بازنمود نقش «شمن» در سوگ‌نگاره‌های شاهنامة بزرگ ایلخانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 کارشناس ارشد هنر اسلامی، دانشکده هنرهای صناعی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز

2 استاد دانشکده هنرهای زیبا، دانشگاه آتاتورک، ارزروم، ترکیه

10.22070/negareh.2023.17373.3183

چکیده

نگاره‌های شاهنامه بزرگ ایلخانی با رویاها، آرمان‌ها و آرزوهای شاهان مغولی تلفیق شده و سبک زندگی و فرهنگ آن‌ها را نمایش می‌دهد. سوگ‌نگاره‌های اسفندیار، رستم و زواره، ایرج و اسکندر در شاهنامه بزرگ ایلخانی بازگو کننده چنین کارکردی در تعامل با فرهنگ ترکی- مغولی است. اساس مساله پژوهش این است که؛ آیین سوگواری مغولی و شمن‌ در سوگ‌نگاره‌های شاهنامه بزرگ ایلخانی در رابطه با قهرمانان اساطیری ایران چگونه نمایش داده می‌شود. از این‌رو، هدف تحقیق، بازنمود نقش شمن‌ ‌در سوگ‌نگاره‌های اسفندیار، رستم و زواره، ایرج و اسکندر از شاهنامه بزرگ ایلخانی است. بنابراین سوالاتی که تحقیق قصد پاسخگویی به آن‌ها را دارد عبارتند از: 1- شمن در سوگ‌نگاره‌های شاهنامه بزرگ ایلخانی به چه صورت بازنمود یافته است؟ 2- شمن نقش خود را در سوگ‌نگاره‌ها چگونه به انجام ‌رسانیده‌است؟ روش تحقیق در این پژوهش توصیفی‌- تحلیلی بوده و شیوه جمع‌آوری اطلاعات آن با استفاده از منابع کتابخانه‌ای انجام گرفته است. بر همین اساس نتایج این پژوهش نشان داد که در نگاره‌ها شمن ‌با شمایل مردی سالخورده نمایش داده شده است. ریش سفیدی که سرپوش سفیدی بر سر کرده و تن‌پوش قهوه‌ای رنگ به تن دارد و فقط در سوگنگاره اسفندیار با مو و ریش سیاه و تن‌پوش سفید دیده می‌شود. شمن در فضای باز و یا بسته هادی و همراه جنازه قهرمانان اساطیری ایران است. وی و همراهانش در مراسم سوگواری با اجرای رقص یا حرکت‌های تکراری همراه با حالت خلسه با خدایان ارتباط برقرار کرده و مردگان را تا عالم مرگ راهنمایی و هدایت می کنند. نمادهای ستون‌ سنگی در فضای بسته، عصا، کوبه طبل و ترکیب نردبان مانند کلاه‌ها در فضای باز به احتمال زیاد بیان کننده این نیروی جادویی- مذهبی «شمن‌»ها در هدایت مردگان به عالم مرگ است. همچنین بازنمایی «شمن‌»ها در تن‌پوش‌های سفید و قهوه‌ای رنگ احتمالا با توانمندی وهم و ذهن آن‌ها در صعود به آسمان و یا سبک زندگی ایلی آن‌ها مرتبط است.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

The Portrayal of the "Shaman’s" Role in Funeral Portraits of the Great Ilkhanid Shahnameh

نویسندگان [English]

  • Masoumeh Azarmdel 1
  • Mehdi Mohammadzadeh 2
1 MA in Islamic Art, Craft Arts Department, Tabriz Islamic Art University,
2 Professor, Faculty of Fine Arts, Atatürk University, Erzurum/Türkıye.
چکیده [English]

Great Ilkhanid Shahnameh’s drawings depict Mongolian rulers' aspirations, ideals, and desires as well as their way of life and culture. Such a depiction in connection with Turco-Mongolian culture is described in the obituaries of Esfandiar, Rostam and Zavareh, Iraj and Iskandar in Great Ilkhanid Shahnameh. In addition to claiming descent from a line of Iranian heroes, the Ilkhanids believed they possessed the spiritual strength to introduce the old deity to foreign peoples. They were able to build their political legitimacy in Iran in this manner. During the reign of Ghazan Khan, they built and cultivated vast scientific and cultural colonies, and the first school of painting in Iran (Tabriz I) was established. They illustrated scientific, historical, and literary works. By collaborating with international artists and utilizing Iranian book design art. In one of the most notable of these, Shahnameh of Ferdowsi, he recounts court events, battles, hunts, odd experiences, and bereavements. Death and mourning ceremonies in Ilkhanid Shahnameh's paintings were associated with specific customs and traditions, which undoubtedly have their roots in Turco-Mongolian beliefs. This illustrated Shahnameh, also known as the "Great Ilkhanid Shahnameh" or "Tabriz Shahnameh," was created for Abu Sa'id, the last monarch of the Ilkhanid dynasty, and is also known as "Abu Sa'idi Shahnameh." On the other hand, at the turn of the twentieth century, this Shahnameh was known as "Demotte" Shahnameh after its owner.
How are Iranian legendary heroes portrayed in Great Ilkhanid Shahnameh’s mourning paintings in relation to the Mongol and shaman mourning rituals? is the fundamental problem statement driving the research. Religious shamans were referred to as "Buga" in Mongolian culture and "Qam" in Turkish culture. They were regarded the most powerful and influential stratum of Ili-Mughal society, ruling not only over people's spirits, but also over their bodies. The "shaman" lifts the soul out of his body in a state of trance and attraction and sends it flying across the sky and the earth because of his power to govern the soul. He had gained the ability to heal the sick by developing strength and understanding in the face of truth. He was the link between people and the gods, accompanying and guiding the spirits of the dead to their new home (realm of death). The explanation is obvious: the shaman understands the route and is capable of controlling and accompanying the spirit; whether human or animal.
The study's objective is to illustrate the shaman's function in mourning paintings of Esfandiar, Rostam and Zavareh, Iraj and Iskander from the Great Ilkhanid Shahnameh. The research will therefore attempt to address the following questions: 1- How is the "shaman" portrayed in Great Ilkhanid Shahnameh? 2 - In the paintings, how did the "shaman" carry out his role? The research method is descriptive-analytical. Given the Mongols' shamanic beliefs, this study investigates the shaman and his place in the Great Ilkhanid Shahnameh's mourning portrays. According to Mongol beliefs, the shaman performs specific ceremonies to transport the souls of prominent officials to the home of the gods. The technique for acquiring data makes use of library resources.
The study's findings indicated that the presence of "shamans" at the funeral confirms the deceased individual's social position as well as the spiritual significance of the ceremony. The placement of the deceased's coffin in the centre of the mourning images also suggests his high social standing. The shaman is portrayed as an elderly man in the paintings. He is the sole character with a white beard wearing a white cap and a brown bodysuit, however, in the portrayal of Esfandiar's coffin face; he is seen with black hair, a black beard, and a white bodysuit. In open or enclosed spaces, the shaman guides and assists the remains of Iran's legendary heroes. He and his associates lead the dead to the afterlife during the mourning ceremony by engaging in dances or other repetitive motions while in a trance. It is highly likely that the symbolism of the stone pillars in the enclosed area, the staffs, the drums, and the ladder like road of hats in the open area indicate the magico-religious ability of the "shamans" to lead the dead to the afterlife. Furthermore, the image of "shamans" dressed in white and brown attire may refer to their aptitude for using spirit and trickery on their ascent to paradise or to their nomadic lifestyle. As for how shaman priests were distinguished from one another, we can also claim that it was based on the color of their clothing. The Great Ilkhanid Shahnameh's obituaries serve as a record of the political, social, and cultural climate as well as the opinions of Iran's art patrons and artists throughout this time. Finally, changes in the Turco-Mongol economy, lifestyles, foreign influences, and their sociological evolutions likely altered the symbolic nature of Ilkhanid "shamanic" language in contact with the gods.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Persian Paintings (Miniature)
  • Great Ilkhanid Shahnameh
  • Funeral Portraits
  • Turco-Mongolian Culture
  • Shaman
آزمایش، سید­مصطفی، 1386، «مجموعه مقالات عرفان ایران»، تهران: حقیقت.
آژند، یعقوب، 1389، «نگارگری ایران (پژوهشی در تاریخ نقاشی و نگارگری ایران)»، ج1، تهران: سمت.
آشتیانی، جلال­الدین، 1376، «عرفان»، ج1، تهران: شرکت سهامی انتشار.
آیتی، عبدالمحمد، 1346، «تحریر تاریخ و صاف»، تهران: بنیاد فرهنگ ایران.
استونلی، مارگارت، 1390، «مقدمه­ای بر شامانیزم دین ابتدایی ترکان باستان»، ترجمه: بیژن اسدی­ مقدم، بی­جا: بی­نا.
اشپولر، برتولد، 1351، «تاریخ مغول در ایران: سیاست، حکومت و فرهنگ دوره ایلخانان». ترجمه: محمود میرآفتاب، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
الیاده، میرچا، 1381، «اسطوره، رؤیا، راز»، ترجمه: رؤیا منجم، تهران: علم.
الیاده، میرچا، 1376، «رساله در تاریخ ادیان»، ترجمه: جلال ستاری، تهران: سروش.
الیاده، میرچا، 1387، «شمنیسم: فنون کهنه خلسه»، ترجمه: محمدکاظم مهاجری،  تهران: ادیان.
بارتولد، واسیلی ولادیمیروویچ، 1376، «تاریخ ترک‌های آسیای مرکزی»، ترجمه: غفار حسینی، تهران: توس.
بلر، شیلا، بلوم، جاناتان، 1381، «هنر و معماری اسلامی (2)(1800- 1250)»، ترجمه: یعقوب آژند، تهران: سمت.
بلر، شیلا، «الگوهای هنرپروری و آفرینش هنری در ایران دوره ایلخانان»، ترجمه ولی­الله کاووسی، گلستان هنر، شماره 13، 1387، صص 32- 47.
بوکر، جان وستر دیل، 1390، «ادیان جهان»، ترجمه: سید نیما اوازانی و سیده الهه حسینی، تهران: سایه­گستر.
بهلول، اعظم، توفیقی، پیوند، علیخانی، رؤیا، «مقایسه تطبیقی ‌آیین سوگواری در سه نگاره از شاهنامة دموت با تک نگاره شاهنامة بایسنقری»، مطالعات تطبیقی هنر، شماره 16، پاییز و زمستان 1397، صص 81-94.
بیانی، شیرین، 1389، «دین و دولت در ایران عهد مغول»، ج 1 و 2، تهران: مرکز نشر دانشگاهی.
پاکباز، رویین، 1389، «نقاشی ایران از دیرباز تا امروز»، چاپ نهم، تهران، زرین و سیمین.
پریدختان، زهرا، قادری مقدم، محمد، شریفیان، محمد­علی، اصغری، حسین، «سیر تاریخی حضور شمن و باورهای شمنی در جوامع انسانی»، فصلنامه علمی پژوهشنامه تاریخ، شماره 61، زمستان 1399، صص 27- 48.
پوپ، آرتور ایهام، اکرمن، فیلیس، 1387، «سیری در هنر ایران از دوران پیش‌ازتاریخ تا امروز»، ج 6 و 13، ترجمه: نجف دریابندری، تهران: علمی و فرهنگی.
تجویدی، اکبر، 1376، «نگاهی به نقاشی ایران از آغاز تا قرن دهم هجری»، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
شایسته­فر، مهناز، عبدالکریمی، شهین، «عناصر بصری رویدادهای زندگی پیامبر اسلام(ص) در نگاره­های جامع التواریخ»، مطالعات هنر اسلامی، شماره 25، پاییز و زمستان 1395، صص 37- 52.
شراتو، امبرتو، ارنست، گروبه، 1376، «تاریخ هنر ایران، هنر ایلخانی و تیموری»، ترجمه: یعقوب آژند، تهران: مولی.
شعبانی، رضا، 1371، «مبانی تاریخ اجتماعی ایران»، تهران: قومس.
شوالیه، ژان، گربران، آلن، 1382، «فرهنگ نمادها»، ج 1 و 3 و 4، ترجمه: سودابه فضائلی، تهران: جیحون.
شیرازی، علی­اصغر، قاسمی، صفورا، «ریشه­یابی آداب‌ورسوم ایلخانان در شاهنامة ابوسعیدی با تأکید بر نگاره­های سوگواری»، فصلنامه نگره، شماره 22، زمستان 1391، صص 25-38.
چیت­ساز، محمدرضا، 1379، «تاریخ پوشاک ایرانیان: از ابتدای اسلام تا حمله مغول»، تهران: سمت.
حسین­پور میزاب، منصور، محمدزاده، مهدی، اسداللهی­ تجرق، الله ­شکر، «مطالعه­ ارتباط مراسم یوغ با صحنه­های سوگواری در نگاره­های شاهنامة بزرگ ایلخانی بر اساس رویکرد نشانه­شناسی فرهنگی» رهپویه هنر، شماره 7، تابستان 1399، صص 39-49.
حسین­پور میزاب، منصور، محمدزاده، مهدی، اسداللهی­ تجرق، الله ­شکر، «مطالعة ارتباط «اساطیر ترکی-مغولی و شمنیسم» با «اسب سفید» نگاره­های شاهنامة بزرگ ایلخانی با (رویکرد نشانه­شناسی فرهنگی)»، مطالعات هنر اسلامی، شماره 47، پاییز 1401، صص 121-139.
حسین­پور میزاب، منصور، محمدزاده، مهدی، اسداللهی­ تجرق، الله ­شکر، «مطالعه ارتباط «اساطیر ترکی-مغولی و شمنیسم» با نقش «کوه» نگاره­های شاهنامة دموت و جامع التواریخ با (رویکرد نشانه­شناسی فرهنگی)»، هنرهای صناعی اسلامی، شماره 2، زمستان 1399، صص 29-38.
خامنایی، مهسا، خزایی، محمد، «تحلیل ساختار بصری در سه اثر منتخب با موضوع مشترک سوگ در دوره­های ایلخانی، تیموری و اوایل صفوی»، نگره، شماره 15، تابستان 1399، صص 69-89.
خزایی، محمد، «شاهنامة سلطان ابوسعید (731- 736) مهم­ترین شاهکار نگارگری دوره­ی ایلخانی»، ماه هنر، شماره 126، اسفند 1387، صص 14-19. 
خسروی، رکن­الدین، «نمایش­های آیینی». چیستا، شماره 45 و 46. دی و بهمن 1366، صص 526-536.
رهنورد، زهرا، 1386، «تاریخ هنر ایران در دوره اسلامی: نگارگری»، تهران: سمت.
کارپن، پلان، 1363، «سفرنامه پلان کارپن»، ترجمه­: ولی­الله شادان، تهران: فرهنگسرا یساولی.
کاستاندا، کارلوس، 1374، «حقیقتی دیگر»، ترجمه­: ابراهیم مکلا، تهران: نشر دیدار.
کندری، مهران، «معرفی آیین شمنی در آمریکای جنوبی»، نامه فرهنگ. شماره 1، بهار 1377، صص 156- 161.
کوپر، جی­سی، 1379، «فرهنگ مصور نمادهای سنتی»، ترجمه: ملیحه کرباسیان، تهران: فرشاد.
گری، بازیل، 1369، «نقاشی ایران»، ترجمه: عربعلی شروه، تهران: عصر جدید.
گودرزی، مرتضی، 1384، «تاریخ نقاشی ایران از آغاز تا عصر حاضر»، تهران: سمت.
لوفلر­ دلاشو، مارگاریت، 1366، «زبان رمزی قصه­های پریوار»، ترجمه: جلال ستاری، تهران: توس.
محمدزاده، مهدی، ازهری، فریبا، شکرپور، شهریار، «مطالعه شمایل شناسانه تصویر عصا در آثار محمد سیاه‌قلم به روش اروین پانوفسکی»، مبانی نظری هنرهای تجسمی، شماره­ 14، پاییز و زمستان 1401، صص 54- 70.
مصاحب، غلامحسین. 1345، «دائره­المعارف  فارسی»، تهران: امیرکبیر.
مفتاح، الهامه، «شامان­گرایی و دین مغولان»، فرهنگ، شماره 43، پاییز 1381، صص 139- 188.
ملک­راه، علیرضا، 1385، «آیین­های شفا»، تهران: افکار.
مولر، کلاوس، 1398، «شمنیسم درمانگران، روح­ها، آیین­ها»، ترجمه: شاهرخ راعی، تهران: حکمت.
نیکخواه، هانیه، شیخ مهدی، علی، «رهیافتی به سیاست­های فرهنگی ایلخانان در سده­ی سیزدهم /هفتم در واکاوی نقوش سفال­های زرین­فام ایران»، مطالعات هنر اسلامی، شماره­ 13، پاییز و زمستان 1389، صص 109- 129.
هلین­برند، رابرت­، 1388، «زبان تصویری شاهنامه»، ترجمه: داوود طباطبایی، تهران: فرهنگستان هنر.
همدانی، رشیدالدین فضل­الله، 1374، «تاریخ اجتماعی دوره مغول»، تهران: اقبال.
 
Blanchier, Raphael, Bii biyelgee as Mongolian Cultural Heritage: Epistemologies of Authenticity, Published in Mongolian Studies in Arts and Culture 28 (Mongolian State University of Arts and Culture, Ulaanbaatar, 2018,pp, 270-283.
Cho, Woohyun, Yi,Jaeyoon, Kim, Jinyoung, The dress of the Mongol Empire: Genealogy and diaspora of the Terlig,  Acta Orientalia Academiae Scientiarum Hungaricae, Akadémiai Kiadó, 2015, pp. 269-279.
Li, Nan, Gao,Songhua, Ren, Jie.2018.Mongolian Color Preference and Architectural Color Expression. Advances in Engineering Research, volume 163:478-481.
Warfare.ga. (2023.jun 6). Retrieved from http:// Warfare.ga/Persia/14/Great_Mongol_Shahnam-
Faridun_ mourns_ by_ the_ Coffin_ of_ Iraj_Sackler_S1986_101.htm
Warfare.ga. (2023.jun 6). Retrieved from http:// Warfare.ga/Persia/14/Great_Mongol_Shahnam-
Faramarz _ mourns _ Rustam _ and_ Zavara_MFA_Boston _22_393. htm
Warfare.ga. (2023.jun 6). Retrieved from http:// Warfare.ga/Persia/14/Great_Mongol_Shahnam-
The _ head _ of _ Iraj _ is _ brought _ to _ Faridun_ Sackler_S1986_100.htm
Warfare.ga. (2023.jun 6). Retrieved from http:// Warfare.ga/Persia/14/Great_Mongol_Shahnam-
The _ Funeral _ of _ Isfandiyar _ New York _N1926_33. htm
 
دوره 20، شماره 73
فروردین 1404
صفحه 121-135
  • تاریخ دریافت: 04 اردیبهشت 1402
  • تاریخ بازنگری: 30 مرداد 1402
  • تاریخ پذیرش: 14 شهریور 1402