نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشجوی دکتری، گروه مطالعات عالی هنر، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران و عضو هیئت علمی گروه نقاشی دانشکده هنر دانشگاه الزهرا
2 عضو هیئت علمی دانشگاه تهران، گروه مطالعات عالی هنر، پردیس هنرهای زیبا، دانشگاه تهران، شهر تهران، استان تهران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Writing Shahnama was the custom and cultural policy of Iranian governors and also the art of book illustration in Isfahan school contains very beautiful samples and valuable pictorial of this Iranian great and national heroic work. RashidaShahname is one of the important and pictorial manuscripts of Safavid period, and belongs to 11th century of lunar hegira. Since its writing is relative to Abdol Rashid Dalimi, this Shahnama is known as Rashida Shahname. Motamedodole, head of the library and secretary of Fath Ali shah Qajar, in the lining page of book accompanying has customized this assignment ascription. While, adaptation and comparison of calligraphy method of Shahname Rashida with Abdol Rashid Deilami's calligraphy (such as chehel-kallameh and Tohfat-ol-Araghein) , illustrates calligraphy differences of these works. On the other hand, historical evidences are disapproved with the accuracy of the hypothesis that says this book has been written by Abdol Rashid Dalimi. Base on this point, about these manuscripts without number, offering absolute view is difficult, and there is possibility of errors, so this paper tries to show that according to well- documented related to Abdol Rashid' calligraphy characteristics with calligraphy of mentioned Shahnameh, calligraphy of this Shahnameh is not belong to Abdol Rashid Dalimi .
In order to reach the goals of this article, comparative methods, has been used. So we’ve gathered various information about characteristics of calligraphy in above- mentioned version and considered them to find out, whether ascription of this calligraphy to Rashida is correct or not.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
شاهنامهرشیدا، ازنسخ مصور مهم سده یازده هـ. ق بهشمار میرود که نود و سهنگاره بدونرقم دارد و متعلق بهمکتب اصفهان است. خوشنویسی آن منسوب به عبد الرشید دیلمی است که وی خواهرزاده و شاگرد میرعماد قزوینی بود و پس از قتل میر، چندی در اصفهان بهسر برد و سرانجام بههندوستان مهاجرت نمود و بهدربار شاه جهان راه یافت و روزبهروز بر مقامش افزوده شد. عبدالرشید از خوشنویسان و کاتبان معروف دورهصفویه درایران بود و روش وی در خطنستعلیق کاملا مشابه شیوه میرعماد بودهاست. جستوجو برای تکمیلاطلاعات پیرامون نسخخطی که اجزای ترکیبی و محتوایی متعدد دارد، نیازمند بررسی تخصصی توسط اهل فن است. میتوان رهیافتی در نظر داشت که وام گرفته از یک یا چندسنت قابل مقایسه باشد. بررسی تطبیقی نمونههای همتاریخ، کیفیت خلاقیت، اشتراک محتمل بین آنها، ظهور موارد انکارناپذیر، انتقال اشکال و مایههای اصلی، یا فنون و شواهدظاهری، فرض وجود قاعدهوقانون مشترکی را فراهم میسازد که برای ارائه نظریههای اصولی جهتپذیرش و یا عدمپذیرش نتیجهنهایی بهکار میرود و چگونگی ویژگیها و تفاوتهایی را درباره هر نسخهخطی تشریح میکند. صدور یا پذیرش حکم قطعی درمورد نسخهخطی همچون شاهنامهرشیدا که تاریخ و رقمی در آن وجود ندارد، امکانپذیر نیست. در نتیجه قانونمندترین و اصولیترین روش مطالعه پیرامون آن رجوع بهشواهد مستدل و کنار هم قراردادن نظریات محققان و صاحبنظران است. هدف از نگارش اینمقاله بررسی و تطبیق رسمالخط و شیوهخوشنویسی عبدالرشید دیلمی با شاهنامه رشیدا میباشد. سئوال اصلی ایناست که چگونه و ازچه زمانی این شاهنامه بهعبدالرشید دیلمی منتسب شده و چقدر صحت دارد. برای اینمنظور از روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و تحقیق میدانی استفاده شدهاست. در روش میدانی با مصاحبه از استادان، بررسی و مشاهده مستقیم نمونههای در دسترس(موزه کاخگلستان) اطلاعات لازم جمعآوری و سپس آثار خوشنویسی در مفردات حروف مورد تجزیه و تحلیل مقایسهای قرار گرفت.
پیشینه تحقیق این پژوهش شامل کتبی همچون فهرست کتب خطی کتابخانه سلطنتی بهکوشش بدری آتابای(1353)، کتاب نامورنامه بهنگارش عبدالمجید شریفزاده(1370) و گنجینهکتب و نفایس خطیکاخ موزهگلستان بههمت حسنسمسار(1379) میباشد که نظراتمشابهی درمورد انتساب این شاهنامه به عبدالرشید دیلمی وجود دارد.
مشخصات شاهنامه منسوب بهرشیدا
نسخهخطی شاهنامه رشیدا با شماره 2239 در کتابخانه کاخموزهگلستان نگهداری میشود. ایننسخه متعلق به سده یازدهم هـ.ق و بهاحتمال زیاد در کارگاه سلطنتی در اصفهان ساخته شدهاست. از آنجا که کتابت آن بهعبدالرشید دیلمی منسوب میباشد به"شاهنامه رشیدا" معروف شدهاست.
ایننسخه با قطع رحلی(27×5/44 سانتیمتر) شامل 738 صفحه، هر صفحه 23 سطر، هر سطر دو بیت است که بهقلم نستعلیق و کتابت جلی عالی برکاغذ اصفهان کتابت شدهاست. حاشیه صفحهاول و دوم ایننسخه حاوی مقدمه است و سرلوح آغازین آن متنی مذهبمرصع دارد. ایننسخه شامل 93 نگاره بدون رقم و بهشیوه مکتب اصفهان کار شدهاست. جلدکتاب مقوای ابره[1]، چرم ساغری[2]، با زمینهمشکی است که بر آن طرحلچک وترنج با دو سر ترنج با نقوشختایی و بهشیوه سوخت ضربی طلاپوش انجام شده و حاشیهای با نقش ختایی طوماری دارد. اندازه ترنج 5/9´5/13 سانتیمتر و داخل جلد نیز با چرمی بهرنگ گلی و نقشترنج و سرترنج با قلمطلایی کار شدهاست. پشتجلد و داخل آن نیز به همینشیوه و روش ساخته شده است.
در صفحه آستربدرقه(صفحه سفید قبل ازآغاز کتاب) برگشناسایی کتابخانه دولت علیه ایران با تحریر بدری آتابای و چند دستخط و مُهر ازجمله مُهر میرزا مهدیاسترآبادی[3]، مُهر فتحعلیشاه، مُهر ناصرالدینشاه، مُهر مشیرالسلطنه، و مُهر کتابدار کتابخانهسلطنتی فتحعلیشاه قاجار، عبدالوهاب موسوی[4] دیده میشود.
میرزا مهدیخان استرآبادی، منشیالممالک نادرشاه افشار بود که پس ازمرگ او (نادر شاه) به قریهعطاآباد اصفهان رفت و بسیاری از نسخخطی کتابخانه حاکم مشهد را نیز با خود برد.(جعفریمذهب، 1383 ، 1428) بخشی از کتب کتابخانه میرزا مهدیخان پس از دوره نادری در زمان پایتختی تهران بهآستان قدسرضوی و مابقی آن بهکاخگلستان تهران انتقالیافت. در وقفنامه موجود در کتابخانه آستانقدسرضوی عنوان برخی از نسخکتابخانه میرزا مهدیخان استرآبادی ذکر شدهاست که در ایننسخ عبارت وقف اولاد ذکور نوشته شدهاست. در کتاب مفاتیحالاعجاز در موزهکاخگلستان نیز اینعبارت از میرزا مهدیخان بههمراه سجعُمهر او دیده میشود. از اینمطالب میتوان دریافت شاهنامه رشیدا نیز از اینطریق بهکاخگلستان راه یافتهاست.
درتوضیحی که درصفحه آستر بدرقه، در مورد کاتب نوشتهشده میخوانیم:"شاهنامه فردوسی خطرشیدا تا آخر سلطنتکیخسرو بهتاریخ شهر ربیعالاول سنه 1232 ازعرض کتابخانه مبارکه شاهنشاهی روحی و روحالعالمین فداه گذشت."(عبدالوهاب موسوی) (تصویر 1)
صفحهاول(آغاز شاهنامه) وصفحه مقابل آن با تذهیبمرصع زیبایی مزین شده و در آن انواع نقوشختایی و اسلیمی درحاشیه مذهب و کتیبههای بالا و پایین صفحه بهکار رفته و رنگهای لاجوردی و طلایی و مشکی در آن مشاهده میشود. در بالایصفحه در ترنجیزرین و بهقلم سفیدآب، عبارت "فتحعلیشاه السلطان قاجار" را نوشتهاند. نوع کاغذ دولتآبادی(اصفهانی) با متن زرافشان و اندازه آن 4/26´44 سانتیمتر است. اندازه جدول تذهیب 2/20´3/36 سانتیمتر و در وسط آن، بهخط نستعلیق زیبا، در 12 سطر مقدمه شاهنامه نوشتهشده که بین سطور آن طلااندازی و دندانموشی شدهاست. در مقدمه آن چنینآمده:"سپاس و آفرین خدایی را که اینجهان آفرید و ما بندگان را اندر جهان پدیدار کرد." اندازه جدول نوشته 8/6´3/14 سانتیمتر است. صفحه دوم نیز همان روش تذهیبوترصیع را دارد.(تصویر 2) درصفحهسوم، مقدمه در جدولی به اندازه 5/15´28 و در23 سطر ادامه مییابد که روی متن آن زرافشان غبارشده و در صفحههشت کتاب، اشعار مربوط بههجو سلطانمحمود آمدهاست. صفحه دوازده، مشتمل بر فهرست پادشاهان است.
متن اصلی شاهنامه از صفحهپانزده آغاز میشود. این صفحه دارای سرلوح و کتیبه مذهبمرصع بسیار زیبایی است و نقوش گلهایختایی در متنطلایی واسلیمیهای دهناژدری در زمینهآبی لاجوردی بهآن زینت میبخشد. اطراف جدول را که اندازه 5/15´5/32 سانتیمتر است، گلهای ختایی درشت بهرنگ طلایی و قلمگیری مشکی تزئین میکند، اندازه 5/15´11 سانتیمتر واندازه کتیبه 5/15´40 سانتیمتر است. اینصفحه، شاهنامه با ابیاتی چنین آغاز میشود:
بنام خداوند جان و خرد |
|
کزین برتر اندیشه برنگذرد |
بینسطور طلااندازی و دندانموشی شده و فاصله میان ستونها را که 1/3 سانتیمتر است گل و بوتههای ریزالوان تزئین میکند. در صفحه 16، شاهنامه در جدولی بهاندازه 5/15´28 سانتیمتر و در 23 سطر که بین آنها طلااندازی و دندانموشی شده، ادامه مییابد.(بدریآتابای، 1356، 758) سرفصل داستانها در تمام صفحات تا پایان بهخط قرمز شنگرف و بهخط نستعلیق نوشته شدهاست.(تصاویر 4-3)
مشخصات سایر دستنوشتههای عبدالرشید: قطعات ،چهل کلمه،تحفهالعراقین
1- نمونههای قطعات عبدالرشید بههمراه رقمهای وی که شیوهخوشنویسی او را آشکار میسازد.(تصاویر 9-8-7-6-5)
2- نام کامل نسخه،"چهلکلمه حضرت امیرعلی بنابیطالب علیهالسلام"، درقطع وزیری، بر کاغذسمرقندی، و خط آن نستعلیق با کتابت ممتاز است. نام کاتب آن رشیدا بهتاریخ 1032 ه. ق میباشد که بهشماره اموال 2246 ثبت شدهاست.(تصویر11-10)
3- "تحفهالعراقین"(منتخب اشعارخاقانی)، در قطعوزیری بر کاغذاصفهان با خطنستعلیق کتابتشده، نام کاتب عبدالرشید و بدون تاریخ است و بهشماره اموال 670 ثبت شدهاست. (تصویر13-12)
زندگینامه عبدالرشید دیلمی و شرح حال او از نظر تاریخنگاران
عبدالرشید دیلمی یکی از خوشنویسان نامی و شهیر سده 11 ه. ق. در عصرصفویه بهشمار میآید. شهرت او بهدلیل شاگردی نزد میرعماد و شباهت خطوطش بهوی است. عبدالرشید دیلمی در ایران بهنام "عبدالرشید" و "رشیدا" و در هندوستان بهعنوان "آقارشید" و "آقا" خوانده میشد.
«عبدالرشید دیلمی قزوینی، شهرت یافته بهآقارشید، خوشنویس بیبدیل و خواهرزاده و شاگرد میرعماد (1024 ه. ق) است. از ملازمان خاصه بارگاه سعادتپناه شاهجهان و کتابدار خاصه بلندآشیان آن مقام» (کنبو[5]، 1967، 548) غلاممحمد هفتقلمی در کتاب خود تذکره هفتقلمی، مدت اقامت عبدالرشید را در دربار هند را تاریخ 1069-1037 هـ.ق، ذکر کرده و احتمالا او نیز از مقالات مولوی محمد شفیع[6] بهره بردهاست، اینموضوع درکتاب"هنروران و خط و خطاطان" آمدهاست.«سیدآقا رشیدا شاگرد و همشیرهزاده میرعماد شهید، بهفنون و دانش و خوش ذاتی، آراستگی داشت. درخدمت آنپادشاه افاضل پناه ترقی کرده و همواره بهخدمات لایقه ممتاز و در عهدسعادت مهد، محمدشاه که بهکبر سن رسید بهخدمت بیوتاتی مستقر در دارالخلافه اکبرآباد سرافرازی دارد.»(مولوی، 1967، 218)
از اینمتن درمییابیم عبدالرشید از سادات بوده زیرا محمدشفیع نام او را "سیدآقا رشید" نوشتهاست. در بعضی ازقطعات او نیز رقم "عبدالرشید حسنی" آمدهاست. بنابراین نتیجه میگیریم پدر رشیدا نیز با میرعماد نسبت داشته و به ایندلیل نسبتحسنی یافتهاست.
موضوع دیگر اینکه عبدالرشید دیلمی بهکبر سن رسیده و تا حکومت محمدشاه نیز بهخدمت در دربار هند مشغول بودهاست. رشیدا ظاهرا در اواخر دورهسلطنت شاهجهان، از شغل خود استعفا نمود و عذر خود را در عریضهای نوشته است. متن این نامه در تذکره هفتقلمی و همچنین در کتاب "شاهجهاننامه" نوشته عبدالحمید لاهوری آمده است:
«خلیفه الرحمانی، صاحبقران ثانی عرضهداشت بنده فدوی، عبدالرشید سجدات عبودیت بهتقدیم رسانیده بهعرض حجاب بارگاهعرش اشتباه میرساند که رفاهیت سلسله میرعماد در ولایت قزلباش میسر نیست. چنانچه اکثری ازخویشان و همشیرزادههای میر، در ممالک روم، توطن اختیار نمودهاند، از اینجهت نیز روی امید بهدرگاه خلایق پناهآورده و بهعنایت ایزدی، این سعادت نصیب بندهشد که مدت بیست وسهسال بهخاکروبی اینآستان سعادتنشان، سرافرازی داشت در این ایام غیبت بیماریهای متعدد مزاج را ضعیف نموده از خجالت تقصیر خدمت ملاحظه مینماید. اگر رضای خاطر مقدس بوده باشد، در سایه عدالتحضرت، در لاهور یا اکبرآباد، هرجا که حضرت حکم کند، گوشه گرفته با خانهزادان حضرت بهدعاگویی دولت ابدقرین مشغول باشد و سایه آن کعبه حاجات بر سر بندهها گسترده باد». (لاهوری، 1967، 269 – هفتقلمی، 1377، 276)
از محتوی ایننامه چند نکته آشکار میشود: اول آنکه عبدالرشید دیلمی بهمدت بیستو سهسال در دربار شاهجهان بهخدمت مشغول بودهاست. دیگر اینکه پس از استعفا، تقاضای رفتن بهاکبرآباد و یا لاهور را داشته و سخنی مبنی بر بازگشت بهایران در میان نبوده زیرا شرایط مناسب برایش در موطن وجود نداشتهاست. میتوان نتیجه گرفت، عبدالرشید دیلمی تا پایان عمر در کشور هندوستان بوده و مرگش نیز در آنجا اتفاق افتادهاست.
میرزا محمدبنرستم حارثیبدخشیدهلوی در کتاب "تاریخ محمدی" درباره طولعمر و زمان مرگ رشیدا نوشته است:«عبدالرشید دیلمیقزوینی، معروف بهآقارشید، در اکبرآباد فوت شد. عمرش قریب نود سال بود. سعیدای اشرف از شاگردان بزرگ وی بهسفارش زیبالنساء یگانه دختر شاهجهان و تعلیمیافته عبدالرشید دیلمی بهکلک و قلمخوش زیبیافته، در رثای مرگ آقا رشید شعری سرود.» (حارثیبدخشی دهلوی، 2003، 364)
شعر سروده شده توسط سعیدای اشرف در کتابهای هفتقلمی و رستم حارثی بدخشی آمدهاست:
کرده بود ایزد عنایت خوشنویس و شاعری کز وجود هر دو کردی افتخار ایام ما
بود اسم و رسم آن عبدالرشید دیلمی بود نام این، علی بیک و تخلص صایبا
آن پسر همشیره میرعماد خوشنویس این برادرزاده شمس الحق شیرین ادا
آن ز هفت اقلیم خطا، کلکش قلم رو داشتی وین ز اصناف سخن، بودی ضمیرش پادشا
آن به هندوستان صورت، صاحب سیف و قلم این در ایران معانی، صاحب کوس و لوا
اتفاقا هر دو یک سال، با اسم متفق رخت بر بستند از اینجا، جانب دارالبقا
محمد هفتقلمی نیز بهاستناد شعر سعیدای اشرف در تذکرهخود تاریخ مرگ رشیدا را به سال 1081 هـ.ق دانستهاست.(هفتقلمی، 1377، 285) مهدی بیانی در احوال و آثار خوشنویسان نستعلیق در مورد رشیدا نوشتهاست که وی پس از مرگ شاهجهان در دوره کشورداری اورنگ زیب نیز میزیسته و سرانجام در اکبرآباد (آگره) وفات مییابد.(بیانی، 1346، 411) اینها نشان میدهد رشیدا از سال(1037 هـ.ق ) بازگشتی بهایران نداشته و نمیتوان تصور کرد که او پس از بازگشت بهایران شاهنامهای نوشته باشد.
از خطوطرشیدا آثار متعددی وجود دارد که تاریخنگارش همهآنها بین سالهای 1030 تا 1071 هـ.ق است. تاریخ 1071 هـ.ق، سالهای پایانی فعالیت هنری رشیدا را نشان میدهد و از سوی دیگر وقوع وفات او را در سال 1081 هـ.ق، بیشتر اثبات میکند.
آیدین آغداشلو با تاکید بر شیوه نقاشی و سبکنگارههای شاهنامه رشیدا عقیده دارد در زمان تهیه شاهنامه منسوب به رشیدا، عبدالرشید دیلمی بایستی در دربار شاه جهان در هند بوده باشد، یعنی حدود تاریخی 1040 تا 1060 ه.ق.(آغداشلو، مصاحبه خرداد 1389) همچنان که هفتقلمی در تذکره خود سال ورود عبدالرشید را بههند (1037 ه. ق) عنوان نمودهاست. با توجه بهشیوه نگارهها، تذهیب، جلد و کتابآرایی نمیتوان این فرض را درنظر داشت که عبدالرشید این شاهنامه را خارج از مرزهای ایران کتابت کردهباشد و سپس در ایران آرایهها و نگارههای آن اجرا شدهباشد.
کتابها و رسالات بهخط رشیدا در کاخ موزهگلستان و آستانقدسرضوی
مجموعه آثار خطی عبدالرشید دیلمی که در کاخموزهگلستان و آستانقدسرضوی نگهداریمیشود بیشتر بهصورت نسخههای کوچک در مجموعههایی از اشعار با مضامین عرفانی و ادعیه و آیات قرآن میباشد که برخی از آنها رقم و تاریخ دارد و برخی دیگر بدونتاریخ است. این مجموعه عبارت است از :
خلدبرین، بهتاریخ شهرجمادیالآخر سنهالف[1000]، کتبه العبدالمذنب عبدالرشید غفر ذنوبه بهشماره 2224، در کاخ موزه گلستان.
ترجمه الصلوه، بهقلم نیمدانگ خوش، با رقم "کتبه العبدالمذنب عبدالرشید"، بهشماره 610، در کاخموزهگلستان.
مقالات خواجه عبدالله انصاری، بهقلم کتابت خوش، با رقم "کتبه عبدالرشید"، به شماره 960، در کاخموزهگلستان
چهلکلمه، بهقلم دو دانگ و کتابتعالی، با رقم "شرف بکتابتهاالعبد الحقیر رشید"، غفرالله ذنوبه، فی سنه 1032 من الهجره النبوه»، به شماره 2246، در کاخموزهگلستان.
ترجیعبند، بهقلم کتابت خوش، با رقم "عبدالرشید" به شماره 742، در کاخموزهگلستان.
تحفهالعراقین، نستعلیق یکدانگ، کتابتممتاز، با رقم کتبالمذنب عبدالرشید بهشماره 670، در کاخموزهگلستان.
اشعار ابوترابفرقتی انجرانیجوشقانی، خطنستعلیق نیمدو دانگ کتابت جلیعالی، با رقم کتب المذنب عبدالرشید، به شماره 537، در کاخموزهگلستان.
آداب دعا، نستعلیق دودانگ کتابتجلی بهشماره 12844، در آستانقدسرضوی.
جنة الامانالواقیه و جنة الایمان الباقیه، نوشته مصباحکفعمی بهزبان عربی، نستعلیق دودانگ بهشماره 9362، در آستانقدسرضوی.
شرح دیوان خاقانی، نوشته داوود شادی آبادی، بهفارسی، نستعلیق دودانگ کتابت جلی بهشماره 8802، در آستانقدسرضوی.
در مورد ایننسخ تاکنون از طرف مستشرقین تحقیقی صورت نگرفته است.
جدول 1- آثار نسخخوشنویسی عبدالرشید دیلمی
نام نسخه |
تاریخ |
نوعرقم |
شمارهثبت |
محل نگهداری |
نسخه خلدبرین |
شهر جمادیالآخر سنه الف1000 |
کتبهالعبدالمذنب عبدالرشید غفرذنوبه |
شماره 2224 |
کاخموزهگلستان |
نسخه ترجمه الصلوه،عبدالرشید"
|
بیتا |
قلم نیمدانگ خوش، بارقم "کتبهالعبدالمذنب |
شماره 610. |
کاخموزهگلستان |
نسخه مقالات خواجه عبداللهانصاری
|
بیتا |
بهقلم کتابتخوش، بارقم "کتبه عبدالرشید". |
شماره 960 |
کاخموزهگلستان |
نسخه چهلکلمه، بهقلم دودانگ و کتابتعالی |
سنه 1032 |
رقم "شرف بکتابتها العبد الحقیر رشید"، غفرالله ذنوبه، |
شماره 2246 |
کاخموزهگلستان |
نسخه ترجیعبند، به-قلم کتابتخوش |
بیتا |
رقم "عبدالرشید" |
شماره 742 |
کاخموزهگلستان |
نسخه تحفهالعراقین،
|
بیتا |
رقم کتبالمذنب عبدالرشید |
شماره 670 |
کاخموزهگلستان |
نسخه اشعار ابوتراب فرقتیانجرانی جوشقانی |
بیتا |
کتابت جلیعالی، بارقم کتبالمذنب عبدالرشید |
به شماره 537 |
کاخموزهگلستان |
آداب دعا
|
بیتا |
عبدالرشید |
شماره 12844 |
آستانقدسرضوی |
جنة الامانالواقیه و جنه الایمان الباقیه، نوشته مصباح کفعمی بهزبان عربی |
بیتا |
عبدالرشید |
شماره 9362 |
آستانقدسرضوی |
شرح دیوانخاقانی، نوشته داوود شادیآبادی، بهفارسی |
بیتا |
عبدالرشید |
شماره 8802 |
آستانقدسرضوی |
بعضی رقمهای دیگرعبدالرشید عبارتند از:
"کتبه الفقیر عبدالرشید"، "مشقه الفقیر عبدالرشید دیلمی"، "مشقه رشیدا"، "کتب المذنب عبدالرشید"، "مشق فقیر عبدالرشید"، "مشقهالعبد الاقلالمذنب عبدالرشید الشریفالحسنی غفرذنوبه"، "مشقه عبدالرشید غفرله"، "فقیر عبدالرشید دیلمی الشریفالحسنی"، "نمقه عبدالرشید دیلمی" و "کتبه العبد الفقیرالمذنب عبدالرشید دیلمی غفرذنوبه و سترعیوبه و "بنده شاهجهان عبدالرشید دیلمی" که بهصورت ُمهری بزرگ و بیضی شکل است.(تصویر 14) اینُمهر را او زمانی که در دربار شاهجهان بهخدمت مشغول بوده، بهکار بردهاست. تنها یک نسخهخطی در موزهکاخگلستان بهنام "مفاتیح الاعجاز"[7] بهشماره اموال 519 ُمهر عبدالرشید دیلمی بهنام بنده شاهجهان عبدالرشید دیلمی را دارد. این کتاب توسط میرزامهدی خان استرآبادی منشیالممالک نادرشاه افشار پساز فتح دهلی از هند بهایران آورده شدهاست.(نمونه رقمهای عبدالرشید دیلمی در قطعات او مشهود است.(تصاویر13-11-9-8-7-6-5)
از بین رقمهای عبدالرشید دیلمی یکنکته بسیار مهم میتوان درنظر گرفت، و آن اینکه تمامی رقمها بهنام عبدالرشید دیلمی نوشته شدهاند جز یکی بهنام "مشق رشیدا" است. اینرقم در یکی از قطعات بدون تاریخ وی در کتابخانه ملی بهشماره 22824 نشان میدهد وی لقب خود را رشیدا نامیده است و این نام، او را به شاهنامه منسوب به رشیدا مرتبط میسازد.(تصویر 9)
پیشینهانتساب خوشنویسی شاهنامه بهعبدالرشید دیلمی
درکتابهای "احوال و آثارخوشنویسان"(1363) از مهدی بیانی، "دانشنامه هنرمنداناسلامی"(1380) سرمدی،"تاریخ محمدی"(2002) میرزامحمدبنرستمحارثیبدخشیدهلوی، "شاهجهاننامه"(1967) جلداول، عبدالحمید لاهوری، "شاه جهاننامه"(1967) جلددوم، محمدصالح کنبو، "هنروران و خط و خطاطان"(1967) مولوی محمدشفیع، "تاریخ اورنگزیب" شرحی بر تذکره مشایخ و خطاطان(1979) محمد بختاوران و در کتاب "تذکره هفتقلمی"(1377) غلاممحمد هفتقلمیهروی، گفتاری مشابه در مورد عبدالرشید و شرحی بر آثار بهجامانده از او آمدهاست، اما هیچیک از آنها اشارهای بهشاهنامه نوشته شده توسط وی ننمودهاند. در "گلستان هنر"(1366) قاضی احمدقمی، در "عالمآرای عباسی"(1370) اسکندر بیکترکمان فقط بهنام وی بهعنوان شاگرد و خواهرزاده میرعماد اشاره کردهاند. در کتب تاریخی مورخانی مانند هندوشاه استرآبادی در "تاریخ فرشته"(1388) و بداونی در "منتخب التواریخ"(1380) و قاضی احمدتتوری و آصفخان قزوینی در کتاب "تاریخ الفی"(1378) از عبدالرشید دیلمی بهعنوان خطاط دربار شاهجهان در هندوستان یادکردهاند. علی اصغرحکمت در کتاب سرزمین هند جز این مطالب اطلاعاتی دیگری بیان نداشتهاست.
همچنین در کتاب فهرست مشترک منظومههای خطیفارسی پاکستان و هند(چاپ لاهور، 2001)، فهرست کتابخانه سالارجنگ(چاپ لاهور 2003)، فهرست کتبفارسی ایران و هند 9 جلدی کتابخانه خانهفرهنگ ایران در هند، تالیف احمد منزوی(چاپ دایرهالمعارفاسلامی، 1386) و فهرست کتب و مقالات فارسی مشترک ایران و هند، کتابخانه پتنه تصحیح و تنظیم احمد منزوی(چاپ لاهور 2004) و فهرست کتب و مقالات فارسی، تالیف ایرج افشار(چاپ دایرهالمعارفاسلامی، 1383) نام و نشانی از شاهنامه بهجا مانده با خط عبدالرشید دیلمی وجود ندارد.
در وقفنامههای موجود در آستانقدسرضوی و وقفنامههای کاخموزهگلستان در(دفتر ثبتی کاخگلستان بهشماره 896 A.B) نیز اشارهای بهوجود شاهنامه کتابتشده توسط عبدالرشید دیلمی نشدهاست. تنها درفهرست دیوانهایخطی کتابخانهسلطنتی، تالیف بدری آتابای و همچنین دربرگ شناسهکتاب در صفحه آستربدرقه نسخهخطی شاهنامه رشیدا بهتصدیق معتمدالدوله کتابدار کتابخانهسلطنتی فتحعلیشاه قاجار[8]، این شاهنامه بهکتابت عبدالرشید دیلمی یا همان رشیدا منسوب است. درحالیکه قبلاز آنها هیچ یک ازمحققان در نوشتههای خود در مورد آثار باقیمانده از عبدالرشید دیلمی، اشارهای به شاهنامه کتابتشده توسط وی نداشتهاند.
بهگفته عبدالله انوار[9] که در زمان تنظیم فهرست نسخخطی کتابخانه سلطنتی کاخگلستان با بدری آتابای همکاری داشته، ملاک ارزیابی و شناسایی نسخخطی در این کتابخانه براساس نظرات کارشناسان دوره قاجاریه بوده است. یعنی همان نظراتی که کارشناسان دوره قاجار در کتبخطی مرقوم کرده بودند پایه و اساس شناسایی قرار گرفت و تحقیقات دیگری صورت نگرفتهاست.(عبدالله انوار، آبان 1390)
دکترعارف نوشاهی، رئیس دانشکده ادبیاتفارسی کالج گوردون راولپندی[10] در اسلامآبادپاکستان، تحقیقاتی در مورد فهرست کتبخطی فارسی در پاکستان و هند داشتهاند. او معتقد است کتابت شاهنامه توسط عبدالرشید دیلمی دور از ذهن بهنظر میآید و بهمنابع و فهرست مشترک کتب فارسی پاکستان و هند اشاره نمود.(نوشاهی، خرداد 1389)
از موضوعات کتب باقیمانده بهخط عبدالرشید دیلمی مانند(خلدبرین، ترجمه الصلوه، مقالات خواجهعبدا... انصاری، چهلکلمه حضرت امیر، تحفهالعراقین(منتخب اشعارخاقانی)، اشعار ابوتراب فرقتی انجرانی جوشقانی، آداب دعا، و شرح دیوان خاقانی میتوان گفت که موضوعات مورد علاقه وی برای کتابت، همراه با مضامین و مفاهیم ادبی، عرفانی، اخلاقی و مذهبی با گرایشات و تفکرات شیعی است. چنانچه بهگفته ایرج افشار نیز در بین موضوعات کتابتشده توسط عبدالرشید، ادبیات اسطورهای و حماسی مشاهده نشده است و کتابت شاهنامه توسط ایشان غیرقابل تصوراست.(ایرج افشار، اردیبهشت 1389)
اشعار در وصف خلفا در شاهنامه موسوم بهرشیدا
شاهنامه رشیدا، اثری است که در دوران شیعهگری ایران بهنگارش در آمدهاست. حکومتصفوی مذهبتشیع را بهعنوان یکی از ابزارهای سیاسی برای پیشبرد اهداف خود قرار داد و آن را عامل اتحاد بین نژادهای مختلف درنظر گرفت. اما در شاهنامه رشیدا چهاربیت شعر در مدح و ثنای خلفای اهلتسنن نیز وجود دارد:
چهارم علی بود جفت بتول که او را به حق میستاید رسول
(شاهنامه رشیدا، 17)
این اشعار از یکسو خلاف عقیده مذهبی فردوسی و از سوی دیگر با اهداف حکومتصفویه منافات دارد. احتمالا این شاهنامه دور از قلمروی نظارتی و عقاید حکومتصفویه تهیه و نگارش شدهاست، آیا میتوان تصور کرد یک کاتب اهل شیعه و از ساداتحسنی، همچون عبدالرشید دیلمی چهاربیت شعر در رثای خلفای اول تا سوم در متن شاهنامه رشیدا، کتابت کردهباشد؟
نجیب مایلهروی، نظری مشابه ایرج افشار دارد، به اینشرح که شخصیت، نحوه زندگی و آراستگی ذاتی که از عبدالرشید دیلمی نقل شدهاست، نمیتوانسته شاهنامهای جهت حاکمان وقت کتابت کردهباشد.(نجیب مایلهروی، شهریور1389) زیرا وی از ساداتحسنی بوده و در شیعه بودن او نمیتوان شک داشت. از سویدیگر مخالفت و ستیز وی مانند میرعماد استاد محترم او در مقابل کشتار و جنگ و خونریزیهای مسلمانان چه سنی و چه شیعی توسط حاکمان قدرتمند شیبانیها، عثمانیها و صفویان است. هرگز او در دربار حاکمان این چنین، راهی و مقامی نداشته است.
تطبیق و مقایسه رسمالخط عبدالرشید دیلمی با خوشنویسی شاهنامهرشیدا
تطبیق و مقایسه شیوه رسمالخط شاهنامهرشیدا با آثار خوشنویسی باقیمانده از عبدالرشید دیلمی تفاوتهای این آثار را نشان میدهد. اینروش تطبیقی، بهچگونگی اجزا و شکلهای بهکار رفته در اثر هنری میپردازد. در تمامی ادوار رسمالخط فارسی، هر یک از کاتبان برای نوشتن برخی از حروف و کلمات علائم خاصی بهکار بردهاند که با کاتبان دیگر تفاوت دارد. مقایسه رسمالخط شاهنامه رشیدا با چهلکلمه، تحفهالعراقین و قطعات عبدالرشید نشان میدهد که رسمالخط ایننسخه با سایر آثار قلمرشیدا متفاوت است. برای نتیجهگیری از این مقایسه علاوه بر شرح تفاوت شکل حروف مفرد خوشنویسی شاهنامه نمونههای رقمدار عبدالرشید و نظرات تخصصی اساتیدهنر خوشنویسی مانند (غلامحسین امیرخانی، عباس اخوین، علی واشقانی، فتحعلی واشقانی و مجتبی سبزه) نیز در قالب جداولی برای نتیجه بهتر ارائه میگردد.(جدول 2)
مقایسه حروف
ـ در شاهنامه رشیدا (الف) کوتاهتر نوشته شده و کمی نیز ضخیمتر است و در چهلکلمه کمی بلندتر و باریکتر ولی در تحفهالعراقین بهمراتب کشیدهتر، ظریفتر و روانتر رسم شدهاست.(جدول 2)
ـ در شاهنامه رشیدا (ب) کمی ضخیمتر و کشیدگی کمتری دارد، در تحفهالعراقین و چهلکلمه این حرف کمتر رو به بالا بوده و بیشتر مستقیم دیده میشود و ظرافت و کشیدگی زیادی دارد.(جدول 2)
ـ در شاهنامه رشیدا حرف (جیم) ابتدای سر آن دهانه بستهتری دارد و قوس نون معکوس آن نیز گردتر و بستهتر است. در تحفهالعراقین و چهلکلمه در ابتدا دهانه بازتر و در انتها قوس نون معکوس بازتر و کمانیتر است.(جدول 2)
ـ در شاهنامه رشیدا حرف(دال) ابتدای آن پهنتر و ضخیمتر و شکستگینرم در وسط دارد. در تحفهالعراقین و چهلکلمه(دال) ظریفتر است و ضخامت کمتری دارد و قوس بسیار باریک و نرم بهطرف پایین دارد.
ـ در شاهنامه رشیدا حرف (را) خطی مایل بهطرف پایین بوده و دارای قوس کمتری است و حروف متصل بههم(ره) دیده نمیشود. در چهلکلمه حرف(را) متصل به(ها) بهصورت نون معکوس دیده میشود و حرف(ه) بهشکل نقطه بر یک طرف(ن) متصل شده است. در تحفهالعراقین و چهلکلمه حرف(را) قوس ملایم و ظریف و اندک برآمدگی بیرونی دارد.(جدول 2)
ـ بر اساس قواعدخوشنویسی در زمان میرعماد و شاگردانش سهنقطه زیر حرفسین نوشته میشد. در کتاب چهلحدیث و تحفهالعراقین زیر برخی از حروف(سین) سهنقطه دیده میشود و حرف(سین) دندانهدار با یکشکست نیم دندانه بهحرف بعدی متصل شده که باعث تفکیک دو حرف گردیده و زیبای خاصی ایجاد شدهاست حتی در حروف پردندانه بهکارگیری دندانه شاخص باعث تفکیک حروف شده و از نظر زیباییشناسی و فنخوشنویسی نشانگر تکامل خط میباشد و از طرفدیگر باعث راحتتر خواندهشدن کلمه میشود. در شاهنامه رشیدا در هیچجا سهنقطه زیر حرفسین دیده نمیشود.(فتحعلی واشقانی، علی واشقانی تیر ماه، 1389)
در شاهنامهرشیدا دندانه شاخص تفکیککننده حروف بهکار نرفته و نیز در کلمات پردندانه همیشه بهصورت دوحرف دندانهدار و قوسی نوشته شدهاست.(جدول 2)
ـ در شاهنامه رشیدا دندانههای حرف (سین) بسیار کوتاه و ضخیم و غیرقابل تشخیص است. در تحفهالعراقین و چهل کلمه دندانهها ظریفتر و کمی بلندتر و بیشتر قابل رویتاست. حرف(سین) قوسی، در این دونسخه، قوسی ملایم کشیده و شیبدار از بالا بهپائین دارد و سر(سین) تیزتر است. در شاهنامه رشیدا(سین) قوسی، کمی ضخیمتر و گودتر و به اندازه نیمنقطه شیبکمتری دارد و سر(سین) تیز نیست.(جدول 2)
ـ در شاهنامه رشیدا، قوس سر(صاد) بهاندازه نیمنقطه کمتر و قوس آن نیز مانند (نون) بستهتر است. در تحفهالعراقین و چهلکلمه قوس سر(صاد) و کشیدگی حرف بیشتر و قوس(صاد) بازتر است.
ـ در شاهنامه رشیدا، سر(طا) کمی ضخیمتر، گردتر و خوابیدهتر و(الف) آن کمی بلندتر و ضخیمتر است. در تحفهالعراقین و چهلکلمه الف(طا) کوتاهتر و ظریفتر و بسیار کوچک و قوس سر(طا) ملایمتر و ایستادهتر رسم شدهاست.(جدول 2)
ـ کلماتی مانند(همه، ترجمه) در زمان عبدالرشید دیلمی بهصورت کوتاه و خنجری نوشتهشده و در اغلب نوشتهها و خطوط وجود دارد. اما در شاهنامه رشیدا چنین اتصالات و حرکاتی وجود ندارد و این مساله نشانه تکامل خط میباشد.(فتحعلی و علی واشقانی 27/5/89) (جدول 2)
ـ در شاهنامهرشیدا، شکل نعلی(عین) نوشتهشده در تحفهالعراقین و چهلکلمه (عین) بهشکل صادی رسم شدهاست.(جدول 2)
ـ در تحفهالعراقین(ف) و(قاف) در ابتدای کلمه با گردنی مشخص و کمی قوسدار نوشته شده و سر(فا) در مرکبات و بین حروف دیگر کوتاه و پوشیده نوشته شده است. در شاهنامه رشیدا در مرکبات و بین حروف دیگر بهمراتب پوشیدهتر نوشته شده و فضای نقطهوسط و داخل(ف) قابل رویت نیست درصورتیکه در تحفهالعراقین و چهلکلمه در این شکل فضای باز وسط(ف) قابل مشاهده است.(جدول 2)
ـ در شاهنامه رشیدا، حرف(کاف) شکل(الف) آن کمی کوتاهتر و ضخیمتر و کمتر از چهارنقطه است، در تحفهالعراقین و چهلکلمه شکل(الف) آن بیشتر از چهارنقطه است و کشیدهتر، بلندتر و ظریفتر نوشته شدهاست. سرکش حرف(کاف) در شاهنامه رشیدا متناسب با کل کلمه می باشد.(جدول 2)
حرف(گاف) در شاهنامهرشیدا بدونسرکش نوشته شدهاست.(گیتی= کیتی) در حالیکه در تحفهالعراقین (کاف)،) لام)، (میم) و(سین) بسیار ظریفتر و کشیدهتر رسم شدهاند و در چهلکلمه تمامی اینحروف کمی کوتاهتر رسم شدهاند و در شاهنامهرشیدا در مقایسه با دونسخه دیگر تمامی این حروف کوتاهتر و ضخیمتر و با کشیدگی کمتر نوشته شدهاند.(جدول 2)
ـ در شاهنامه رشیدا، سر(میم) کمی گردتر، ضخیمتر و گردن آن مایلتر و اندازه کشیدگی آن کمتر از چهارنقطه است. درصورتیکه در تحفهالعراقین و چهلکلمه سر(میم) شبیهنقطه و ظریفتر و گردن آن قوسی ملایمتر دارد و کشیدگی آن بلندتر بوده و بهاندازه پنجنقطه است.(جدول 2)
ـ در تحفهالعراقین و چهلکلمه حرف(واو) نقطه مدور اینحرف بزرگتر و(ر) آن کوچکتر و ظریفتر نوشته شدهاست ولی در شاهنامه رشیدا (واو) سر آن گردتر و ضخیمتر و (ر) آن مشخصتر و ضخیمتر است.
ـ در تحفهالعراقین اقسام (ه) با ارتفاع بیشتر از خطکرسی قرارگرفته و شیب آن کشیدهتر و ملایمتر است. در شاهنامه رشیدا و چهلکلمه اقسام (ه) بیشتر بههم شباهت دارند ولی در چهلکلمه زیباتر و روانتر کتابت شدهاست. در چهلکلمه(ره) متصل بههم بهکار رفته است در شاهنامه رشیدا و تحفهالعراقین(ه) غیرمتصل نوشته شدهاست. ولی در شاهنامه رشیدا (ه) اغلب شبیه یکنقطه است. در تحفهالعراقین و چهلکلمه فضای داخل حرف (ه) بیشتر دیده میشود.
ـ در شاهنامه رشیدا و چهل کلمه نوع دالی و صادی(ها) از نظر ضخامت و کشیدگی شباهت بیشتری دارند ولی در تحفه العراقین این حروف ظریفتر، کشیدهتر و باقوس ابتدایی زیاد دیده میشود. (جدول 2)
ـ در شاهنامه رشیدا نوع حوتی و اذنی و مرسل(ها) نامحسوستر نگاشته شده است. در تحفهالعراقین و چهلکلمه انواع حوتی، اذنی و مرسل(ها) واضحتر، نوشتهشدهاند. بهویژه در تحفهالعراقین واضحتر، ظریفتر و کشیدهتر نگاشته شدهاست. (جدول 2)
ـ در شاهنامه رشیدا، (یا) معکوس باقوس و لغزندگی خط همراه است. در تحفهالعراقین و چهلکلمه قوس یکدست و روان بدون لغزش نگاشته شدهاست. در شاهنامهرشیدا (یا) کوتاهتر، ضخیمتر و کشیدگی کمتری دارد، در تحفهالعراقین و چهل کلمه (یا) ظریفتر، کشیدهتر و روانتر نگاشته شدهاست.(جدول 2)
علاوه براین موارد، استادان خوشنویس صاحبنامی همچون امیرخانی، واشقانی و سبزه در مورد ویژگی-های خط این نسخه و مطابقت نداشتن آنها با خط رشیدا، بهطور کلی نظرات همسانی دارند. ازجمله استاد امیرخانی که معتقد است:«نسخه بسیار زیبا و اصیل شاهنامه حکیم ابوالقاسمفردوسی در مخزن کاخگلستان ملاحظه شد بهقلم نستعلیق دودانگ کتابت با نواخت و بسیار مطلوب، جنس و شیوهخط با ساختار و هندسه خوشنویسی صفویهتطبیق دقیق داشت ولی نشانهها و نکات فنی این کتاب با خط عبدالرشید دیلمی، خواهرزاده و شاگرد عالیمقام حضرتمیرعماد تطبیق نداشت».(امیرخانی، 17/5/1389)
با توجه به کلیه شواهد، قرائن و بررسی دقیق میتوان گفت خط متعلق بهدوره صفوی است. حرکات و حالات کشیدهها، تیزیقلم شکلدوایر و اتصالات مخصوص بهآن دوران و مهمتر از همه تلاشی که هنرمند کاتب داشته تا شبیهخط استادمیرعماد حسنی شود، گویای این استکه خوشنویس این شاهنامه هنرآموخته استادمیرعماد بوده و یا در مکتب او پرورش یافته است.
با توجه بهنقاشیهای این شاهنامه و نیز نوع کاغذ، تذهیب و کتابآراییاش میتوان گفت در ایران انجام شدهاست. از آنجا که سندی وجود ندارد و بهدلیل عدم وجود امضای کاتب در یکبررسی کلی و دقیق، میشود گفت که خطعبدالرشید نیست.(مجتبی سبزه، 26/5/1389)
رسمالخط و شیوه نگارش شاهنامه منسوب بهرشیدا نمایانگر تکامل هنر خوشنویسی است، به گونهای که اشکال نازیبا در آن حذف گردیده، مواردی همچون کشیدگی، کوتاهی، بلندی، گودی حروف و کلمات تحول و تکامل یافتهاند.
خطنستعلیق در نگارش شاهنامه مذکور به طرز چشمگیر و قابل قبول نسبت بهزمان عبدالرشید دیلمی(دوره صفوی) تکامل یافته و زیباتر شدهاست. در اتصالات دوحرفدندانهدار مثل(شست، نشست و امثالهم) در کتاب چهلکلمه رشیدا تفکیک نشدهاست و این موضوع عدم تکامل خطنستعلیق در زمان رشیدا بودهاست، در صورتیکه بهمرور زمان بر اثر تکامل و نگرش زیباشناسنامه خوشنویسان اینگونه اتصالات با ایجاد دندانه شاخص موجب تفکیک دوحرف گردیده که باعث زیباترشدن کلمه و راحتتر خوانده شدن آن گردیده است.(فتحعلی و علی واشقانی، 27/5/89)
تفاوتهای بیشمار کتابت شاهنامه رشیدا با دو نسخهی چهلکلمه و تحفهالعراقین، تفکیک کاتب این نسخ راحتی از نظر زمانی موجب میشود. (همان)
بررسی و تحلیل رسمالخط شاهنامهرشیدا از جنبه شکل و بهکارگیری مفردات حروف، همچنین نحوه ترکیب آنها در مقایسه و تطبیق با سایر آثار بهجامانده از عبدالرشید دیلمی، تفاوت اصلی هریک را به طور ملموس و ساده نشان میدهد. رسمالخط شاهنامه رشیدا زیباتر از سایر آثار عبدالرشید دیلمی است و حتی ازنظر زیباییشناسی، و شیوهکتابت هم تکامل آن را از نظر زمانی نمایان میسازد.
نتیجه
شاهنامه منسوب بهعبدالرشید دیلمی یکی ازمهمترین نسخ مصور شاهنامه از سده یازدهم هـ. ق محسوب میشود و نگارههای بدون رقم آن متعلق به مکتب اصفهان است. مهاجرت عبدالرشید دیلمی بههندوستان تا پایان عمرش ادامه یافت و پس از آن در هیچ یک از کتب تاریخی، تذکرهها و فهرست مشترک کتب فارسی در ایران، هند و پاکستان اشارهای بهکتابت شاهنامه توسط او نشدهاست. این مساله گویای این موضوع است که شاهنامه منسوب بهرشیدا، هرگز توسط عبدالرشید دیلمی کتابت نشدهاست. تطبیق و مقایسه شیوه رسمالخط شاهنامهرشیدا با آثار باقیمانده از عبدالرشید دیلمی تفاوت شیوه خوشنویسی این نسخه با سایر نسخ کتابتشده توسط او را نشان میدهد. شکل و بهکارگیری مفردات و نحوه ترکیببندی حروف تفاوتهای شاخصی در نسخ مورد اشاره دارد که شامل کشیدگیها، گودی، اتصالات، اندازه و ابعاد، نقطهگذاریها، ضخامت و نازکی حروف است. این تفاوتها در شیوه رسمالخط شاهنامه رشیدا با شیوه اجرایی کتابت سایر نسخ و آثار امضاءدار عبدالرشید دیلمی کاملا بارز است. تکامل خط در شاهنامهرشیدا و زیبایی ساختار هندسی و نگارش آن نشان از کاتب دیگری دارد که باعث میشود درانتساب این شاهنامه به عبدالرشید دیلمی تردید کرده و آن را متعلق به او ندانیم.
[1]- مقوای ابره:گونهای است از کاغذ هنری و تزئینی که نقشهای رنگآمیز شدهای بههیأت ابرهای درهم و پیچیده و یا بهصورت امواج و جریان آب داشتهباشد.(مایلهروی،1372، 67)
[2]- جلدساغری: جلدی را گویند که روکش مقوای آن را از چرم اسب و استر که استوار و محکم بوده است تعبیه میکردهاند.(همان، 679)
[3]. میرزا مهدیخاناسترآبادی(ملقب بهمیرزا مهدیخاننادری، منشیالممالک و رییس کتابخانه دربار نادرشاه افشار بود.(اسکندربیکترکمان، 1387، 109)
[4]. عبدالوهاب موسوی،...منشیالممالک فتحعلیشاه قاجار و ملقب بهمعتمدالدوله بود و کتابداری کتابخانهسلطنتی را بهعهده داشت. درخطوطنستعلیق و بهویژه شکستهنستعلیق دستقوی داشت و از قرآننویسان بهشمار میآمد.(بیانی، 1346، 94)
[5]- محمدصالح کنبو، کاتب و مورخ درباره شاهجهان و همعصر با عبدالرشید بوده است و از تالیفات او شاهجهان نامهاست.(هفتقلمی،1377، 340)
[6]- مولوی محمدشفیع، کاتب و خوشنویس دربار محمدشاه در هندوستان بودهاست. (همان 367)
[7]. مفاتیح الاعجاز(در شرح گلشنراز تالیف شیخ محمودتبریزیشبستری) کاتبآن، طاهر محمدهلالی بهخط نستعلیقاست، بارها این نسخه از عرض پادشاهان تیموری هندوستان و در صفحه آخر آن سجع ُمهر عبدالرشید دیلمی 1024 ه ق کتابدار خاصه بارگاه مشهود است.(آتابای، 1353، 678)
[8]- مرحوم معتمد، منظور معتمدالدوله و منشیالممالک و کتابدار کتابخانهسلطنتی فتحعلی قاجار است با سجع ُمهر ایشان در آستربدرقه شاهنامه رشیدا بهنام عبدالوهاب موسوی وجود دارد.(بیاتی، 1346، 3، 301)
[9]- عبد اللهانوار نسخهشناس کتابخانه ملی همزمان کتابخانه مجلس شورایاسلامی (1353-1379) و کتابخانهسلطنتیکاخگلستان(1345-1357).
[10] Gordon College Ruvealpindi