تحلیل دیوارنگاره‌های مذهبی دوره قاجار با رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر (با تأکید بر بقاع متبرکه گیلان و اصفهان)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانش‌آموخته کارشناسی ارشد پژوهش هنر دانشگاه کاشان، شهر کاشان، استان اصفهان

2 دانشیار دانشکده معماری و هنر دانشگاه کاشان

10.22070/negareh.2021.5324.2472

چکیده

هنر دیوارنگاری مذهبی با موضوعات مربوط به وقایع عاشورا و روایات زندگی پیامبران و امامان شیعه، بخشی از آثار هنرهای تجسمی دوره قاجار را شامل شده که فضای اماکن متبرکه همچون بقاع، تکایا و حسینیه‌ها را به خود مزیّن کرده است. این هنر، نمایانگر ویژگی‌های فرهنگ عامّه مانند اعتقادات دینی، ارزش‌ها، علایق و جنبه‌های اجتماعی در دوره قاجار است. با توجه به تحولات فرهنگی ایران در دوره مذکور و پیدایش بسترهای جدید برای ارائه آثار نقاشی، ضروروت دارد تأثیر این تحولات بر نقاشان قاجار مورد بررسی قرار بگیرد. هدف تحقیق، ارزیابی تأثیر افق معنایی و امتزاج افق‌ها برآثار هنرمندان قاجار با تأکید بر دو منطقه گیلان و شهر اصفهان است. سؤال‌های‌‌ مورد بررسی عبارتند از: ۱- امتزاج افق‌ها در آثار هنرمندان گیلان و اصفهان چه تأثیراتی گذاشته است؟ ۲- وجوه اشتراک و افتراق آثار آنان چیست؟ روش تحقیق، توصیفی-تحلیلی با رویکرد هرمنوتیک فلسفی گادامر و داده‌های مورد نظر، به شیوه کتابخانه‌ای و میدانی تهیه شده است. نتایج پژوهش نشانگر آن است که هنرمند بقاع، با پیش‌داوری‌هایی که متعلق به افق معنایی روزگار اوست به مکالمه با سنّت گذشته پرداخته و تعاملی سازنده میان زمان حال و گذشته برقرار کرده است؛ به این مفهوم که تحت تأثیر افق معنایی گذشته، بافت، زمینه اجتماعی – فرهنگی خود، دست به خلق آثاری زده که نوعی تفسیر جدید از سنت است؛ در عین حال امتزاج افق‌ها در هنرمندان دو منطقه منتخب، تأثیر متفاوتی داشته و هنرمند لاهیجانی به دلیل بافت و زمینه محل سکونت خود، کمتر از هنرمند اصفهانی از جریان‌های روز نقاشی تأثیر پذیرفته و بیشتر به سنت ایرانی وفادار مانده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Analysis of Qajar era Religious Murals with Gadamer’s Philosophical Hermeneutic Approach (With Emphasis on the Holy Shrines of Gilan and Isfahan)

نویسندگان [English]

  • Shiva Zamanpour 1
  • Amirhosien Chitsazian 2
1 MA in Art Research, University of Kashan
2 Associate Professor, University of Kashan
چکیده [English]

The art of religious murals with themes of Ashura, narrations of prophets and Shiite imams, is a part of Qajar visual arts, which has adorned the space of holy places such as mausoleums, Takyehs and Hoseyniyehs. This art reflects the characteristics of popular culture such as religious beliefs, values, interests and social aspects in the Qajar era. During this era, due to the social changes which took place in it, art was extended to different layers of society and became a means of expressing the national and religious beliefs of the people. Mural painting grew a lot among the ordinary people and they entered the art scene with their own tastes. Large paintings on the walls or canvases with the themes of Shiite martyrs appeared, and in fact were the results of about eleven centuries of gradual development and evolution of Shiite mourning rituals. The phenomenon of religious murals in this era was created by preserving the logical values ​​of religious art, based on people's beliefs, needs and desires, because the Qajar era was the culmination of public Shiite religious ceremonies, which in turn was reflected in the visual arts. The epic themes of the murals show the support of the people of the liberation movements of this era. To evaluate the Qajar paintings, one must compare them with the versions of Ta'zieh, because as soon as the Ta'zieh was accepted by the common people, a number of believers performed the role of martyrs and sinners, and this was a step towards accepting the painting. Considering Iran’s cultural developments in the mentioned era and the emergence of new contexts for presenting paintings, it is necessary to study the impact of these developments on Qajar painters. The study and analysis of the factors affecting the creation of murals and their stylistic features have been the subject of numerous researches in recent decades. But, it seems that pondering on this subject, using philosophical approaches such as Hans-Georg Gadamer’s hermeneutics, which includes concepts such as tradition, conversation, semantic horizon and horizon fusion, can pave the way for achieving the neglected aspects of this art and hence the necessity of applying this approach becomes clear. The purpose of present research is to interpret and study the influence of the semantic horizon and horizon fusion in religious artworks by artists of Gilan and Isfahan in the Qajar era. The studied questions are: 1- What are the effects of horizon fusion in the works of artists in Gilan and Isfahan? 2- What are the commonalities and differences between their works? The research method was descriptive-analytical with philosophical hermeneutic approach of Gadamer. In this method, understanding occurs through the blending of horizons, which is dialectical, between preconceptions and information sources. What is needed here is understanding the context in which the text or dialogue has taken shape and given rise to different interpretations. These interpretations are created through the mixing of the text, its context and the horizons of the participants. The method of collecting information was using library resources as well as field study of mural works by taking photos of them. The statistical population was the murals of Gilan province and Isfahan city. Eight murals were introduced from the works of one Gilani artist (Aghajan Gilani) and two Isfahani artists (Seyed Abbas Aghamiri and the painter of the Khansari tomb); four of which had been analyzed. Sampling was done by judgmental method and based on the relationship between the works and the concepts under discussion. The method of analysis was qualitative and in order to measure the purpose of the research, first the concepts related to Gadamer's philosophical hermeneutics were described, then the regions, artists and their selected works were introduced and finally, the murals were analyzed dialectically based on understanding by merging horizons. The results of the research showed that the artist of murals, with the prejudices that belonged to the semantic horizon of his time, conversed with the past tradition and established a constructive interaction between the present and the past; in the sense that under the influence of the semantic horizon of the past, the context, its socio-cultural context, began to create works that were a new interpretation of tradition. At the same time, fusion of horizons has had a different effect on the artists of the two selected regions, and Gilani artist, due to the context of his residence, has been less influenced by the contemporary trends of painting than the Isfahani artist and has remained more loyal to the Iranian tradition.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Mural
  • Holy Shrines
  • Hermeneutics
  • Gadamer
  • Qajar
  • Gilan
  • Esfahan
احمدی، بابک. (1370). ساختار و تأویل متن (شالوده شکنی و هرمنوتیک). جلد دوم. تهران: نشر مرکز.
اخویان، مهدی. (1392). علل اجتماعی گسترش و انحطاط دیوارنگاره‌های عاشورایی در اواخر دوره قاجار. فصلنامه هنر علم و فرهنگ. شماره ۱. صص 54-43.
اخویان، مهدی. (1396). بررسی دلایل باز تولید نقاشی دیواری‌های بقاع نقشین منطقه گیلان. فصلنامة علمی- پژوهشی نگره. شماره 42. صص 82-71.
آژند، یعقوب. (1385). دیوارنگاری در دوره قاجار. مجله هنرهای زیبا- مطالعات هنرهای تجسمی. شماره ۲۵. صص 41-34.
الهی راد، صفدر. (1396). آشنایی با هرمنوتیک. چاپ دوم. تهران: سمت.
پاکباز، رویین. (1385). نقاشی ایران از دیرباز تا امروز. تهران: زرین و سیمین.
جمشیدی، سجاد و محمودی، محسن. (1388). افق‌های تفسیری نوین در هرمنوتیک گادامر. ماهنامه اطلاعات حکمت و معرفت. شماره ۱۲. صص53-48.
رئوف، سولماز و نیستانی، جواد و موسوی کوهپر، سیدمهدی. (1398). نمودهای تعزیه بر روی نقاشی‌های دیواری بقعه‌های گیلان بر اساس دیدگاه پانوفسکی. جستارهای تاریخی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. شماره اول. صص 95-123.
سیف، هادی. (1379). نقاشی روی گچ. چاپ اول. تهران: سروش.
شادرخ، سارا و رحمتی، هادی. (1396). بازتاب وجوه هنر عامیانه دوره قاجار در نقاشی های بقاع متبرکه لاهیجان. فصلنامه علمی-پژوهشی تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی. شماره ۲۷. صص 85-106.
شادقزوینی، پریسا. (1393). تجلی باورهای شیعی در مضامین عاشورایی دیوارنگاره‌های بقاع متبرک گیلان. تهران. فصلنامه علمی-پژوهشی شیعه شناسی. شماره ۴۵. صص  156-131.
شادقزوینی، پریسا. (1397). مذهبی‌نگاری در بقاع شرق گیلان. تهران: کتاب سبز.
عیسی‌زاده،پیمان. (1390). چهل مجلس(دیوارنگاره‌های زیارتگاهای گیلان). گیلان: حوزه هنری.
فلور، ویلم؛ چلکووسکی، پیتر و اختیار، مریم. (1381). نقاشی و نقاشان دوره قاجار. مترجم: یعقوب آژند. تهران: ایل شاهسون بختیاری.
محمودی نژاد، احمد. (١٣٨٨). نقاشی دیواری بقعه‌های گیلان. رشت: فرهنک ایلکا.
موسوی خامنه، زهرا. (1388). نمونه‌های برتر در نقاشی ایرانی (نقاشی قهوه‌خانه‌ای). نشریه هنرهای زیبا. هنرهای تجسمی. شماره ۳۹. صص 74-65.
موسوی‌لر، اشرف‌‌السادات و خاکپور، سمیه. (1394). تحلیل مضامین نقوش دیواری بقعه روستای پینچاه درگیلان (مطالعة تطبیقی دیوارنگاره حضرت قاسم(ع) و علی اکبر(ع)). باغ نظر. شماره ۳۶. صص 18-13.
میرزایی مهر، علی اصغر. (1386). نقاشی‌های بقاع متبرکه در ایران. تهران: فرهنگستان هنر.
واعظی، احمد. (1380). درآمدی بر هرمنوتیک. فصلنامه کتاب نقد. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی. سال ششم. شماره ۲۳. صص 115-146.
واعظی، اصغر و فاضلی، فائزه. (1389). دیالوگ، دیالکتیک، امتزاج افق‌ها. دو فصلنامۀ فلسفی شناخت. پژوهشنامۀ علوم انسانی. شمارة 1/62. صص 214-189.
هنرفر، لطف الله. (1350). گنجینه آثار تاریخی اصفهان. اصفهان: ثفقی.
Grabar, Oleg. Reflections on Qajar Art and Its Significance, Iranian Studies, 34(1- 4), 2001, pp.183-186.
www.collections.lacma.org, Date of access: 9/1/2021.
www.islamicshrines.net, Date of access: 27/12/2019.