نقد و تحلیل مولفه‌های تزیین و زینت در هنر اسلامی از دیدگاه الگ گرابار

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری پژوهش هنر، دانشگاه هنر تهران

2 استادیار دانشکده علوم نظری و مطالعات عالی هنر، دانشگاه هنر تهران

10.22070/negareh.2023.17749.3234

چکیده

مسئله تزیین در تاریخ‌نگاری هنر‌اسلامی، از موضوعات بحث برانگیزی بوده است که شناخت و طبقه‌بندی آن‌ها از شکل‌گیری رویکردهای شرق‌شناسانه به سرزمین‌های اسلامی آغاز و روش‌شناسی و تعریف مفاهیم تزیین به دغدغه مورخان و متفکران در سده بیستم مبدل شد و همچنان پژوهش‌های معاصر در جهان، درباب تعریف مفاهیم و چیستی‌، چرایی و چگونگی تزیینات اسلامی در حال انجام و انتشار است. روش‌ها و رویکردهای مختلف و حتی متمایزی در این عرصه مطرح شده است. یکی از این دیدگاه‌ها، رویکرد تاریخی الگ‌گرابار می‌باشد که درصدد برآمده است تا اصول و چارچوبی برای فهم معانی تزیین در هنر اسلامی و تفسیر آن تبیین نماید. نظر به تاثیر و اهمیت آرای گرابار در پژوهش-های معاصری که درباب هنر اسلامی انجام می‌شود، این پژوهش در پی آن است که به تحلیل و تبیین زوایای چهارچوب نظری گرابار در ارتباط با ماهیت مبهم تزیین بپردازد تا شناخت بیشتری از رویکرد گرابار حاصل شود.
از این روی این پژوهش عهده‌دار پاسخ به این سوالات است که:
1- ارکان نظریه گرابار در باب تزیین کدام است؟ 2- براساس نظریه گرابار، مخاطب چه درکی از تزیین دارد‌؟
این مقاله با هدف رسیدن به شناخت دقیق‌تر از دیدگاه الگ گرابار درباب تزیین، با تحلیل نظریات وی و دیگر متفکران حیطه تزیین انجام شده است. براساس یافته‌های این پژوهش، گرابار سه پیش فرض کلی «جهانشمولی»، «امکان‌پذیری» و «قابلیت‌گروه‌بندی» را در بیان نظریه خود در نظر می‌گیرد و می‌توان گفت نظریه وی بر مبنای سه مولفه «لذت آنی»، «تداعی‌گری» و «میانجی‌گری» شکل گرفته است که پیوند مستقیمی با ادراک «بصری- نشانه ایی» نزد مخاطب دارند.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Criticism and Analysis of Oleg Grabar Theory about features of ornament and decoration

نویسندگان [English]

  • Elham Pourafzal 1
  • Hadi Rabie 2
  • Iraj Dadashi 2
1 PhD Student in Art Research, Art University of Tehran,
2 Assistant Professor of Faculty of Theories and Art Studies, Art University of
چکیده [English]

Decoration issue in the historiography of Islamic art has been one of the controversial challenges. The recognition and classification of Islamic decorations have been the historian's concern starting with Orientalist approaches to Islamic territories and continuing with the methodology and definition of decoration concepts. The concept of Islamic decorations is nevertheless an open problem despite contemporary research.

Different and even distinct methods and approaches have been proposed in this field. One of these views is the historical approach of Oleg Grabar, which tries to explain the principles and framework for understanding the meanings of decoration in Islamic art. This research seeks to analyze and explain the angles of Grabar's theoretical framework concerning the ambiguous nature of decoration to gain a greater understanding of Grabar's approach.
Therefore, this research is responsible for answering the " What are Grabar's preassumption and pillars of Grabar theory ?"
2-, what can be understood about ornament, according to Grabar's theory?
This article aims to enhance an understanding of Oleg Grabar's historical perspective on Islamic decoration. Based on the findings of this research, Grabar considers three general presumptions of "universality", "possibility" and "classifying" in his theory, and his theory is based on three components. "Instant pleasure", "association" and "mediation", have a direct link with "Opti-semic" perception.

کلیدواژه‌ها [English]

  • islamic art
  • decoration
  • ornament
  • oleg grabar

مقالات آماده انتشار، اصلاح شده برای چاپ
انتشار آنلاین از تاریخ 14 شهریور 1402
  • تاریخ دریافت: 03 خرداد 1402
  • تاریخ بازنگری: 19 تیر 1402
  • تاریخ پذیرش: 24 تیر 1402