Document Type : Research Paper
Authors
Abstract
Keywords
بررسی ویژگیها و زیباییشناسی منبر مشکول، شاهکار هنرهای چوبی جهان اسلام
مصطفی ملکی گلندوز* میرروحالله محمدی**
چکیده
منابر چوبی از مهمترین آثار دوران اسلامی در ایراناند که خلاقیتها، نوآوریها و زیباییهای هنر کار با چوب را به نمایش میگذارند. هنرمندان ایرانی با دستیابی به ویژگیها و خواص متفاوت گونههای مختلف به بهترین نحو ممکن از چوب در خلق آثار گوناگون بهره جستند. تلفیق توانایی آنها با خلاقیتهای بصری نظیر تعادل، تناسب، توازن وتقارن، منجر به خلق برخی شاهکارهای هنری شده که یکی از آنها منبر مشکول است. قطعات این منبر از مرغوب ترین چوبها بهصورت اتصال «فاق و زبانه» بدون چسب و میخ ساخته شده است. در چارچوب اصلی گره چینی، شباک کاری و در پایه های منبر با خط کوفی ساده، تزیینی و مشجری نوشته هایی از آیات قرآنی و اطلاعاتی دربارۀ رابطه با نام سازنده، کاتب، حامی، تاریخ ساخت و قطعه شعری فارسی با خط کوفی کندهکاری شده است. این پژوهش میکوشد با جمعآوری اطلاعات بهروش کتابخانهای و مشاهدۀ مستقیم به بیان خصوصیات و ارزشهای این اثر بپردازد. چنانکه این تحقیق نتیجه میگیرد، منبر کشکول از ویژگیهای فنی و زیبایی شناسی ارزشمندی بر خوردار است که میتواند الگویی مناسب برای هنرمندان و پژوهشگران به هنرهای چوبی در دورۀ معاصر باشد.
واژگان کلیدی
هنر اسلامی، دورۀ سلجوقی، منبر، مشکول، کتیبۀ کوفی.
مقدمه
چوب، در شمار فراوانترین مواد موجود در طبیعت، از دیرباز برای ساخت ابزار و وسایل مورد نیاز بشر کاربرد بسیار داشته است. در دوران اسلامی، هنرمندان ماهر با دستیابی به ویژگیهای و خاصیت متفاوت گونههای مختلف مختلف چوب سعی کردند به بهترین نحو ممکن از چوب آن در خلق آثار گوناگون بهنحو مطلوب بهره جستویند. بااینهمه، بهسبب آسیبپذیری چوب در مقابل تهدیدهای محیطی و انسانی مانند رطوبت، دما، عوامل بیولوژیکی، آتشسوزی و دستبرد، نمونههای انگشتشماری از آثار چوبی دورههای گذشته، بهویژه منابر، برجای مانده است.
از آثار مهم دوران اسلامی در ایران منبر است که خلاقیتها، نوآوریها و زیباییهای هنر کار با چوب را به نمایش میگذارد. در این میان، منبر مشکول یکی از آثار برجایمانده از قرون میانی اسلامی است که در وضعیتی نسبتاً سالم قرار دارد و بهلحاظ کیفیت تزیینات و کتیبههایش منحصربهفرد است. این منبر در نهایت دقت و استادی ساخته شده است. در اتصالات و ترکیب قطعات گرهچینی آن هیچ درزی مشاهده نمیشود و قطعات با اتصال «فاق و زبانه» و «کنجشکاف» بدون چسب به هم متصلاند. حال، این پرسش مطرح است که منبر مشکول چه ویژگیهای فنی و زیباشناختی دارد که آن را با نمونههای منابر موجود همدورۀ خود فرق داردمتفاوت میسازد.
درخصوص منابر دورۀ سلجوقی پژوهشهایی انجام پذیرفته است (نک. مهرپویا، ۱۳۷۶؛ خوانساری ابیانه، ۱۳۷۸؛ بازورث و دیگران، ۱۳۸۰؛ گرگویی، ۱۳۸۲)، اما دربارۀ منبر مشکول تحقیقی صورت نگرفته و صرفاً به توصیفی کوتاه و ناقصی از آن بسنده شده است. برای نمونه، در کتاب خلخال و مشاهیر در ذیل منبر مشکول چنین آمده است: منبر مشکول دارای چهار پله به ابعاد تقریبی ۲*۲ بهرنگ قهوهای تیره است و تاریخ ساخت آن دقیقاً معلوم نیست. بعضی از کارشناسان چوب آن را از چوب آبنوس و تاریخش را به دورۀ سلجوقیان نسبت میدهند (نقیب، ۱۳۷۸: ۳۰۰). این مقاله میکوشد با معرفی ویژگیهای این اثر ارزشمند تاریخی و هنری ضرورت توجه محققان و مسئولان به حفظ آن را روشن سازد و همچنین تأثیر متقابل فرهنگ و تفکر اسلامی و ایرانی را در خلق آثار هنری نشان دهد. این مقاله بهروش توصیفیـتحلیلی انجام پذیرفته و اطلاعات آن با مشاهدات مستقیم و کتابخانهای به دست آمده است. مقدمات و پروندۀ ثبتی این اثر توسط نگارندگان، زیرنظر سازمان میراث فرهنگی در آثار تاریخی ملی ایران فراهم شده بهزودی ثبت ملی میشود.
منبر در جهان اسلام
در ذیل مدخل منبر در لغتنامۀ دهخدا چنین آمده است: آنچه خطیب برآن ایستد و خطبه خواند. کرسیمانندی پایهدار که واعظ و خطیب بر بالای آن نشسته خطبه خواند و موعظه کند. ج، منابر (دهخدا، ۱۳۴۱، ج ۴۶، ۱۱۹۲).
منابر چوبی یکی از مهمترین آثار دوران اسلامی در ایراناند که خلاقیتها، نوآوریها و زیباییهای هنر کار با چوب را به نمایش میگذارند. صنعتگران مسلمان در تمامی زمینهها تلاش میکردند تا با پیروی از شیوۀ زندگی پیامبر اکرم(ص) به آفرینش آثار بپردازند، چنانکه خانۀ پیامبر سرمشق و الگوی معماران در ساخت مساجد شد (هیلن براند، ۱۳۸۶: ۷۰). مورخان و جغرافینویسان مسلمان، بنا به روایتی از ابوبکربنعبدالله، اشاره کردهاند که پیامبر اکرم(ص) پیش از تهیۀ منبر به تنۀ درخت خرمایی (معروفبه استوانۀ حنانه) که در بنای مسجد کار گذاشته شده بود؛ تکیه میداده است. ابنرسته اولین منبر چوبی ساخته شده را با سه پله معرفی میکند (ابنرسته، ۱۳۶۵: ۷۶). و بیهقی آن را با دو پله و جایگاهی برای نشستن توصیف میکند که در سال هشتم هجری با چوب جنگلی ساخته شده است (بیهقی، ۱۴۰۵، ج ۲، ۱۹۶). اولین منبر مورد استفادۀ پیامبر(ص) نیز راهنمای پیشهوران در ساخت منابر شد (نجفی، ۱۳۸۶: ۹۰-۹۱). در المعالم الاثیره، اولین منبر پیامبر اکرم(ص) با چوب درخت گزغابه ذکر شده است (شراب، ۱۳۸۳: ۱۸۲) که ارتفاع آن ۲ ذرع و عرض آن ۱ ذرع بوده (نجفی، ۱۳۸۶: ۹۱). این منبر سهپلهای را یکی از نجاران مروان اموی به نه پله ارتقا داد. گفتهاند این منبر بر سکویی مرمرین قرار داشت و ارتفاع آن را بهطور اغراقآمیزی از کف تا فراز ۷ ذرع (۷۲۸ سانتیمتر) ذکر کردهاند (نجفی، ۱۳۸۶: ۹۰). مروان با استفاده از میخهای فلزی منبر پیامبر را به منبر جدید متصل ساخت و در زمان خلفای عباسی، بهخصوص خلیفۀ سوم مهدی عباسی، تلاش بسیاری صورت گرفت تا منبر پیامبر از اضافات دوران اموی رهایی یابدجدا شود، لیکن اما این تصمیم بهعلتدلیل ترس از آسیبدیدگی منبر این تصمیم عملی نشد. ظاهراً منبر پیامبر تا قرن ششم هجری موجود بود. بعد از این تاریخ، از بقایای چوب منبر اصلی برای تبرک شانههایی ساختند و تعدادی از قطعات آن را نیز با چوب آبنوس پوشانده یا روکش کردند (نجفی، ۱۳۸۶: ۹۲). از دیگر منبرهای صدر اسلام منبر مسجد جامع قیروان متعلقبه دورۀ اموی است که قطعاتی از آن در موزۀ قاهره نگهداری میشود (هیلن براند، ۱۳۸۶: ۸۵). منبر مسجد جامع ابیانه با تاریخ ۴۶۶ق مربوطبه دورۀ سلجوقی (خوانساری ابیانه، ۱۳۷۸: ۲۲۲) قدیمیترین منبر موجود در ایران است. البته این منبر بر تکیهگاه مسند و پلۀ سوم دارای دو تاریخ دیگر به سالهای ۱۰۰۹ق و ۱۳۱۰ق است دارد (ملازاده، ۱۳۸۹: ۵۸). به نظر میرسد از منبر دورۀ سلجوقی تنها قطعاتی باقی مانده و در دورۀ صفوی در منبر تازهتأسیس به کار رفته و همین منبر در دورۀ قاجار نیز مرمت اساسی شده است. منبر نورالدین در مسجدالقصی (۵۶۴ق/ ۱۱۶۸م) (هیلن براند ۱۳۸۶: ۸۶) یکی از زیباترین منبرهای منبتکاریشده محسوب میشود که از چوب آبنوس بود و در ساخت آن از عاج استفاده شده است (هیلن براند ۱۳۸۶: ۸۶). متأسفانه این منبر در آتشسوزی سال ۱۹۶۹م از بین رفت و در سال ۱۹۸۲م بهجای آن منبر جدیدی براساس طرح منبر قدیمی ساخته شد. در موزۀ متروپولیتن، قطعاتی از منبر چوبی با تاریخ ۵۴۶ق نگهداری میشود که دارای طرحهای گیاهی، کتیبۀ کوفی، طرح نخل، نام وقفکننده و تاریخ ساخت است (مهرپویا، ۱۳۷۶: ۲۰۰). این اثر بهلحاظ نوع خط یا نوع تزیینات و نحوۀ اجرای آنها و همچنین بهلحاظ اسامی ذکرشده در کتیبه و، مهمتر از همه، ذکر تاریخ ساخت قابل تحلیل و بررسی است (گرگویی، ۱۳۸۲: ۲۰۱-۲۰۵). در ایران، از دورۀ ایلخانی منبر چوبی نفیسی شناسایی شده که در مسجد جامع نائین قرار دارد (مهرپویا، ۱۳۷۶: ۲۰۰). این منبر از شاهکارهای منبتکاری محسوب میشود و بیانگر ذوق و خلاقیت هنرمندان ایرانی در قرون گذشته است. بر روی منبر، کتیبهای بهخط نسخ بسیار زیبا با تاریخ ۷۱۱ق در زمینۀ شاخوبرگ کندهٰکاری شده است و نشان میدهد که منبر در قرن هشتم هجری به مجموعۀ بنا اضافه شده است. در کتیبه نام واقف منبر جلالالدین ملکالتجار ذکر شده است. منبر مسجدجامع روستای سوریان در بوانات فارس مهمترین اثر چوبی با گرهچینی، مشبک و منبتکاری از دوران تیموری است که در موزۀ ملی نگهداری میشود. این منبر بهتاریخ ۷۷۱ق و بهدستور خواجه مظفرالملک ساخته شده و دارای کتیبههایی از قرآن کریم (آیةالکرسی)، تاریخ ساخت، نام سازنده و سفارشدهندۀ منبر است (ساریخانی، ۱۳۸۴: ۶۲-۶۳). از مهمترین منابر صفوی منبر چوبی منبتکاریشدۀ مسجد جامع اقلید در استان فارس است که دارای کتیبهای بهتاریخ ۱۰۰۸ق است.
گذشته از ایران، در آسیای صغیر نیز منبرهای چوبی متعددی شناسایی و بررسی شده است، ازجمله: منبری از دورۀ سلجوقی بهتاریخ ۵۵۰ق در مسجد قدیمی شهر قونیه، منابر چوبی متعلقبه سال های ۶۱۱ق و ۶۲۱ق در مسجد بزرگ سیرت و ملطیه، و منبر ارسلانخان جامعی و قزلبیک جامعی در آنکارا بهسال ۶۸۹ق و ۶۹۹ق. همچنین، منبر مسجدجامع دیوریغی بهسال ۶۳۸ق که هنرمند معروف احمدبنابراهیم تفلیسی آن را ساخته یکی از زیباترین منابر برجایمانده در آناتولی است (بازورث، ۱۳۸۰: ۱۸۸). بااینهمه، منبر مسجد اعظم آقسرای که بهدست نوشتکین جمالی ساخته شده و برخی تاریخ ساخت آن را قبل از ۵۵۰ق و در زمان مسعود اول و قلیچارسلان دوم ذکر میکنند در ردیف کهنترین منابر شناختهشدۀ سلجوقیان در آناتولی قرار دارد (بازورث، ۱۳۸۰: ۱۸۷-۱۸۸). در مسجد سلیمیۀ ادیرنه منبر بسیار زیبایی مربوطبه قرن نهم هجری وجود دارد که کندهکاریهای گیاهی فوقالعادهای دارد، ولی برخلاف منابر دیگر جنس آن از سنگ مرمر است (Riefstahl, 1930: 31). در سال ۶۵۶ق، ملک مظفر شمسالدین یوسف، از امرای یمن، در سال ۶۶۵ق ظاهر رکنالدین بیبرس از امرای ایوبی، در سال ۷۹۷ق الظاهر سیفالدین برقوق، در سال ۸۲۰ق مؤید شیخ، در سال ۸۸۸ق اشرف قایتابای و در سال ۹۸۸ق سلطانمراد سوم عثمانی منبرهایی ساختند و برای جایگزینی به جای منبر پیامبر(ص) به مسجدالنبی اهدا کردند (نجفی، ۱۳۸۶: ۹۲).
منبر مشکول و موقعیت جغرافیایی آن
منبر مشکول در مسجد روستای مشکول واقع در بخش فیروز شهرستان کوثر از توابع استان اردبیل قرار دارد (تصویر ۱) و بهتبعیت از نام روستایی که در آن واقع شده به این نام مشهور است. البته اهالی روستا این منبر را با نام «حاجعبدالله» نیز یاد میکنند. علت این نامگذاری بهصورت دقیقاًی مشخص نیست. عدهای مرمت این منبر بهدست شخصی بهنام حاجعبدالله را عامل اصلی این نامگذاری میدانند و برخی دیگر نیز علت اصلی آن را ساخت مسجدی توسط این شخص در روستای مشکول ذکر میکنند.
این منبر طی سالها دراثر عوامل مختلفی آسیب دیده و حالت اولیهاش نخستینش را از دست داده است. جابجاییهای مداوم و مکرر باعث سستشدن اتصالات و درنتیجه فاصلهگرفتن قطعات از یکدیگر شده است. از دیگر سو، عتیقهبازان در چندین نوبت اقدام به سرقت، جداکردن و شکستن قطعاتی از منبر مانند پلهها و تاجهای آن کردهاند. برخی از آسیبهای انسانی نیز ناآگاهانه و غیرعمدی صورت پذیرفته است. در پی افزایش سرقت قطعاتی از منبر، اهالی روستای مشکول، از بیم سرقت کل منبر، پایههای آن را در کف خاکیِ مسجد دفن کردهاندهاند. همین کار بهعلت وجود رطوبت در خاک موجب پوسیدگی بخشهای زیرین منبر شده است (تصویر ۱۰). بهگفتۀ ساکنان روستا، در فاصلۀ سالهای ۱۳۵۷ تا ۱۳۶۰ش نیز افرادی با رنگ شیمیایی سیاه اقدام به رنگآمیزی منبر کردند که سبب خدشهدارشدن دید منظری منبر و تغییر رنگ و نقوش طبیعی چوب شده است. از سویی، طی نوسازی مسجد از سال ۱۳۶۲ تا ۱۳۷۷، منبر بدون هیچ حفاظی در معرض عوامل جوی و تهدیدهای ناشی از ساختمانسازی قرار گرفت، بهطوریکه آثار رنگ قرمز ضدزنگ هماکنون نیز در بخشهایی از منبر وجود دارد. بااینوصف، منبر مشکول، به مرمت و اقدامات حفاظتی نیازی عاجل دارد، چراکه با تداوم وضع موجود قطعات بیشتری از آن جدا شده و همچنین تخریب پایههای آسیبدیده با سرعت بیشتری ادامه خواهد یافت. از دیگر سو، مرمتهای غیراصولی انجامگرفته مانند استفاده از میخهای فلزی، بستهای آهنی و چوب تبریزی[1] آسیبدیدگی منبر را تسریع بخشیده است. آخرین عامل تهدیدزای منبر مکان و نحوۀ نگهداری آن است. مسجد روستای مشکول گذشته از مشکل امنیتی و حفاظتی بهسبب نداشتن سیستم کنترلی عوامل مخربزای چوب مانند دما و رطوبت و نیز مراجعۀ متعدد اهالی منطقه برای نذر و نیاز[2]، نمیتواند محل مناسبی برای نگهداری باشد.
تصویر ۱. نقشه و موقیعت جغرافیایی محل مطالعه تحقیق، روستای مشکول
مأخذ: سایت استانداری اردبیل.
ابعاد فیزیکی و توصیف ویژگیهای فیزیکی و ظاهری منبر
منبر کشکول در وضعیت فعلی بهطول ۱۸۴ سانتیمتر، عرض ۱۱۰ سانتیمتر و ارتفاع ۲۲۶ سانتیمتر است و دارای تزیینات هندسی و گیاهی و کتیبههای کوفی است (تصویر ۲). بیشتر قسمتهای اعظم آن تا به امروز از گزند حوادث سالم باقی مانده است. این منبر مشکولجزو در زمره منبرهایی است که درب ورودی با چهار پله و مسندگاه دارد و با استفاده از چوب گردو ساخته شده است. در ساخت آناین منبر، هیچگونه اتصالات فلزی به کار نرفته و تمامی قطعات آن با تکنیک فاق و زبانه بدون چسب چفت و بست شده است. با طبق بررسی های نگارندگان،یی که انجام دادیم منبر مشکول بهصورت تقریبی از ۵۱۰ قطعه چوب ساخته شده که ۲۶۵ قطعه از آن موجود است.[3] طویلترین قطعه مربوطبه چارچوب منبر با طول ۲۲۶ سانتیمتر و کوتاهترین قطعه نیز از تزیینات منبتکاریشده با طول ۶ سانتیمتر است.
تصویر ۲. نمای سمت راست منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
تزیینات
تزیینات منبر مشکول به اشکال مختلفی ازجمله کندهکاری، مشبک[4] (شباککاری)، گرهچینی، کندهکاری و تلفیقی از آنهاست. کندهکاری مهمترین شیوۀ تزیین منبر است و، گذشته از نقوش، کتیبهها نیز با این روش کار شده است. در تمام بخشهای منبر کندهکاری وجود دارد و تزیینات گرهچینی و مشبک همراه با کندهکاری به کار رفته است. کندهکاری از مهمترین هنرهای روی چوب است و ازجمله هنرهای سنتی ایران باستان بهویژه از زمان ورود اسلام به ایران است (وولف، ۱۳۷۲: ۸۴). نقوش ایجادشده با این روش در دو گروه کلی هندسی و گیاهی تقسیم میشود. شکلهای هندسی متعددی مانند هشتضلعی، چهارضلعی، ستارههای هشتپر، مستطیل و مربع بهکرات در قسمتهای مختلف منبر نقش شده و عموماً با نقوش گیاهی (نیلوفری)، نیز ترکیب شده است (تصاویر ۴ و ۵ و ۶). نقوش اسلیمی ساده، خرطومی، دهاناژدری و پیچک بههمراه گلهای هشتپر بیشتر در چارچوب و طرفین منبر کندهکاری شده است. با استناد به برخی از تزیینات منبر ندوشن ازجمله خطوط کوفی، تزیینات اسلیمی کندهکاری و تاریخ ساخت نزدیک (دورۀ سلجوقی) میتوان نتیجه گرفت که این منبر با منبر مشکول همخوانی نزدیک دارد (تصویر۱۰). از زیباترین نقوش منبر مشکول نقش ستارههای هشتپر و نقش شبیه به تیر و کمان است که روی برخی از قطعات گرهچینی دیده میشود (تصویر ۷).
تصویر ۴. طرح سردر منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
تصویر ۵. طرح نمای چپ و تزیینات و گرهچینی منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
تصویر ۶. طرح نمای سمت راست منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
تصویر ۷. نقوش بهکاررفته در منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
منبع:
کتیبهها
منبر مشکول کتیبههای متعددی در قسمت سردر ورودی و طرفین منبر مشکول وجود دارد. این کتیبهها گذشته از اینکه اطلاعاتی ارزشمند از سازندگان، تاریخ ساخت، آیات قرآنی و نوشتههای رایج روی آثار مذهبی دورۀ سلجوقی در اختیار میگذارند بهمنزلۀ عنصر تزیینی قوی و در عین حال بسیار زیبا و تحسین برانگیز مطرحاند. این موضوع در اکثر ادوار اسلامی صادق است، بهطوریکه در اوایل دورۀ صفوی نیز تمام آثار منبتکاری کتیبههای مذهبی دارند (کیانمهر و دیگران، ۱۳۸۳: ۸۵). کتیبهها بهصورت کندهکاری روی چارچوب منبر ایجاد شدهاند و عموماً همه، جز یک نمونۀ فارسی، بهزبان عربیاند و در یک نمونه نیز بهزبان فارسی نوشته شده است (تصویر ۷ و ۸). از نکات ویژگیهای برجستۀه تزیینات کتیبهای منبر مشکول همسازی و تناسب حروف و نوشتهها در قابهای جانبیِ است که واقع در پایهها و چارچوب منبر انجام شده است. هنرمند خوشنویس و کاتب در طراحی حروف آگاهانه ارتفاع برخی از حروف، همچون «الف»، را از حد معمول بلندتر انتخاب کرده است و در برخی از کتیبههای منبر تزیین حروفِ چشمهدار نیز دیده میشود. در این تزیین، خطوطی که دارای حروف چشمهدار مانند ص، ض، ط، ظ، ف، ق، م، و، هستند داخل برخی خطوط چشمه حروف خالی دیده میشود. از انواع دیگر این تزیین گرههایی است که با حروفی همچون «الف»، «ی»، «لا»، «م» و، «ر» ایجاد شده است. در این کتیبهها، گلهای پیچدرپیچ و اسلیمی در کنار خطوط کوفی شکلهایی زیبایی را ایجاد کرده است . هنرمند کاتب در این تزیینات با رعایت تزیینات گرههای ظریفی را بین الف، لا، ر، م، ح به وجود آورده و انتهای حروف نیز به اسلیمیهای دوایر پیچده ختم میشود (شکل تصویر ۱۱).
در مجموع، یازده عنوان متن و جملۀه مجزا در سیزده کادر کندهکاری شده است. متأسفانه بخشهایی از کتیبههای نیمهتحتانی منبر دراثر عوامل انسانی و محیطی، ازجمله قرارگرفتن پایهها در خاک، آسیب دیده و مخدوش شده است،؛ بهطوریکه امکان قرائت این قسمتها مقدور نیست. همانطورکه در بخش آسیبشناسی اثر نیز اشاره شد، قرارگرفتن پایههای منبر در خاک آسیب فراوانی به کتیبههای این قسمت وارد ساخته است. گذشته از این، بخشی از کتیبۀ سمت راست ورودی و یکی از کتیبههای سمت چپ ورودی منبر با ابزاری برنده و تیز تراشیده شده و رنگآمیزی دورههای اخیر نیز باعث ایجاد یک لایهای پوششی بر روی این قسمت از کتیبهها گردیده شده و همین مسئله خواندن کتیبهها را بدون زودودن این لایه دشوار ساخته است.
تصویر ۸.- نمای سر در ورودی و بخش مهم کتیبههای منبر و قسمتی از تاریخ ساخت سمت راست دیده میشود
مأخذ: نگارندگان.
منبع:
کتیبه های بکار رفته بر روی منبر را براساس محل قرارگیری میتوان به سه بخش میتوان دسته بندی کرد. ۵ پنج کتیبۀ قسمت سردر ورودی در ۴ چهار کادر با خط کوفی ساده (محرّر) کندهکاری شده است. در پیشانی سردر بهطور افقی عبارت «لا اله الا الله محمد رسول الله» نقش بسته و دومین کتیبه عبارت «بسم الله الرحمن الرحیم» است که در قسمت فوقانی ورودی و بهصورت افقی نگاشته شده و سه کتیبۀ دیگر بهصورت عمودی از پایین به بالا بر روی چارچوب منبر کندهکاری شده است. بخشهای تحتانی کتیبۀ سمت راست ورودی بهسبب آسیبدیدگی ناخواناست و قسمتی از متن این کتیبه قابل خواندن است: «..."الملک داریه ابرهیم دام الدوله بتاریخ سنه احدی و اربعون خمس مائه برکة لصاحبه» ". با استناد به این کتیبهه، سال ۵۴۱ ق تاریخ ساخت منبر مشکول است (تصویر ۹). شباهت در شیوۀ اجرای خطوط کوفی و تاریخ ساخت نزدیک بر روی سرلوحۀ منبر ندوشن[5] (تصویر۱۰) و تزیینات مشترک هر دو منبر از دلایل مستند برای تأیید صحت تاریخی منبر مشکول است. دو کتیبۀ سمت چپ ورودی یک متن بهزبان فارسی و نام کاتب کتیبهها بهزبان عربی است. بخشهای ابتدایی شعر به همان دلایل پیش گفته ناخوانا بوده و از بین رفته است ولی قسمتهای باقیمانده بدین صورت است: «". . ... سلم یاد کردم روزگار اگر من نمانم بسی روزگار من بمیرم او بماند یادگار» و در ادامه، کتیبۀ دوم حک شده است: «کتبت کتابی هذا ابرهیم ابا (لفرج؟)» این کتیبه در تصویر ۸ در سمت چپ نمایان است.
تصویر ۹. نمای نزدیک قسمتی از کتیبۀ منبر مشکول، بهرقم ۵۴۱ق
مأخذ: نگارندگان.
تصویر ۱۰. کتیبهای از منبر مسجدجامع ندوشن، بهرقم ۵۴۶ق، موزۀ متروپولیتن، شمارۀ دسترسی: ۳۴.۱۵۰.۲
مأخذ: www.metmuseum.org
تصویر ۱۰ . نمای نزدیک از کتیبۀ متن فارسی در چارچوب سردر منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
دومین بخش از کتیبههای منبر در سمت راست آن و بر روی چارچوب این قسمت قرار گرفته است. در این بخش، تعداد ۴ چهار کتیبه در ۴ چهار کادر با خط کوفی مشجر و ساده کندهکاری شده است (تصویر ۱). کتیبۀ واقع برایجاد شده بر روی پایۀه ورودی منبر بخشی از آیه ۲۵۵ (آیةهالکرسی). سوره بقره است(سورۀ ۲، آیهی۲۵۵) است:. این کتیبه ( «الله لا إله الا هو الحی القیوم لا تأخذه سنة ولا نوم له ما فی السموات وما فی الارض من ذا الذی یشفع عنده»). این کتیبه از پایین به بالا با خط کوفی ساده نوشته شده و بهسبب پوسیدگی قسمت تحتانی منبر متأسفانه اولین کلمۀ آیۀ شریفه از بین رفته است. دومین کتیبۀ این بخش بهصورت مورب از پایین به بالا در قسمت میانی منبر با خط کوفی مشجر کندهکاری شده است: «بسم الله الرحمن الرحیم المُلک لله الواحد القهّار».. البته تزیینات اسلیمی بهسببخاطر لایۀه حفاظتی و استفاده از روغن گردو برایبه منظور رنگکاری کمی تاحدی ناواضح دیده نمیشوداست (تصویر ۹).
تصویر ۱۱. بخشی از کتیبۀ خط کوفی تزیینی با متن «بسم الله الرحمن الرحیم» در سمت راست منبر
مأخذ: نگارندگان.
این کتیبه بخشی از آیۀ ۱۶ سورۀ غافر است. نکتۀه جالب توجه در این کتیبه عدم نبود مشاهدۀ کلمۀه «الیوم» بعد از «الملک» است. این آیه اشاره به فروانروایی و مالکیت خداوند بر روز قیامت اشاره دارد. به نظر میرسد کاتب حذف کلمۀ «الیوم» را توسط کاتب به طور عمدی صورت حذف کردگرفته است تا، فراتر از روز قیامت، فروانروایی نامحدود خداوند را نشان دهد. کتیبۀ بعدی نیز بهصورت مورب از پایین به بالا و در کادری پایینتر از کتیبۀ قبلی با خط کوفی ساده ایرانی نوشته شده و اشاره به نام سازندۀ منبر اشاره دارد. در این کتیبه، عبارت «هذا عمل خلیل بن ابرهیم الهنان المقیم لاهدای؟ برکةه لصاحبه» " کندهکاری شده است. کلمۀ «لاهدای» را بهصورت «الهراتی» هم میتوان خواند. چهارمین کتیبۀ سمت راست منبر بر روی پایۀ میانی از پایین به بالا با خط کوفی ساده نوشته شده ولی بهسبب دلیل تخریب عمدی و تراشیدن این کتیبه، همچنین رنگآمیزی منبر، غیر قابل قرائتناخوانا است. از این کتیبه تنها حروفی مانند «" ا» "، «" س» " و «" م» " قابل تشخیص است.
سومین بخش از کتیبههای منبر در سمت چپ آن و بر روی چارچوب کندهکاری شده است. کتیبههای این قسمت ۳ سه تامورد است که در ۵ پنج کادر قرار گرفته است (تصویر۱۰). اولین کتیبه بر روی پایۀه ورودی درواقع، ادامۀه آیه ۲۵۵ سوره بقره است که از بالا به پایین و با خط کوفی ساده نوشته است: «إلا بإذنه یعلم ما بین ایدیهم وما خلفهم ولا یحیطون بشىء من علمه الا بما شاء وسع کرسیّه». آیةه الکرسی به طور کامل بر بر منبر نیامده استگردی و کلمات پایانی آن" " بهعللی دلایلی که بر ما مشخص نیست؛ در کتیبه آورده نشده است. کتیبۀ بعدی سورۀ توحید است که در دو کادر با خط کوفی ساده در بخش میانی منبر نقش بسته است. سوره توحید بدون «" بسم الله الرحمن الرحیم» " شروع شده و بهصورت مورب از بالا به پایین آیههای " قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ﴿۱﴾ اللَّهُ الصَّمَدُ ﴿۲﴾ لَمْ یلِدْ وَلَمْ یولَدْ ﴿۳﴾ وَلَمْ یکن " قید شده و بقیۀ سوره لَّهُ کفُوًا أَحَدٌ در کادر دیگری متصل به پایۀ منبر از بالا به پایین کندهکاری شده است. سومین کتیبۀ این بخش در دو کادر ایجاد شده و ابتدای کتیبه بهعلتدلیل خرابی بخش تحتانی منبر از بین رفته است. قسمت اول این کتیبه بر روی پایۀ میانی منبر از پایین به بالا با خط کوفی ساده و با عبارت «..". . . لکاتبه و لقاریه و لمن یکن» " آمده است و بقیۀ آن در کادر دیگری بهصورت مورب از بالا به پایین بهصورت «" فیه و لمن قال آمین رب العالمین فمن» " نوشته شده است. کتیبۀ فوق اشاره به بحث تاریخی دررابطهبا سورۀ حمد دارد. طبق روایات تاریخی، برخی از علمای اهل تسنن اعتقاد دارند که واجب است بعد از خواندن سورۀ حمد عبارت «" آمین رب العالمین» " گفته شود (استادی، ۱۳۸۵:، ۱۳۲)..
تصویر ۱۱.- نمای کلی از منبر مشکول به همراه بخشهای آسیبدیدۀ تحتانی و اقدامات مرمتی متأخر(کلافبندی)
مأخذ: نگارندگان.
.منبع:
شیوۀ ساخت
صنعتگران برای ساخت منبر مشکول از چوبهایی استفاده کردهاند که ازلحاظ بافت منسجم بوده و از مقاومت بالایی برخوردار است. چوبهای بهکاررفته در منبر طبق مطالعات و تشخیص میکروسکوپی از گونههای گردو و راش و صنوبر است. این چوبها با برشهای شعاعی[6] از گردهبینه تهیه شده است. انتخاب برش شعاعی بهلحاظ مقاومت و استحکام اینگونه قطعات در مقابل نیروهای افقی و عمودی وارده، پیچش، خمش، تاب خوردن، واکشیدگی و همکشیدگی است (بادیک و جین، ۱۳۸۶: ۴۳۴). این انتخاب آگاهانه و از روی شناخت بوده و دانش و علم چوبشناسی هنرمندان سازندۀ منبر را نشان میدهد. برای ساخت منبر مشکول ابتدا چارچوب و ستونها و پایههای منبر با استفاده از چوب گردو ساخته شده و با روش فاق و زبانه به همدیگر چفت و بست شدهاند. در مرحلۀ بعد، قطعات مختلف منبر مانند قیدها، لقطها از چوب گردو و آلتها نیز از چوب راش ساخته شده و با همان روش فاق و زبانه به چارچوب متصل شده است. تمام قطعات منبر از چوب ماسیو، براساس طرح قبلی و طبق یک نقشۀ کار و با استفاده از ابزارهای درودگری سنتی ایران نظیر اره، تیشه، اسکنه، انواع رنده (بلند، پرداخت، بغل دو راهه)، گونیا، تخماق، درفش و سوهان بهطرز ماهرانهای شکل داده شده است. از این وسایل برای برشدادن، رندهکردن و ساختن اتصالات استفاده کردهاند. تکنیکهای استفادهشده در ساخت منبر گرهچینی، کندهکاری و مشبک بوده است. برای اجرای گرهچینی ابتدا گره مدنظر را براساس اندازۀ کار طراحی کرده و با استفاده از قالبهای آماده با ارۀ پشتبنددار، زاویههای اتصالات را روی چوب راش، برش داده و سپس دو سر هریک از آلتها، فاق و زبانه شدهاند. اندازۀ فاق و زبانهها نسبتبه ظرافت، زیبایی کار و استحکام بین یکدیگر متفاوت است. لقطهای چندضلعی منبتکاریشدۀ منبر از چوب گردوی مرغوب ساخته شده تا عملیات کندهکاری با راحتی و زیبایی بیشتری صورت بگیرد. گرههای توپر (لقطهای منبتکاری) در ابعادی مختلفاند و کوچکترین گره بهابعاد ۶ در ۶ سانتیمتر و بزرگترین گره ۲۳ در ۲۳ سانتیمتر است. طول کوچکترین آلتها نیز ۱۰ سانتیمتر و بزرگترینشان ۲۷ سانتیمتر است. ظرافت ترکیب گرهها با آلتها نظام شبکهای فوقالعاده استوار و یکپارچهای را تشکیل دادهاند که ارزش هنری مضاعفی بدانها بخشیده است، بهگونهایکه در آن نقوش هندسی به واحدهای مشخص تقسیم شده و با توالی منظمشان اشکال یکدستی مانند مربع، لوزی، مثلث و هشتضلعی ایجاد کردهاند (تصویر ۲). لقطها بهسبب نوع اتصال نرینه و مادینه با آلتها برجستهتر از زمینه دیده میشوند و قطعات طوری بههمپیوسته و مکمل یکدیگرند که جداکردنشان از بدنۀ منبر بهصورت سالم تقریباً ناممکن است.
تصویر ۳. نمایی نزدیک از تزیینات گرهچینی، کندهکاری و مشبک سمت راست منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
مطالعات میکروسکوپی چوب منبر
هنگام مطالعۀ منبر تشخیص نوع چوب با توجه به مشاهدات ظاهری و لایۀ حفاظتی روی چوبها با چشم امکانپذیر نشد. لذا، برای اطمینان، از چند قسمت داخلی منبر در مقیاس بسیار کوچک نمونهبرداری کردیم. نمونههای انتخابی حداکثر بهطول یک سانتیمتر بود و پس از کدگذاری به آزمایشگاه آناتومی چوب دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج منتقل شد.
بهمنظور تشخیص بهتر مشخصات چوبها مانند دریچۀ آوندی و نوع فیبرها (لیبریفورم، ساده و تقسیمشده) و همچنین آرایش پونکتوسیوانهای دیوارۀ آوندی که از مشخصههای مهم شناسایی پهنبرگان محسوب میشوند (وایت، ۱۳۸۹: ۱۴۱) نمونههای تهیهشده در جهت طولی تراش داده شدند و مطابق با روش فرانکلین[7]در مخلوط اسید استیک و آب اکسیژنه بهنسبت یکبهیک بهمدت ۴۸ ساعت و در دمای ۶۰ درجۀ سانتیگراد در داخل لولۀ آزمایش قرار گرفتند. پس از اینکه رنگ نمونهها به سفید روشن تغییر کرد، جداسازی الیاف (دفیبره) با مخلوطکن انجام شد. در این مرحله، محلول بهدستآمده در حدود ۵۰درصد با آب مقطر رقیقسازی شد (نک. حسینی، ۱۳۷۹: ۲۸۸). پس از این عمل، مقدار ۰.۵ میلیلیتر از هر محلول رنگآمیزی (قرمز) شد و از آنها تصویر میکروسکوپی تهیه شد (تصویر ۱۳ و ۱۴). سپس، نمونهها ازنظر نوع آوندها بررسی شدند. نتیجۀ شش نمونۀ آزمایششده بدین شرح است:
گردو |
صنوبر |
راش |
تصویر ۱۳. تصاویر میکروسکوپی از مقاطع عرضی نمونههای مورد آزمایش از منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
صنوبر1 1 |
گردو 2 |
تصویر ۱۴. تصویر ۲ و ۱ آوندهای نمونه چوبهای مورد آزمایش از منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
نمونۀ ۱ (نمونۀ برداشتهشده از سمت چپ منبر تزیینات مشبک، قسمت مرمتشده): اشعههای چوبی نمونه بهصورت تکسلولی بلندی آنها از پنج تا بیست سلول متغیر و بسیار ظریفاند. عناصر آوندی دریچۀ منفرد دارند و منافذ بین آوندی فراوان و درشت به نظر میرسد.
نمونههای ۲، ۴ و ۵ (نمونههای برداشتهشده از پایۀ میانی سمت راست، پایۀ ورودی و قطعۀ منبتکاریشده): در این نمونهها، چوب همگن و پراکندهآوند است و حفرات آوندی منفرد و تعداد اشعۀ چوبی کم است. از سلولهای با مقطع دایرهشکل تشکیل یافتهاند و پارانشیمهای دور آوندی و پراکنده در این چوبها دیده میشود (نک. پارساپژوه و گروبر، ۱۳۷۲: ۹۲). عناصر آوندی کوتاه و مواجاند. منافذ بین دیواره آوندی بزرگ با روزنۀ عدسیشکل است.
نمونههای ۳ و ۶ (نمونههای برداشتهشده از قطعات گره): در این نمونهها، چوب همگن و پراکندهآوند است. حفرات آوندی منفرد یا به تعداد دو تا چهار به هم چسبیدهاند. اشعۀ چوبی همگن و پهنای آنها متفاوت است. بافت فیبری فراوان و متراکم است. اشعۀ چوبی تکسلولی یا چندسلولی است. پهنای آنها گاه به ۲۵ سلول میرسد. آوندها دریچۀ منفرد یا نردبانیشکل دارند. بافت فیبری از فیبر لیبری تشکیل شده است و بهندرت فیبر تراکئید هم مشاهده میشود. سلولهای پارانشیمی کوتاه و دارای منافذ ظریف است.
براساس مطالعات میکروسکوپی، چوبهای بهکاررفته در ساخت منبر مشکول سه گونه بوده است: ۱. صنوبر[8](نمونۀ ۱)؛ ۲. گردو[9] (نمونههای ۲. ۴ و ۵)؛ ۳. راش[10] (نمونههای ۳ و ۶).
سابقۀ مرمت منبر
منبر مشکول در طول عمر نهصدسالۀ خود چندینبار مرمت و استحکامبخشی شده است. به نظر میرسد این منبر هرساله با روغن گردو روغنکاری میشده و این سنت تا امروز نیز تداوم یافته است، بهطوریکه ضخامت روغن گردو روی چوب تا هشت میلیمتر نیز رسیده است. گذشته از این، دراثر مرور زمان بخشی از تزیینات مشبک و منبت سمت چپ منبر آسیب دیده و از بین رفته و بخشی نیز دوباره بازسازی شده است. مرمتگر با چوب صنوبر به بازسازی تزیینات مشبک پرداخته است، اما نتوانسته است تزیینات منبت را روی قطعات ترمیمی اجرا کند (تصویر ۱۱). دیگر اقدام استحکامبخشی روی منبر استفاده از بستهای فلزی و میخ آهنی است. اگرچه با توجه به استفاده از اتصال فاق و زبانه در ساخت منبر به بست و میخ فلزی نیازی نبوده است، در دورههای بعد برای جلوگیری از بازشدن اتصالات از بستهای فلزی و میخ آهنی استفاده کردهاند. تاریخ مرمت تزیینات قطعات مشبک و چفت و بست فلزی بهدرستی مشخص نیست. بااینحال، با توجه به نوع میخهای بهکاررفته میتوان گفت این کار پیش از دورۀ پهلوی صورت گرفته است. از دیگر اقدامات مرمتی و حفاظتی رنگآمیزی منبر با رنگ سیاه شیمیایی است که بهگفتۀ اهالی روستا در اوایل انقلاب توسط شخص ناشناسی صورت گرفته است. در سال ۱۳۶۸ استاد جمال ممنونی، منبرساز خلخالی، بههمراه پسرش، پرویز، با استفاده از چوب راش اقدام به کلافبندی ستونها و پایههای منبر میکند. این بخش مرمتی رنگآمیزی نشده و از دیگر قسمتهای منبر بهوضوح قابل تفکیک است (تصویر ۱۲). چند سال بعد از این عمل مرمتی، منبر با روغنهای وارنیشی جلا داده شده است.
تصویر ۱۲. نمایی نزدیک از تزیینات مشبک و مرمت ناشیانه با چوب صنوبر در سمت چپ منبر مشکول
مأخذ: نگارندگان.
نتیجه
پیشینۀ تاریخی منابر اسلامی موجود نشان میدهد منبر مشکول بهلحاظ قدمت نسبتاً زیاد و ارزش هنری و فنیاش از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است. در این اثر طرحها و نقوش متنوع، گرهچینی دقیق و کتیبههای کندهکاریشده بهخط کوفی به کار رفته است که اطلاعات ارزشمندی از هنرهای چوبی و باورهای مذهبی دوران خود در اختیار میگذارد. اصل تقارن بارزترین ویژگی هندسی منبر مشکول است که بهنحو مطلوب رعایت شده است. صنعتگر و سازندۀ منبر، با آگاهی از علم و خواص چوبها، قطعات متعدد را بهصورت گرهچینی و کندهکاری به هم متصل ساخته است و به این شیوه، افزونبر ایجاد زیبایی، از نفوذ و انتقال رطوبت و گرما میان قطعات جلوگیری شده است. این کار بهطرز مؤثری دوام و پایداری منبر را در مقابل عوامل مخرب محیطی موجب شده است. در یکی از کتیبههای منبر که بخشی از آن بین رفته نام حامی و سفارشدهندۀ منبر آمده است: «ابراهیم شاه دو جهان». با استناد به این کتیبه میتوان گفت شخص ابرهیم با لقب «شاه دو جهان» بهاحتمال زیاد بر منطقۀ وسیعی حکمفرمایی میکرده و محل حکومت او نیز شهری معروف بوده است. شاید این کتیبه به بازسازی و تکمیل بخشی از تاریخ سلجوقیان در منطقه کمک شایانی کند. این منبر بهاحتمال بسیار برای اهدا به مسجدی معروف ساخته شده و از مسیر جاده ارتباطی ابریشم به بخش فیروزآباد منتقل شده و بنا بهعللی نامعلوم بهصورت اتفاقی در مسجد روستای مشکول ماندگار شده است. مجموع این عوامل منبر کشکول را در ردۀ شاهکارهای هنرهای چوبی جهان اسلام قرار میدهد. ازاینرو، شایسته است این اثر ارزشمند برای مرمت، معرفی و نگهداری مورد توجه قرار گیرد و همچنین با الگوبرداری مناسب از آن برای ارتقا و ترویج هنرهای چوبی مفید واقع شود.
منابع
ابن رسته، احمدبنعمر. (۱۳۶۵). الاعلاق النفیسه. ترجمۀ حسین قره چانلو. تهران: امیرکبیر.
استادی، رضا، (۱۳۸۵). شیعه و پاسخ به چند پرسش. تهران: مشعر.
بادیک، ژ. و جین، ب. (۱۳۸۶). مکانیک چوب و فرآوردههای مرکب آن. ترجمۀ قنبر ابراهیمی. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
بازورث، کلیفورد ادموند و دیگران. (۱۳۸۰). سلجوقیان. ترجمۀ یعقوب آژند. تهران: مولی.
بیهقى، ابوبکر احمدبنحسین، دلائل النبوة، ج۲. ترجمۀ محمود مهدوی دامغانی. مشهد: علمی و فرهنگی.
پارساپژوه، داود، شواین گروبر ف. و لنز، اسکار. (۱۳۷۲). اطلس چوبهای شمال ایران. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
حجازی، رضا. (۱۳۵۰). چوبشناسی و صنایع چوب (ساختمان چوب)، ج۱. تهران: انتشارات دانشگاه تهران.
حسن شراب، محمد. (۱۳۸۳). المعالم الأثیرة. ترجمۀ حمیدرضا شیخی. تهران: مشعر.
حسینی، س. ض. (۱۳۷۹). مرفولوژی الیاف در چوب و خمیر کاغذ. گرگان: انتشارات دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان.
خوانساری ابیانه، زینالعابدین. (۱۳۷۸). ابیانه و فرهنگ مردم آن. تهران: گنجینۀ هنر.
دهخدا، علیاکبر. (۱۳۴۱). لغتنامه. ج۴۶. تهران: چاپ سیروس.
ساریخانی، مجید. (۱۳۸۴). «آشنایی با فن ساخت منبر مسجدجامع سوریان»، میراث جاویدان، ۴۹: ۶۰-۶۳.
فروزانفر، فرزاد. (۱۳۸۸). گزارشهای شهر سوخته ۳ (مطالعات انسانشناسی). تهران: ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری.
کیانمهر، قباد و دیگران (۱۳۸۳). «ارزشهای زیباشناسی منبتکاری ایران در دوران شاهطهماسب صفوی»، هنرهای زیبا، ۲۰: ۷۹-۸۸.
گرگویی، حسن. (۱۳۸۳). «منبر قدیمی مسجدجامع ندوشن»، فرهنگ یزد، ۱۸ و ۱۹.
ملازاده، کاظم و محمدی، مریم. (۱۳۷۹). دایرةالمعارف بناهای تاریخی ایران در دورۀ اسلامی، ج۳. تهران: حوزۀ هنری.
مهرپویا، جمشید. (۱۳۷۶). کاربرد چوب و تزیینات چوبی در معماری ایران. تهران: انتشارات سازمان میراث فرهنگی کشور.
نقیب، محمدمسعود. (۱۳۸۱). خلخال و مشاهیر، تبریز: مهد آزادی.
نجفی، سیدمحمدباقر. (۱۳۸۶). مدینهشناسی. تهران: مشعر.
وایت، ویلسون. (۱۳۸۹). آناتومی چوب (تنوع و تغییراتش). ترجمۀ وحیدرضا صفدری. تهران: انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج.
وولف، هانس ای. (۱۳۷۲). صنایعدستی کهن ایران. ترجمۀ سیروس ابراهیمزاده. تهران: انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
هیلن براند، رابرت. (۱۳۸۶). معماری اسلامی. ترجمۀ ایرج اعتصام. تهران: شرکت پردازش و برنامهریزی شهری.
Riefstahl, Rudolf M. (1930). ‘Selimiyeh in Konya’, The Art Bulletin, 12, 4: 311-320.
The Research of the Features & Esthetic of Mshkol Pulpit, the Masterpieces of Wood working in Islamic World
Mostafa Maleky Gholandoz,
Mir Rouhollah Mohammadi
Reseaved: 2012/5/31
Accept:2012/11/1
Abstract
Pulpit wooden of Islamic period in Iran shows the creativity, innovation and beauty of the art of working with wood. In the Islamic era skilled artists according to the different characteristics and properties of variety of wood, were trying to create different works by using wood in best way. Combined with creative visual skills such as balance, proportion, & symmetry, it was led to create some of the masterpieces of art that one of them is Mshkol pulpit, which is the most exquisite works of Islamic world. It was made of the best quality of wood & "tab and notch" connection without using glue or nails. In the main frame by means of fretwork & pierced work & in its bases by simple, ornamental & floriated Kufic calligraphy, it was carved the Quran verses and the information about the name of the creator, writer, patron, date and pieces of Persian poem. it is tried in this research which based on library sources & direct observation to express the values & features of this work. The result of this essay shows that this pulpit has esthetic & technical features which may be suitable for artists & scholars of wooden art in modern period.
Keyword
Islamic art, Seljuk period, pulpit, Mshkol, Kufic inscription
* کارشناسارشد صنایع چوب، گروه علوم صنایع چوب و کاغذ، دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج و مدرس هنرهای سنتی چوبی، شهر کرج، استان البرز.
Email: maleky.mostafa@gmail.com
** کارشناسارشد باستانشناسی، ادارۀ کل میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان اردبیل و مدرس دانشگاه محقق اردبیلی، شهر اردبیل، استان اردبیل.
Email: mirrouhollah@gmail.com
[1]. -چوب تبریزی و چوب گردو بهعلت اختلاف وزن مخصوص و چگالی نمیتوانند اتصال مناسب و پایداری با هم داشته باشند.
[2]-. منبر مشکول میان اهالی روستا دارای احترام، اعتقاد و جایگاهی خاصی استدارد،. طی بازدیدهای دورهای که نگارندگان از این منبر، داشتند انواع پارچه، روسری، نخ و ماکت گهواره (بشیک) را مشاهده کردند که به قسمت های مختلف منبر بسته شده بود.
[3]. -طبقدر گفتوگوی حضوری نگارندگان با استاد منبرساز حاج جمال ممنونی معلوم شد که، ایشان در سال ۱۳۶۸ طی عملیات مرمت وکلاف بندی منبر مشکول تعداد ۶شش قطعه از قطعات منبتکاری شده را جهت برای بررسی با خود بردهاند.
[4]. -شباک کاری یا (مشربیه). اتصال فاق و زبانه در چند ضلعیها و ستارهها بهگونۀ کنده کاری و نیز الگو بری از این کارها بر روی چوبهای سنگین است.
[5]. این سرلوحه با طرح محراب تزیین شده و نقوشی اسلیمی در اطراف آن بهصورت منبتکاری انجام شده است. در لچکیهای دو سوی محراب، عبارت «لا اله الا الله» و «محمد رسول الله» بهخط کوفی حک شده است.
[6]. چوبها را میتوان از سه مقطع برش داد: الف. عرضی؛ ب. مماسی؛ ج. شعاعی. در برش شعاعی برش یا امتداد برش از مغز چوب عبور میکند (حجازی، ۱۳۵۰: ۳۵).
[7]. روش فرانکلین برگرفته از نام محققی در علم چوبشناسی است (G.L. Franklin) که در سال ۱۹۶۱ برای تشخیص و شناسایی میکروسکوییک مطرح شد.
[8]. PopulusNigra Var. Prymidalis
[9]. Juglans Regia L.
[10]. Fagus Orientalis Lipsky