to the elements in the paintings: 1(Imaginary elements: including symbolic images such as garden, cypress, stream of water etc., which are more dependent on the themes of literary and mystical texts than the content of SamāNāmeh-Hā; 2) Real elements: including the group of musicians, instruments and in general the elements that specifically represent the Samā rites. Since SamāNāmeh-Hā provide relatively accurate descriptions of the Samā ceremony, the comparison of these written sources with paintings reinforces the hypothesis that these works are apparently in line with what has existed in practice. The present article has been compiled based on library resources.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Samā Rite
  • SamāNāmeh
  • Persian Painting
  • Music
  • Iconography
ابرقوهی، شمس‌الدین ابراهیم (1364). مجمع‌البحرین. به‌اهتمام نجیب مایل هروی، تهران: مولی.
ابن‌بزاز اردبیلی (1373). صفوة‌الصفا: در ترجمۀ احوال و اقوال و کرامات شیخ صفّی‌الدّین اسحق اردبیلی. به‌تصحیح غلامرضا طباطبائی مجد، تبریز: مصحح.
آژند، یعقوب (1389). نگارگری ایران (پژوهشی در تاریخ نقاشی و نگارگری ایران)، دو جلد، تهران: انتشارات سمت.
اشرفی، م.مقدم (1367). همگامی نقاشی با ادبیات در ایران. ترجمۀ رویین پاکباز، تهران: نگاه.
العبادی، قطب‌الدین ابوالمظفر منصوربن اردشیر (1347). التصفیه فی احوال المتصوفه: صوفی‌نامه. به‌تصحیح غلامحسین یوسفی، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
القشیری، ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن (1391). رسالۀ قشیریّه. ترجمۀ ابوعلی حسن بی احمد عثمانی، به‌تصحیح مهدی محبتی، تهران: هرمس.
الطوسی، احمدبن‌محمد (1360). الهدایه السعدیه فی معان الوجدیه. به‌اهتمام احمد مجاهد، تهران: کتابخانۀ منوچهری.
باخرزی، ابوالمفاخر یحیی (1383). اورادالاحباب و فصوص الآداب. جلد دوم، بکوشش ایرج افشار، تهران: دانشگاه تهران.
بی‌نام (1384). شاهکارهای نگارگری ایران، تهران: موزۀ‌ هنرهای معاصر و مؤسسۀ‌ توسعۀ هنرهای تجسمی.
پاکباز، رویین (1385). نقاشی ایران: از دیروز تا امروز. تهران: زرین و سیمین.
پورجوادی، نصرالله (1367). «دو اثر کهن در سماع: از عبدالرحمن سُلَمی و ابومنصور اصفهانی». فصلنامۀ معارف 5 (3): 78-3).
تفضلی، ابوالقاسم (1382). سماع. تهران: زریاب.
دادگر، محمدرضا و فرزانه نبوی (1393). «جلوه تصویری سماع و سرای مغان در دیوان حافظ دوره صفوی». نامه‌ هنرهای تجسمی و کاربردی 7 (13): 93-81.
حاکمی، اسماعیل (1384). سماع در تصوف. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
جامی، ابوالفتح محمد بن مطهر (1343). حدیقه‌الحقیقه. به‌اهتمام محمدعلی موحد، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
دزی، ر.پ.ا (1345). فرهنگ البسۀ مسلمانان. ترجمۀ حسینعلی هروی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
ذاکرجعفری، نرگس (1396). حیات سازها در تاریخ موسیقایی ایران: از دورۀ ایلخانیان تا پایان صفویه. تهران: ماهور.
زرین‌کوب، عبدالحسین (1388). «عارف و عامی در رقص و سماع». پژوهش‌نامۀ فرهنگ و ادب 5 (9): 39-21.
زرینی، سپیده‌سادات و محسن مراثی (1387). «بررسی چگونگی تأثیرگذاری عرفان اسلامی در شکل‌گیری هنر نگارگری مکتب هرات تیموری و تبریز صفوی». فصلنامه تحلیلی‌پژوهشی نگره 4 (7): 105-93.
سبحانی، توفیق (1387). «شعر و موسیقی در سماع مولویان». فصلنامه نامۀ سخن، ش. 30: 20-5.
سپهسالار، فریدون بن احمد (1378). زندگینامۀ مولانا جلال‌الدین مولوی. به‌تصحیح سعید نفیسی، تهران: اقبال.
سهروردی، شیخ شهاب‌الدین (1364). عوارف‌المعارف. ترجمۀ ابومنصورعبدالمومن اصفهانی، به‌اهتمام قاسم انصاری، تهران: علمی ‌و فرهنگی.
عبدالقادر مراغی (1366). جامع‌الالحان، تصحیح تقی بینش، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی.
عبدالقادر مراغی (1370). شرح‌الادوار (با متن ادوار و زوائدالفواید)، تصحیح تقی بینش، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
عبدی، ناهید (1390). درآمدی بر آیکونولوژی: نظریه‌ها و کاربردها. تهران: سخن.
غزالی، امام محمد (1359). وجد و سماع. ترجمۀ‌ مویدالدین محمد خوارزمی، به‌کوشش سیدحسین خدیوجم، تهران: چاپ خواجه.
غزالی طوسی، ابوحامد امام محمد (1380). کیمیای سعادت، جلد اول. به‌کوشش حسین خدیوجم، تهران: علمی و فرهنگی.
کاشانی، حسن (1371). سه رسالۀ فارسی در موسیقی (کنزالتُحف). به‌اهتمام تقی بینش، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
کاشانی، عزالدین محمدبن‌علی (1394). مصباح‌الهدایه و مفتاح‌الکفایه. به‌تصحیح جلال‌الدین همایی، تهران: سخن.
مستملی بخاری، ابوابراهیم اسماعیل‌بن‌محمد (1363). شرح التعرف لمذهب التصوف، جلد چهارم. به‌تصحیح محمد روشن، تهران: اساطیر.
مایل هروی، نجیب (1372). اندر غزل خویش نهان خواهم گشتن: سماع نامه‌های فارسی. تهران: نشر نی.
محمدیان، فخرالدین، سیدرسول موسوی حاجی، و عابد تقوی (1398). «سیری در تحولات اجتماعی آیین سماع و موسیقی عرفانی ایران با توجه به نگاره‌های اسلامی». فصلنامه عرفان اسلامی 16 (62): 69-51.
معرک‌نژاد، سید رسول (1386). «سماع درویشان در آینه‌ی تصوف». فصلنامه‌ فرهنگستان هنر، ش. 21 و 22: 41-4.
معین، محمد (1381). فرهنگ معین، دو جلد. گردآوری عزیزالله علیزاده، تهران: اَدِنا.
ملاح، حسینعلی (1376). فرهنگ سازها. تهران: کتابسرا.
نصری، امیر (1391). «خوانش تصویر از دیدگاه اروین پانوفسکی». فصلنامه کیمیای هنر 1 (6): 20-7.
هجویری، ابوالحسن علی‌بن‌عثمان (1387). کشف المحجوب. به‌تصحیح محمود عابدی، تهران: سروش.
Straten, Roelof Van (1994). An Introduction to Iconography. Translated by Patricia de Man, London and New York: Taylor & Francis.
Canby, Shila. R (2009). Shah Abbas: The Remaking of Iran. The British Museum Press.
Wright, Elaine (2009). Islam, Faith. Art. Culture, Manuscripts of the Chester Beatty Library, London: Scala Publishers Ltd.
URL 1: https://g.co/arts/ZJLiRCmL485LWzqPA (access date: 2021/06/26).
URL 2: https://www.metmuseum.org/art/collection/search/452847 (access date: 2021/06/26).