مطالعه مقایسه‌ای نقاشی‌های دیواری مقبره‌های منسوب به آقا سید محمد یمنی در «کیسُم» و «لیچا» گیلان بر اساس شناخت شخصیت هنرمند

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 عضو هیئت علمی گروه معماری دانشگاه آزاد اسلامی واحد رامسر، و دانشجوی دکتری مرمت بناهای تاریخی در دانشگاه هنر اصفهان.

2 دانشیار گروه مرمت بناها و بافت‌های تاریخی، دانشکدۀ حفاظت و مرمت، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران

10.22070/negareh.2022.16850.3115

چکیده

در شرق گیلان، دو بقعه منقوش‌ منسوب به امام‌زاده سید محمد یمنی(ع) وجود دارد: یکی در روستای لیچای لشت‌نشاء و دیگری در روستای کیسُم آستانه‌اشرفیه. دیوارنگاره‌های این بقاع، شامل نقاشی‌های مذهبی عامیانه است. در بقعه لیچا، نام نقاش با امضای «مشهدی آقاجان لاهیجانی» مشخص است ولی در بقعه کیسُم، نام نقاش نامعلوم است. در هر دو بقعه، برخی خط نگاره‌ها و مجالس نقاشی شده از یک روایت، در نگاه اوّل شبیه هم به نظر می‌آیند و همین سبب ‌شده است تا بعضی پژوهندگان، نقاش بقعه کیسُم را همان نقاش بقعه لیچا، یعنی «آقاجان لاهیجانی» معرفی کنند. هدف اصلی این پژوهش، مطالعه شناخت هویت نقاش هنرمند بقعه کیسُم است. از اهداف فرعی این مقاله، تعیین پیشینه و بازشناساندن دیوارنگاری‌های آسیب‌دیده براثر حریق در بقعه کیسُم است. سؤال‌های این تحقیق عبارت‌اند از: 1. بر اساس مطالعه مقایسه‌ای، چه شناختی از هویت نقاش بقعه کیسُم حاصل می‌شود؟ 2. کدام بقعه ازنظر پیشینه دیوارنگاره‌ها، متقدم بر دیگری است؟ این پژوهش با روش تحلیلی‌ـ‌‌ مقایسه‌ای انجام‌گرفته و شیوه جمع‌آوری اطلاعات کتابخانه‌ای و میدانی است و تجزیه‌وتحلیل داده‌ها نیز به روش کیفی است. نتایج این پژوهش نشان می‌دهد اگرچه کلیشه‌های استفاده‌شده در برخی کتیبه‌نگاری‌های دو بقعه، یکسان است، ولی برخلاف نظر پژوهندگان پیشین، نقاش گمنامِ بقعه کیسُم نمی‌تواند «آقاجان لاهیجانی» باشد؛ و دیوارنگاره‌های بقعه کیسُم را باید متأخر‌تر از دیوارنگاره‌های بقعه هم‌نام‌اش در لیچا دانست. همچنین استنتاج شد برای دیوارنگاری‌ در بقعه کیسُم، از کلیشـه‌های ساخته‌شده از روی آثار «استاد رضا لاهیجانی» استفاده‌شده است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

A Comparative Study of the Wall Paintings of the Mausoleums Attributed to Agha Seyyed Muhammad Yemeni in "Kisom" and "Licha" in Gilan, Based on Recognition of Artist’s Personality

نویسندگان [English]

  • Yaghesh Kazemi 1
  • Nima Valibeig 2
1 Faculty Member - Islamic Azad University- Ramsar Branch; and Ph.D. Candidate, Department of Conservation, Art University of Isfahan.
2 Associate Professor, Department of Architectural & Urban Conservation, Faculty of Conservation, Art University of Isfahan, Isfahan, Iran
چکیده [English]

In Gilan it has been common to paint the walls of mausoleums; though these painting had been irrelevant to the entombed person and even to the architecture and structure of these mausoleums. In other words, the architect and constructor of the mausoleum would not preordain or designate a specific place for painting, but the patron or the local people would hire a painter afterwards to paint the interior as well as the exterior walls of such mausoleums. In the east of Gilan province, there are two tombs with paintings attributed to Imamzade Seyyed Muhammad Yemeni; one in Licha village (Lasht Nesha city) and the other in Kisom (Astana Ashrafieh city). The wall paintings of these tombs include folk religious paintings. In Licha's tomb, the narrative frescoes are limited to the exterior, while the interior walls contain only calligraphy. However, both the interior and exterior walls of Kisom's tomb contain folk religious paintings. The paintings in the Licha tomb are signed "Mashhad Agha Jan Lahijani", while the painter in the Kisom tomb is not known. Some of the calligraphy is identical in both tombs; revealing the use of pre-made patterns (stereotypes) or repeatable patterns. The religious inscriptions of poetry and prayers complemented these paintings. The responsibility is given to the painter. Since most of the Gilan’s tomb painters did not have a good command of calligraphy and were not even literate, calligraphers prepared calligraphy designs for wall paintings and the painters bought them. Then, these designs were transferred on semi-transparent papers that were pasted together and made into stereotypes with needlework. Later, the stereotypes were placed on the walls and charcoal powder was used to draw lines on the plastered wall surface (which were prepared and smoothed). Finally, the artist draws the outer edges and paints the inside. Some stereotypes of these religious themes, painted by the artisans, were later made by their students and sold and bought in the same way as calligraphic designs. Some of the lines and motifs painted from the same narrative appear similar at first glance in both tombs, leading many researchers to argue that the murals in the Kisom tomb were painted by the same artist as the Licha tomb, namely, Mr. "Lahijani". The main goal of this research is to determine the identity of the painter of Kisom tomb. Due to the severe damage of the internal murals of Kisom mausoleum by the fire, a secondary goal of this study was to identify religious scenes using previous photographs and field surveys taken and recorded prior to the fire, and to reveal the precedence of the murals. The research questions are as follows: 1- Based on the comparative study, what kind of knowledge can be obtained from the identity of the painter of Kisom tomb? 2- The wall painting of which of these tombs was painted first? In this research, dealing with the similarities and differences between the wall paintings of these two tombs, as well as their unique features in a range of themes and visual elements is a touchstone to reach the answer to the research problem. For this purpose, the required data were collected through descriptive documents and field research and then evaluated using analytical and comparative methods. The findings of the research show that the painting style of the Kisom tomb murals is more similar to the painting style of Reza Lahijani than that of Agha Jan Lahijani. This supports the hypothesis that one of Reza Lahijani's students subsequently stereotyped, traced, and replicated the paintings of Baba Jan Dere's tomb to create the wall paintings of Kisom's tomb. As mentioned in the "Statement of the Problem" section, this type of tracing (use of a pre-made needle or hook motifs) has been common among tomb painters in Gilan province. Depending on the work conditions and the surface used for the mural painting, the painter sometimes modified these pre-made patterns. In addition, the artist sometimes mixes figures and visual elements from two different stereotypes. The wall paintings in the tomb of Kisom are examples of such works of art. However, the Licha tomb paintings display a more unified painting style. This study confirms the reports related to the destruction of the tomb of Kisom due to the flooding of the Sefid Rood River. As a result, this building and its wall paintings should be considered a more recent work.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Wall Painting
  • Folk Art
  • Mausoleum
  • Imamzade Seyyed Muhammad Yemeni
  • Gilan
اخویان، مهدی، (1390)، «تأثیر واقع‌گرایی و واقع گریزی شعر و ادبیات بر نقاشی دیواری اماکن مذهبی شیعه در ایران»، فصلنامه هنر، شماره 83 و 84، 22 ـ 11.
ــــــــــــ، (1396)، «بررسی دلایل بازتولید نقاشی دیواری‌های بقاع نقشین منطقه گیلان»، فصلنامه نگره، شماره 42، 81 ـ 71.
اصلاح عربانی، ابراهیم و همکاران، (1380)، کتاب گیلان (ج. 1 و ج. 3)، تهران: گروه پژوهشگران ایران.
آقاجانی اصفهانی، حسین و جوانی، اصغر، (1386)، دیوارنگاری عصر صفویه در اصفهان: کاخ چهلستون، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر.
بهارلو، علیرضا و فهیمی‌فر، علی‌اصغر، (1396)، «عناصر زیبایی‌شناختی در دیوارنگاره‌های قاجاری معراج پیامبر (ص): تطبیق با تصاویر چاپ سنگی و نگارگری و تمرکز بر صحنه ملاقات شیر و پیامبر»، دوماهنامه فرهنگ و ادبیات عامه، سال 5، شماره 13، 110 ـ 75.
پوراحمد جکتاجی، محمدتقی، (1385)، فرهنگ عامیانه زیارتگاه‌های گیلان، رشت: فرهنگ ایلیا.
خاکپور، مینو و خاکپور، ماهرخ، (1396)، «بوم نشانه‌ها در دیوارنگاره‌های مذهبی گیلان»، اولین کنفرانس ملی نمادشناسی در هنر ایران با محوریت هنرهای بومی، دانشگاه بجنورد، بجنورد.
رجب‌نژاد، شهرام، (1397)، «بررسی ویژگی‌های تصویری و موضوعی نقاشی‌های دیواری بقاع متبرکه شرق گیلان»، پایان‌نامه کارشناسی ارشد (به راهنمایی حبیب‌الله صادقی)، رشته نقاشی، دانشگاه شاهد.
رئوف، سولماز، (1398)، «مطالعه تطبیقی بناهای آئینی گیلان (بقعه‌ها) و مازندران (سقانفارها) در دوره قاجار: با تأکید بر ویژگی‌های معماری و نقوش هنری»، رساله دکتری (به راهنمایی جواد نیستانی)، رشته باستان‌شناسی، دانشگاه تربیت مدرس.
ستوده، منوچهر، (1351)، از آستارا تا استارباد (ج. 2)، تهران: انتشارات انجمن آثار ملّی.
سرشار، مژگان و محمودی، فتانه، (1395)، «بررسی تطبیقی نقاشی قهوه‌خانه‌ای و دیوارنگاره‌های بقاع متبرکه گیلان»، همایش بین‌المللی شرق‌شناسی، تاریخ و ادبیات پارسی، دانشگاه دولتی ایروان ارمنستان با همکاری مؤسسه سفیران فرهنگی مبین، ارمنستان.
شادرخ، سارا و رحمتی، هادی، (1396)، «بازتاب وجوه هنر عامیانه دوره قاجار در نقاشی‌های بقاع متبرکه لاهیجان»، فصلنامه تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، شماره 27، سال 8، 106 ـ 85.
شادقزوینی، پریسا، (1389)، «بررسی مضمونی و زیباشناسی نقاشی‌های مذهبی عامیانه در بقعه لیچا از گیلان»، هنرهای زیبا (هنرهای تجسمی)، شماره 41، 22 ـ 13.
ــــــــــــــ، (1393)، «تجلی باورهای شیعی در مضامین عاشورایی دیوارنگاره‌های بقاع متبرک گیلان»، فصلنامه شیعه شناسی، شماره 45، سال 12، 156 ـ 131.
عیسی‌زاده، طاهر، (1392)، چهل مجلس، رشت: فرهنگ ایلیا.
فلور، ویلم، (1395)، نقاشی دیواری در دوره قاجار، ترجمه علیرضا بهارلو، تهران: پیکره.
محمودی‌نژاد، احمد، (1388)، نقاشی‌های دیواری بقعه‌های گیلان، رشت: فرهنگ ایلیا.
موسوی‌لر، اشرف‌السادات و خاکپور، مینو، (1394)، «تحلیل مضامین نقوش دیواری بقعه روستای پینچاه در گیلان: مطالعه تطبیقی دیوارنگاره حضرت قاسم و علی‌اکبر». ماهنامه باغ نظر، سال 12، شماره 36، 18 ـ 13.
میرزایی‌مهر، علی‌اصغر، (1386)، نقاشی‌های بقاع متبرکه در ایران، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر.
ورجاوند، پرویز و اسعدی، مرتضی، (1380)، «بقعه» در دایرة‌المعارف تشیع (ج. 3)، به کوشش احمد صدر حاج سید جوادی و همکاران، تهران: نشر شهید سعید محبی.
یوزباشی، عطیه و حسینی، سیدرضا و چارئی، عبدالرضا، (1401)، «شناسایی عوامل ظهور مضامین مذهبی و مؤلفه‌های اهمیت آن در دیوارنگاره‌های بناهای مذهبی عصر قاجار؛ مطالعه موردی: بقاع متبرکه استان گیلان»، فصلنامه نگره، شماره 61، 47-25.