The Reflection of Beliefs About water in Elamite Artworks

Document Type : Research Paper

Authors

1 M.A . Research of Art, Shahed University

2 PH.D, Assistant professor, Faculty of art, Shahed University

Abstract

In the transition from nomadic to sedentary and permanent residence, water as an essential component of life, has played an important role. Ease of access to water guaranteed the continuation of life and living.  This liquid substance was linked to human living and the water routes connected the people and their relatives together. So, to imagine life without water seemed impossible. Since ancient man for the influential factors considered some gods that ran phenomena based on their own volition, so the great place was dedicated to the water god.  South west region of Iran; ancient Elam wasn't isolated from this rule. According to the works owned by its residents, can be clearly realized the importance of this issue. There are undeniable similarities between Elamite and Mesopotamian water god in some cases. Shahdad area in the east of Elam from the same perspective, as the third area is taken into consideration. Different aspects of the water god in this area to discover the meaning and concepts behind them are examined.

Keywords


مقدمه:

پیش از ورود آریایی ها به حوزه  ایران امروزی، این سرزمین پذیرای مردمی شد که به عنوان پایه گذاران یکی از درخشان ترین تمدن های ایرانی قلمداد می شوند. پرستش خدایان ، اعتقاد به قدرت های ماورای طبیعت، تقدیس زن و غیره از جمله برخی وجوه شاخص تمدن ایلام هستند که به ویژه در آثار هنری بدست آمده از آن ها نمود پیدا کردنده اند.همسایگی بابین‌النهرین، داد و ستدهای تجاری بین این مناطق، درگیری‌ها و جنگ‌های مداوم و از همه مهمتر ثبت و ضبط این رویدادها به واسطه‌"خط"؛ امکان بررسی تاریخ این دو سرزمین را به بهترین شکل به وجود آورده است. با توجه به این که خط ایلامی‌آغازین [1] هنوز به طور کامل خوانده نشده، همین موضوع باعث پوشیده ماندن اسرار مربوط به این سرزمین شده، به همین علت است که موضوعی تحت عنوان اساطیر ایلامی وجود ندارد تا بر مبنای آن بتوان به تفسیر و توضیح آثار به دست آمده پرداخت. از آن جایی که این دو تمدن کهن، طی مدت‌های طولانی با یکدیگر در ارتباط بوده‌اند و نیز به علت تشابه فراوان میان آثارشان، می‌توان در برخی موارد از اسطوره‌های بین‌النهرینی در جهت تفسیر آثار ایلامی استفاده کرد.

ایزد آب در هر دو منطقه به وفور نمود پیدا کرده و این موضوع به خودی خود حاکی از اهمیت آب در این نواحی می باشد.با توجه به تنوع نقشمایه های مرتبط با این ایزد طی هزاره های سوم و دوم پیش از میلاد – که مبنای این پژوهش می باشد-می توان گفتایزد آب در گذر زمان هم چنان اعتبار خود را حفظ کرده بود.در این پژوهش سعی شده نمودهای متفاوت ایزد مذکور در ایلام (شوش و چغازنبیل)با مد نظر قرار دادن همتای بین النهرینی، برای جهت پی بردن به معانی و مفاهیم نهفته در آن ها، بر مبنای روش تاریخی و توصیفی و با استفاده از منابع کتابخانه ای مورد بررسی قرار گیرند.در این مجال ابتدا کارکردها و مفاهیم این ایزد در بین النهرین مورد مطالعه قرار گرفته و در ادامه بر مبنای یافته های به دست آمده با ورود به سرزمین کهن ایلام، جلوه های متفاوت آن بررسی شده اند.ایران شناسان برجسته ای چون والتر هینتس، ادیث پرادا، پیِر آمیه، یوسف مجید‌زاده و علی حاکمی در آثار خود به این موجودات اشاره کرده‌اند، نتایج کاوش‌های فرانسویان در شوش[2] را نیز نباید نادیده گرفت.در طی بررسی  علاوه بر موارد مشابه، نمونه هایی منحصر به ایلامیان نیز جای گرفتند.پس به این ترتیب مشخص شدکه این مردم، مقلدان صرف هنر بین‌النهرین نبودند، بلکه ذوق و خلاقیت آن ها چنان در این امر دخیل می‌شد که از محصول وارداتی تنها به عنوان یک ماده استفاده می‌کردند و شکل و رنگی بومی به آن می‌بخشیدند.

مناطق باستانی جنوب شرق ایران و به طور خاص ناحیه باستانی شهداد (خبیص کهن) در استان کرمان نیز مورد مطالعه قرار گرفته است. با در نظر گرفتن دو تمدن بزرگ بین النهرین و سِند؛ به سهولت می‌توان به اهمیت جایگاه آنها پی برد. این سرزمین‌ها به عنوان مناطق تمدن‌ساز؛ در گذرگاه ارتباطی میان دو تمدن مذکور قرار داشتند، پس بدیهی است که در این بین علاوه بر تاثیر‌پذیری، تاثیر‌گذار هم بوده باشند. اگر چه عمر حفاری‌ و کاوش‌ها و همچنین حجم آثار اکتشافی از این مناطق نسبت به ایلام و منطقه‌ جنوب‌غرب ایران کم تر است، اما این مساله از اهمیت آن ها نمی‌کاهد. البته نمونه خطوط اندکی هم که از این مناطق به دست آمده‌اندبه طور کامل خوانده نشده‌اند. با وجود این موارد از جهاتی می‌توان در رابطه با آثار به دست آمده صحبت کرد و به شرح و تفسیر آنان پرداخت.

 

اِنکی؛ ایزد آب در بین‌النهرین:

    از دیر‍‍باز در میان پدیده‌ها و عناصر طبیعی، آب؛ جایگاه مهمی را به خود اختصاص داده است. ساموئل کریمر در کتاب"الواح سومری"، بحثی در مورد عقاید اولیه‌ بشر درباره‌ شناخت جهان و تکوین عالم مطرح کرد و آفرینش جهان را از دیدگاه سومریان مورد بررسی قرار داد و به این نتیجه رسید که بر مبنای باور آن ها، الهه نَمّو به عنوان مادری که زمین و آسمان را زایید؛ مطرح شده است. نام این الهه با علاماتی ثبت شده که نشان‌دهنده‌ لغت دریای اولیه می‌باشد. زمین و آسمان در ابتدا به هم پیوسته بودند، تعدادی از خدایان پیش از جدا شدن این دو از هم وجود داشتند و انلیل در نهایت موجب این انفصال شد:

«پروردگار برای ساختن آن چه سودمند است، خداوندی که اراده‌اش تغییر ناپذیر است، انلیل که برای این سرزمین، دانه از خاک رویاند، خواست آسمان را از زمین جدا کند، خواست زمین را از آسمان جدا کند...».(کریمر،1340، 102-101)

    جدایی زمین و آسمان از یکدیگر، گام بعدی را در آفرینش و شکل‌گیری هستی فراهم آورد. در این مرحله، از آمیزش آب‌های شیرین و شور یعنی اَپسو و تیامت، سایر ایزدان آفریده شدند و در نهایت انسان‌ها، حیوانات و گیاهان به وجود آمدند.

    طبق عقاید سومریان، اجزای اصلی عالم؛ هوا، آسمان، دریا و زمین هستند و چهار خدا؛ انلیل، آنو، انکی و نینخورسگ به عنوان فرمانروایان یا موکلان این قلمروها می‌باشند به نحوی که سایر پدیده‌ها از آن ها هستی می یابند. با توجه به این موارد، آب و نقش مهم آن در شکل‌گیری حیات مطرح می‌گردد و خاصیت"حیات بخشی"آن کاملاً روشن می‌شود. انکی/اآ؛ خدای اقیانوس آب شیرین زیر‌زمینی یا آب‌های ژرف(Abzu)؛ با حکمت، خرد، سحر و جادو، هنرها و صنایع مدنی ارتباط داشت:«وی در مقام ایزد دانش با شمش پیوند داشت. غیب گویی می‌کرد و برای افسون گری فرا خوانده می‌شد، اما بر اعمال انسان نیز نظارت داشت. درودگران، سنگ بُران و زرگران، او را به عنوان پشتیبان خویش می‌پرستیدند. حتی گاهی آفریننده‌ انسان به شمار می‌آمد و گمان می‌بردند که انسان را با گل رس ساخته است». (ژیران،لاکوئه،دلاپورت،6،1375)

    بنا به تعبیری که کریمر مطرح کرده،سازمان زمین و سیر مدنیت؛ به عنوان فعالیت‌های خلاق انکی در ایجاد پدیده‌های طبیعی و فرهنگی ذکر شده است. در بین‌النهرین، شهر اِریدو به عنوان اقامتگاه زمینی انکی قرار داشت.  همسر او که چهره‌ای نسبتا ابهام‌آمیز دارد،نینکی؛ بانوی زمین می‌باشد که دامکینا یا دامگالنونا نیز خوانده می‌شود. وزیر وی، خدای دو چهره یعنی ایسیمود/ اوسم[3]بود.«در حماسه‌های اَترَه-هسیس و گیلگمش؛ او [انکی] بخشی از وجود انسان را علیه خدایان برانگیخت و بشر را برای فرار از سیل بزرگ که با تصمیم خدایان دیگر فرستاده شده بود، یاری نمود». (بلک و گرین، 1383، 128)

   

 

 

 

 

تمثال انکی به صورت خدایی ریش دار که کلاهی شاخدار بر سرگذاشته و ردای بلند چین‌داری به تن دارد، به تصویر کشیده شده است. نمونه آثاری وجود دارند که او را نشسته در بنایی که پیرامونش با جریان‌های آب محصور شده یا قایقی که در آب‌های رودخانه یا مرداب حرکت می کند، نشان می دهند. این بنا را اَبزو یااِ-اَبزو(معبد انکی در اریدو) تعبیر کرده‌اند. انکی را بیش تر مواقع در حال پذیرفتن پرستش گران و حاملان پیشکش‌ها نشان داده‌اند. صحنه‌هایی وجود دارند که ایسیمود؛ وزیر انکی، پرنده-انسان یا دیو-شیر یا پرستشگران را به حضور این خدا می‌آورد. (تصاویر 1 و 2)

 

 

 

 

 

 

تصویر1- مهر استوانه‌ای اکدی. 2200-2300ق.‌م. بین‌النهرین،

ماخذ:(www.Britishmuseum.org)

 

 

نشان ویژه‌ی انکی؛ رشته‌های آب می‌باشند که از بازوانش رو به یین جریان دارند و گاهی ماهی‌های کوچکی در این ریزش آب، شناور هستند. (تصویر3)الهه اینانا با سلاح برشانه‌هادراین مهربالداراست واآ با نهرهای آب جاری ازشانه هایش ، حالت فاتحان را دارد.چنین حالتی برای این نوع خدا به ندرت دیده می شود و بنابر این می بایست با فعالیت خاصی ارتباط داشته باشد.هردو ایزد درلحظه ظهور خدای خورشیددر مرکز کوهی بزرگ که برآن درختی  روییده ، به حضور او بار یافته اند . عقابی  با بال های گشوده  در زاویه ای تند به سمت خدای خورشید  فرود       می آید و ایسیمود ، ارباب خویش را همراهی می کند . بنابر این اسطوره روی مهر؛ نمایش عروج سه خدای مهم است : الهه عنقریب به پرواز در می آید ، خدای خورشید در حال بالا آمدن از کوه است وحالت قرارگرفتن  پای اآ، حرکت  او را در صعود به بالای کوه نشان می دهد .

 

 

 

 

 

 

 

در برخی مواقع الهه گان یا ایزد بانوانی، ظرفی گلدان مانند به دست دارند که رشته‌های آب از درون آن به اطراف جاری شده‌اند. بنا به گفته ی دکتر یوسف مجید زاده؛در نقاشی‌های دیواری کاخ زیمری لیم در ماری و در صحنه‌ اعطای موهبت شاهی،قدیمی‌ترین نمونه‌ الهه‌هایی را می‌بینیم که ظروفی به دست دارند و آب از درون آنها در چندین جهت فوران دارد؛(تصویر4)«در صحنه اصلی،پادشاهی را می بینیم که ردایی بلند بر تن و کلاه بیضی شکلی بر سر دارد. لبه های ردا با دو ردیف یراق شرابه دار تزئین شده است. شاه، دست راست خود را به رسم آن زمان به حالت احترام بالا آورده و رو به سمت راست در برابر الهه ای با لباس بلند و دامن چاک دار ایستاده است. الهه پای راست را بر پشت شیر نشسته ای نهاده است .... در زیر این صحنه دو الهه  دیگر را می بینیم که هر یک ظرف فواری به دست دارند که نهرهای آب از درون آن ها از چندین جهت جاری است و ماهی ها در جریان آب، بالا و پایین می روند». (مجید زاده،118،1380)

 

 

       
   
   

تصویر4-

بخشی ازنقاشی دیواری کاخ زیمری‌لیم؛حکمران ماری. دوران بابل قدیم،

تصویرالهه‌ای باگلدانی دردست که رشته‌های آب ازدرون آن به اطراف فوران کرده‌اند،درگوشه‌ی سمت راست دیده می‌شود. (مجیدزاده،1380)

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ایزدان آب در ایلام

در نقش برجسته ایلامی کورانگان[4] این نقشمایه به وضوح دیده می‌شود.(تصویر5)زنده یاد بهار این اثر را بر مبنای

تاریخ پیشنهادی والتر هینتس[5]که آن را به دو هزار و پانصد پیش از میلاد نسبت می‌دهد و می‌گوید ممکن هست تا هزار و ششصد و یا هفتصد پیش از میلاد هم بشود آن را پایین‌تر و نزدیک‌تر آورد-قدیمی ترین نقش روی سنگ در ایران و متعلق به اولین سلسله‌ ایلامی [اوان] ذکر کرده و توضیح داده اند که:

    «... آن وسط، صندلی گذاشته‌اند که به سنت ایلامی؛ ماری است که چند بار روی خودش چنبره‌زده یا حالا شاید سیلی از مارها چنبر زده [اند] ؟طوری که این، صندلی است و ایزد روی آن نشسته [است] ... ایزدی هست که ایزد کوهستان‌هاست. ایزد کوهستان‌ها در واقع آب‌آور است. این ایزد، نشسته؛ از جلوی او آب عظیمی بلند می‌شود تا آسمان [و دست ایزد آن را دو پاره می‌کند] که نیمی از آن از [فراز] سر ایزد می‌رود پشت سر او [و از فراز سر همسرش هم] می‌گذرد [و به پیروان می‌رسد] و نیم دیگر آن به سمت مقابل [ایزد] به سمت پادشاه و درباری‌ها می‌رود. خیلی صحنه‌ی جالبی است از خدای آب و اهمیت آب در منطقه. نپی‌ریشَه؛ خدای کوهستان است و این آب‌آوری‌ها با اوست... نپی‌ریشه؛ خدای آب بین‌النهرین است که اسم ایلامی‌اش این است... این نشان می‌دهد که از قدیمترین ایام که ما اثری داریم، آب مطرح [بوده] است. برعکسِ آن چه عده ای گمان می‌کنند [ایران] دو هزار سال پیش، یک سرزمین پر آب نبوده، قدیمترها بوده ولی می‌خشکد؛ به این علت که بارانی به این سمت از چهار یا پنج هزار سال پیش دیگر به آن صورت نمی‌آمده، کم کم [دچار کم آبی شده] خشکیده[شده بود ] ». (بهار،1376، 545-544)

 

 

تصویر5- نقش برجسته‌ی کورانگان. فهلیان فارس،ماخذ: (صراف،158،1384)

 

هینتس؛ ایلام‌شناس برجسته‌آلمانی، «خدای بر تخت نشسته را که ظرف آبی در یک دست و سرِ ماری در دست دیگر دارد، هومبان؛ خدای آسمان ایلام معرفی می‌کند و الهه‌ای را که در کنار وی به همان ترتیب جلوس نموده، زن او؛ کیریریشَ می‌‌داند». (صراف،23،1384)«نقش برجسته کورانگان مسلما تاثیر سومری ها را در نمایش زوج الهی با کلاه های شاخ دار و ظرف فوار عرضه می دارد،اما در مجموع ویژگی های ایلامی است که غلبه دارد.این ویژگی ها عبارتند از: حرکت مردم بر روی پلکان و استفاده از چنبره مار به عنوان تخت برای خدا».(مجیدزاده،97،1371)

در بین مهرهای استوانه‌ای مکشوفه از شوش، مهری به دست آمده که صحنه‌ روی آن نشان‌دهنده‌ خدایانی می‌باشد که زانو زده‌اند و بنا به نظر ادیث پرادا؛ «آن چنان با جریان آب‌ها محصور شده‌اند که گویی از شانه و بازوان یا دست های آن ها آب جاری می گردد». ( پرادا،53،2535)

 

 

 

 

 

 

باید توجه داشت که ایلامی‌ها فقطمقلد همسایه‌ پرنفوذ خود نبودند. درست است که در موارد زیادی، تشابهات غیر قابل تشخیصی بین آثار این دو سرزمین وجود دارد ولی خلاقیت هنرمندان ایلام را نباید نادیده گرفت. در مورد الهه‌هایی که ظروف آب فوار به دست دارند این نکته قابل ذکر است که نمونه‌این الهه در ایلام به صورت زنی که نیمی از بدنش جریان آب می‌باشد؛ دیده شده که به وضوح در لوحه‌ی سنگی اونتاش‌گال به چشم می خورد. (تصویر7)محمد‌رحیم صراف در کتاب"مذهب قوم ایلام"؛ از این الهه با نام اوتیک[6]یاد و او را این گونه توصیف کرده است:

 

 

تصویر7. الهه‌ی آب. قسمتی ازلوحه‌ی سنگی اونتا‌ش‌گال.1300ق.‌م. شوش.                                                  

(پرادا،2535،81)

 

 

این ربة النوع، "الهه‌ آب"است. وی با بدنی شبیه فلس ماهی، موهای بافته، تاجی با یک شاخ تزیینی و یک گوش حیوان نمایش داده شده است. از زیر پاهای الهه‌ مذکور، آب فوران می‌کند. امواج آب از سمت چپ و راست وی بعد از عبور از درون یک ظرف مخصوص به وسیله‌ دست‌های وی در جلو سینه به هم متصل می گردند و سپس مجددا از طریق شانه‌های وی عبور کرده، به درون دو ظرف مخصوص دیگر جریان پیدا می نمایند».(صراف،28،1384)

یوسف مجیدزاده هم در توصیف این نقش عنوان داشته که:

    «نمایش کوه به صورت فلس ماهی، سنتی است بسیار کهن در میان هنرمندان بین‌النهرین. اما پاهای الهه‌ها در سنگ یادمان اونتاش‌گال، به صورت دو رشته‌ آب از زیر دامن آن ها در دو سمت مخالف جریان می‌یابد. این رشته آب‌ها در واقع دو چشمه‌ی آب را نشان می‌دهند که از دامنه‌ی کوه خارج می‌گردند. این نقش مایه که برای نخستین بار در هنر خاور نزدیک مشاهده می‌شود، از ابتکارات حجاران ایلامی است و در واقع به همین دلیل است که الهه‌ها بر خلاف همه‌ سنت‌های کهن، ظرف فواری در دست ندارند». ماخذ، مجید زاده ، 1371، 81)

«اما نوع مذکر چنین موجودی بر روی تزیینات یک کلاهخود متعلق به دوران ایلام‌میانی نقش شده است. خدای آب‌ها با ریش و کلاه شاخ دار که در میان دو الهه قرار گرفته، ظرف گلدان مانندی را به دست گرفته که از درون آن، آب به بیرون جریان دارد. نکته‌ قابل توجه این که پایین‌تنه‌ این خدا هم با فلس‌های ماهی نشان داده شده است -که در مورد آن توضیح داده شد- این خدا یا اینشوشینک و یا نپی ریشه می‌باشد. چنین کلاهخودی توسط جنگاوری والا‌مقام واحتمالا در مناسبت‌های ویژه مورد استفاده قرار می‌گرفت». ماخذ:(www.Metmuseum.org)

 

 

 

 

 

 

 

 

نمونه‌ی دیگری از این الهه‌ها را می‌توان در اثر مهر استوانه‌ای به دست آمده از شوش دید. در این جا خدای آب در حالی‌که کوات آب از بازوانش رو به پایین روان است و ماهی‌ها هم در آن شناور می‌باشند، ایستاده و دست راست خود را در برابر سینه نگه داشته، با دست چپش ظرف گلدان مانندی را گرفته که از آن هم دو رشته‌ آب جاری می‌باشد. او پای خود را بر روی یک بز- ماهی قرار داده و دو الهه‌ به واسطه‌ جریان آب‌هایی که پایین‌تنه‌ آن ها را تشکیل داده، به هم متصل شده‌اند و قایقی را برای خدای آب به وجود آورده‌اند. هر کدام از آن ها، ظرفی را به دست گرفته‌اند و به این طریق با جریان آب‌های روان ارتباط پیدا کرده‌اند. قرص خورشید و هلال ماه هم به نشانه‌خدایان خورشید و ماه، پشت سر او قرار گرفته‌اند. الهه‌ای جلوی ایزد و پشت به او در حالی‌که هر دو دستش را بالا آورده، ایستاده است. الهه همانند ایزد آب، کلاه شاخدار ایزدان را بر سر گذاشته است. هر دوی این خدایان در حال نظاره‌ صحنه‌ای می‌باشند که دو موجود انسانی در حال مغلوب کردن فردی می‌باشند که در برابر آن ها زانو زده و دست‌ها را به حالت تضرع بالا آورده است. (تصویر9)

 

 

 

 

 

اثر مهری خدای آب را ایستاده و در حالی‌که از شانه‌هایش؛ دو رشته‌ آب جریان دارند، نشان می‌دهد. در برابر وی فردی روی یک پا، زانو زده و با دست خود شیئی مانند بیل را گرفته است. در دو سوی این صحنه، دو شاخه‌ گیاه قرار گرفته‌اند. احتمالاً این موضوع اشاره‌ای به اهمیت خدای آب در بهبود وضعیت کشاورزی و نقش مهم و تردید‌ناپذیر وی در این زمینهمی‌باشد. (تصویر10)

 

 

 

علاوه بر این، اثر مهر دیگری ایزد آب را نشان می‌دهد، هر چند که قسمت بالای مهر مخدوش شده و از بین رفته، با این حال با توجه به سایر عناصر صحنه می‌توان به هویت او پی برد. وی بر روی حیوان شاخ داری نشسته و دو پای خود را بر روی یک بز- ماهی قرار داده است. در مقابلش فردی ایستاده که دستانش را برای نگه داشتن شیئی که احتمالاً پیشکشی به درگاه

 او می‌باشد، بالا آورده است. در گوشه‌ صحنه و در بخش زیرین محل

 قرار‌گیری این ایزد، یک الهه با نیم‌تنه‌ای به صورت جریان آب قرار

گرفته است.(تصویر11)

نمونه‌ دیگری از این الهه را می‌توان بر بخشی از اثر یک مهر که سالم مانده، مشاهده کرد. مشابه اثر قبلی، خدا بر چهار‌پایی نشسته و پاهایش را بر روی یک بز-ماهی گذاشته، اما این جا در برابر او، دو نفر که یکی از آن ها ایستاده و دستانش را احتمالاً به نشانه‌ی تضرع بالا برده و دیگری که بریک پا زانو زده؛ قرار گرفته‌اند. الهه‌ آب‌ها نیز در پایین صحنه و در بخش زیرین محل قرارگیری خدا جا گرفته است.(تصویر12)

بز- ماهی و انسان- ماهی از موجودات وابسته به خدای آب بودند. البته ارتباط ماهی با خدای آب‌ها، رابطه‌ای طبیعی به شمار می‌رفت. از آن جا که انکی؛ خدای خردمندی بود، ماهی نیز نماد عقل و خرد محسوب می‌شد.

    بز- ماهی با سر و پاهای جلویی به شکل بز و بدنی به شکل ماهی که از دوره‌ی نو- سومری در بین‌النهرین متداول شد، بیش تر به عنوان چهار‌پای انکی مطرح بود، به این معنا که یا بر روی آن می‌نشست و یا همان گونه که نمونه‌هایش دیده شد، خدا بر تخت یا حیوانی می‌نشست و پاهایش را بر روی بز‌- ماهی قرار می داد. عنوان این موجود در بین‌النهرین؛ سوهور مشوبود.[7]«این پیکره همچنین می‌توانست به طور کلی یک نوع محافظ جادویی باشد که اغلب در نقوش تصویری با آدم دریایی[8] همراه بوده است».(بلک و گرین،158،1383)

از دوره ایلام میانی سنگ نگاره ای با تزئین بز- ماهی به دست آمده که در بخش عتیقات خاور نزدیک موزه لوور نگه داری می شود. این موجودات که پشت به پشت هم قرار گرفته اند، حوضی آئینی –از جنس سنگ آهک- را

آراسته اند. در توضیح مربوط به این نقش اینگونه ٱمده:«بز- ماهی ها نماد آب های شیرین ژرف؛ قلمرو خدای اِآ   می باشند.»

 

 

 

 

 

 

 

یکی دیگر از موجودات مرتبط با انکی؛ مخلوقات نیمه انسان-نیمه ماهی یا انسان‌های دریایی می‌باشند که با سر، بازوان و بالاتنه‌ انسان و پایین‌تنه و دم ماهی در بیش تر ادوار هنر بین‌النهرین از دوران بابلی کهن به بعد وجود داشته‌اند.«آشوری‌ها این مخلوق را صرفا به عنوان کولولو[9] ماهی- انسان می‌شناختند. او نه به عنوان نماد رب‌النوعی خاص بلکه با طبیعت در مجموع محافظش، ظاهراً گاهی رابطه‌ای منطقی و ویژه با خدای آب یعنی اِآ داشته و به عنوان یکی از مخلوقات اپسو شناخته می‌شده است. در هنر نو-بابلی، نو-آشوری و بابلی کهن گه گاه نوع مؤنث این پیکره ظاهر می‌شود و شاید کولیل تو احتمالاً به معنای زن-ماهی باشد».(بلک و گرین،216،1383)

در اسطوره‌آفرینش بابلی به ماهی-آدمیان به عنوان دسته‌ای از مخلوقات تیامت برای جنگ با سایر ایزدان اشاره شده است:    «... و مارهای غول‌آسا با دندان‌های تیز و بی‌رحم در کشتار، سگ‌های دد‌خوی، کژدم-آدمیان، گرد‌بادهای خشماگین، ماهی- آدمیان و قوچ‌ها را زاد... ».(ژیران،لاکوئه،دلاپورت،59،1375 )

 در اساطیر سومری آمده انکی؛ امور زمین را بر حسب تصمیمات انلیل حل و فصل می‌کرد، به این ترتیب که انلیل، تصمیم کلی می‌گرفت و انکی با خردمندی و چیره‌دستی به آن تصمیمات، جامه‌ عمل می‌پوشاند. در شرح یکی از فعالیت‌های این خدا آمده که:    «... به سوی دجله و فرات می‌رود و هر دو رودخانه را پر از آب صاف و زلال می‌کند و خدایی به نام اِنبیلولو را به سرپرستی این دو رودخانه می‌گمارد. سپس رودخانه‌ها را پر از ماهی می‌کند و خدایی به نام پسرِ کیش(Son of Kish)بر آنها می‌گمارد... ».(کریمر،117،1340)

در اساطیر آشوری، بخشی از داستان " تولد سمیرامیس"– بانویی که به پادشاهی رسید- این گونه وصف شده:

« در نزدیکی های آسکالون، دریاچه ای پر از ماهی بوده که الهه ای به نام درستو[10] بر آن حکومت می کرد. این الهه؛ سرِ زن و قامت ماهی داشت. روزی الهه آستارته بر درستو خشم گرفت و او را به عشق مرد جوانی از مردم شهر گرفتار کرد، با اینکه نزدیکی یک الهه با موجودی فناپذیر، مایه سرافکندگی اوست، درستو خودداری نتوانست و با آن جوان ازدواج کرد و از این پیوند، دختر به وجود آمد .... ». (گریمال،(127،1387)

بنا بر این روایت مشخص می شود مادر سمیرا میس، زن- ماهی ای بوده که در یک دریاچه، فرمانروایی ماهیان را بر عهده داشته است.

این ایزدان در واقع محافظ این مکان‌ها و موجودات بودند و با توجه به این موضوع می‌توان ارتباطی بین آن ها و انسان-ماهی‌ها برقرار کرد، احتمالاً این مخلوقات افسانه‌ای توسط انکی برای محافظت از رودها و ماهی‌ها آفریده شدند.

    ایلام در دوران سلسله‌ سوم اور و اکد به شدت زیر نفوذ فرهنگ و تمدن بین‌النهرین قرار داشت. مجیدزاده معتقد است با وجود این مسأله؛ «تأثیر آیین‌های مذهبی اور و اکد بر مذهب ایلامی اندک بود. در برابر، شوش در زمینه‌اصول و معتقدات مذهبی با اور (؟اریدو؟) ؛ شهر مقدس اِآ-خدای آب‌ها و حکمت-رابطه‌ نزدیکی برقرار کرده بود، نمونه‌های متعددی از این ارتباط مانند: تصاویر افسانه‌ای نیمه گوزن-نیمه ماهی یا نیمه انسان-نیمه ماهی را می‌توان در نقوش برجسته و مهرها مشاهده کرد ».(مجیدزاده،57،1371)

    با توجه به آن چه گفته شد می‌توان چنین گفت نقش مایه موجودات ترکیبی نیمه انسان-نیمه ماهی از بین‌النهرین وارد ایلام شده بود. ولی همان طور که پیش از این هم بیان  شد، ایلامیان مقلدان صرف هنر بین‌النهرین نبودند، بلکه ذوق و خلاقیت آن ها چنان در این امر دخیل می‌شد که از محصول وارداتی تنها به عنوان یک ماده استفاده می‌کردند و شکل و رنگی بومی به آن می‌بخشیدند. یکی از خلاقانه‌ترین موجوداتی که به همین شکل در ایلام شکل گرفت؛ زن-ماهی است. بر اساس مجسمه‌ای که از این موجود به دست آمده؛ پیر آمیه می گوید بخشی از یک صندلی بوده که البته این موضوع را وجود سوراخ‌هایی برای پرچ کردن میخ‌ها تایید می‌کنند. این الهه‌ برنزی را مانند سایر خدایان بر تخت نشسته ساخته‌اند و جالب این که از پشت با یک زاویه‌ نود درجه به بدن یک ماهی وصل شده است. (تصویر14) آمیه این نوع الهه‌ها را «خویشاوند الهه‌هایی می‌‌داند که نیمی از بدن شان به صورت امواج آب بوده و قلمروی خدای مغاک و گرداب را مجسم می‌ساخته‌اند و شاید رییس و سر دسته‌ همه‌ ارباب انواع ایلامی شبیه او بوده باشد. از زمان سوکل‌مخ‌ها به بعد گاهی نقوشی در دست است که همین رب‌النوع و یا رب‌النوعی مشابه آن را نشان می‌دهد که روی ماری پیچ خورده، نشسته و خلاصه نقوش بعدی، مشارکت او را با آب های زیر‌زمینی نشان می‌دهد». (آمیه،1349)

 

 

 

 

 

 

 

 

قابل توجه است که نمونه‌های مشابه این اثر حدود هفتصد سال بعد در دوران پادشاهی شوتور نهونته؛ پسر ایندَدَ (539-585ق.‌م) هم ساخته شدند که طی کشفیات اخیر از جوبَجی واقع در شهرستان رامهرمز در استان خوزستان به دست آمده‌اند. (تصاویر15، 1-15، 2-15)

 

تصویر15- ظرف آیینی با پیکره‌ زن- ماهی.

جوبَجی، رامهرمز. دوره‌ ایلام‌نو (539-585ق.‌م)، ماخذ تصویر : نگارنده

با توجه به ظرفی که یکی از این پیکره‌ها بر روی آن قرار دارد، می‌توان به چگونگی استفاده از آن ها به عنوان بخشی از اشیای بزرگتر پی برد. در محل اتصال دسته به ظرف، پیکره‌ زنی به حالت نشسته، قرار دارد که از ناحیه‌ دمِ متعلق به ماهی توسط میخ‌هایی به دسته پرچ شده است. این زن دست‌های خود را در جلوی سینه به حالت دعا‌کردن بالا آورده و به این طریق کاربرد آیینی این ظروف مشخص می‌شود. چه در این اثر و چه در نمونه‌ی قبلی، آن چه بسیار دارای  اهمیت می‌باشد این است که ظرافت به کار رفته در پرداخت و شکل دادن این آثار آن‌چنان است که در آرایش مو، حالت صورت، تزیینات لباس و به ویژه دامن و حتی در گذاشتن خطوط کف دست به خوبی مشهود می‌باشد. (تصاویر1-15 و 2-15)

 

 

تصویر1-15- پیکره‌ی زن-ماهی از  نمای نزدیکتر، (همان)

تصویر2-15، پیکره‌ی زن-ماهی از بال، (همان)

 

 

 

نمونه‌ی دیگری از نقش زن- ماهی در اثر مهری وجود دارد که پیش تر در مورد آن توضیح داده شد. در این اثر مهر چنان چه توجه شود، در سمت راست بالای تصویر، زن-ماهی‌ای در پشت سر فرد پرستش گر قرار گرفته و دستانش را به حالت نیایش بلند کرده است. (تصویر 16)

 

 

 

 

 

 

 

تصویر مهر استوانه‌ای دیگری که از چغازنبیل به دست آمده؛«نشان گر خدایی است که به نظر می‌رسد حوزه‌ او در عمق آب‌ها قرار دارد. سر-که شب کلاهی شاخ دار بر روی آن قرار دارد-و بالاتنه متعلق به انسان هستند ولی بقیه‌ی بدن، دم یک ماهی است که به لوزی‌هایی ختم شده است. در مقابل خدا، حیوان عجیب الخلقه‌ای قرار گرفته که او هم کلاه شاخداری بر سر دارد. مشکل بتوان گفت که آیا او هم چهره‌ انسانی دارد. ساق‌های او از یک حیوان سم‌دار است ولی دم او، دم یک ماهی است ». (پرادا42،1385) (تصویر 17)

 

 

 

 

 

 

 

ایزد بانوی آب در شهداد

مهر استوانه‌ای شکل از سنگ سفید نرم که بر روی آن، نقش ایزد‌بانوان حاصل خیزی و آب حک شده است.(تصویر18)با وجود ساییده شدن سطح مهر، موضوع صحنه‌ روی مهر را می‌توان به وضوح تشخیص داد. نقوش اصلی عبارتند از: الهه‌ حاصل خیزی که روی زمین نشسته، دست راست خود را بالای سر نگه داشته و دست چپ را به سمت جلو گرفته است. از سر شانه‌هایش؛ دو خط ضخیم مایل شبیه نیزه خارج شده‌اند. به احتمال این ها خوشه‌های گندم هستند که نشانه‌  زراعت و حاصل خیزی می‌باشند. دو بز‌کوهی در دو سوی الهه قرار گرفته‌اند که پشت به پشت بر زمین نشسته و سرها را به طرف الهه برگردانیده‌اند. اما الهه‌ دیگری هم به صورت ایستاده ترسیم شده است. از دو طرف بدن او، دو رشته‌ پهن مواج به نشانه‌ جریان آب به طرف پایین امتداد یافته است؛ «هنرمند سازنده‌ مهر؛ پیوند و سازندگی آب و زراعت را در این مهر به نمایش گذاشته است».(حاکمی،151،1385)

 

 

                                            تصویر18- اثر مهر استوانه‌ای، شهداد، ماخذ:

(Hakemi,1997,p.661 )                                                     

 

وجود ایزد‌بانوان آب که البته با توجه به شرایط آب و هوایی این منطقه کاملا طبیعی به نظر می‌رسد،‌ در ایلام و بر روی آثار ایلامی هم سابقه داشته است. این موضوع نشان دهنده این است که وجود آب در هر دو منطقه اهمیت داشته و متوسل شدن به خدایان آب برای ازدیاد این نعمت، امری بدیهی بوده است.

 

نتیجه

بنا به اسطوره آفرینش سومری ها، الهه نمّو؛ دریای اولیه به عنوان مادری که زمین و آسمان را زایید، مطرح شد. بعد از جدا شدن زمین و آسمان، به واسطه آمیزش آب های شور و شیرین؛ اپسو و تیامت، سایر ایزدان آفریده شدند و در نهایت انسان ها، حیوانات و گیاهان به وجود آمدند. انکی/اِآ؛ خدای اقیانوس آب شیرین زیر زمینی یا آب های ژرف به شمار می آمد که با حکمت، خرد، سحر و جادو، هنرها و صنایع مدنی ارتباط داشت.تمثال انکی به صورت خدایی ریش دار که کلاهی شاخ دار بر سر و ردای بلند چین داری به تن دارد، در حالی که رشته های آب از بازوانش رو به پایین جریان دارند و گاهی ماهی های کوچکی در این ریزش، شناور هستند، به تصویر در آمده است. در مواردی او را نشسته در بنایی محصور در جریان آب یا قایقی که در آب های رودخانه یا مرداب حرکت می کند یا در حال پذیرفتن پرستش گران و حاملان هدایا نمایش داده اند. الهه هایی که ظرف یا گلدانی فوار بدست دارند نیز از مخلوقات مرتبط با انکی به شمار می روند.

در ایلام نیز نحوه نمایش خدای آب تا حد زیادی برگرفته از بین النهرین می باشد، به طوری که در مواقعی تمییز دادن آن ها از یکدیگر سخت می نماید. آن چه در این بین راهگشا می باشد، ذوق و خلاقیت ایلامی ها در شیوه ارائه می باشد. به عنوان مثال اگر چه خدایان و اله گان با ظروف فوار به دست را ایلامی ها از همسایه غربی خود وام گرفتند، در عین حال از شاخصه هایی بهره بردند که متعلق به خودشان بود. این ویژگی ها در نقش برجسته کورانگان به وضوح دیده می شود؛ در این جا زوج الهی را در صحنه ای مذهبی نشان داده اند، ایزد که ظرف فوار را در دست گرفته بر تختی از مار چنبره زده، جلوس کرده است. در اطراف آن ها، پادشاه و بستگانش قرار دارند و در صحنه ای دیگر گروهی از مردم به حالت احترام بر پلکان هایی قرار گرفته اند.

    الهه با ظرف فوار اگر چه عقبه ای بین النهرینی دارد، اما در ایلام به صورت زنی که نیمی از بدنش جریان آب می باشد، تصویر شده است؛ نقشمایه ای که حاصل ابتکارات هنرمندان ایلامی بود و به همین علت بر خلاف همه سنت های کهن، ظرف فوار در دست ندارند.البته نمونه مذکر این الهه هم در این منطقه یافت شده است.

بز- ماهی و انسان- ماهی به نوعی ملازمان خدای آب در سرزمین میان دو رود محسوب می شدند که به ایلام هم وارد شدند. این ایزد یا بر روی بز- ماهی می نشست و یا بر روی تخت یا چهارپایی دیگر جلوس می کرد و پاهایش را بر روی این موجود قرار می داد. انسان- ماهی ها نیز در بیش تر ادوار هنر بین النهرین حضور داشته اند، حتی در اسطوره آفرینش بابلی به عنوان دسته ای از مخلوقات تیامت برای جنگ با سایر ایزدان مطرح شده اند. از طرفی کارکرد دیگری که برای این موجودات در نظر گرفته شده بود؛ محافظت از رودها و ماهی ها بوده است.زن- ماهی در ایلام شکلی منحصر به فرد می گیرد، در حالی که به صورت نشسته نمایش داده شده، از پشت با یک زاویه نود درجه به بدن یک ماهی متصل شده است. بر اساس نمونه های به دست آمده مشخص شد که این آثار، کارکردی مذهبی و آئینی داشته اند.

در شهداد نیز ایزد بانویی با رشته های آب در حال ریزش از شانه هایش به تصویر در آمده است. با توجه به شرایط آب و هوایی این منطقه وجود چنین موجودی کاملا طبیعی است. در مناطق یاد شده –بین النهرین و ایلام-معمولا ایزدی مذکر در چنین حالتی نمایش داده می شد، حال آن که در این جا یک ایزد بانو جای ایزدان را گرفته است، به نظر می‌رسد امور اجتماعی این ناحیه هنوز به صورت مادر شاهی اداره می‌شد و زنان، برتری مقام اجتماعی خویش را در نواحی مزبور تا حد زیادی حفظ کرده بودند. 

 

 

 

 

 

 

 

 


 

پی نوشتها:

-لویی واندنبرگ در کتاب "باستان شناسی ایران باستان" تاریخ این اثر را مربوط به اواخر هزاره ی سوم ق. م دانسته است.(واندنبرگ،59:1379)

-یوسف مجیدزاده بر این باور است که این نقش برجسته؛ نموداری از آیین پرستش در ایلام است که در محلهای مرتفعی همچون کورانگان که طبیعی بوده یا زیگورات چغازنبیل که به طور مصنوعی ایجاد شده بود،انجام می‌گرفت.وی این اثر را متعلق به دوران ایلام جدید می‌‌داند و به این ترتیب،تاریخ آن را قرون هشتم تا هفتم پیش از میلاد ذکر می‌کند.(مجیدزاده،97:1371)

-به اعتقاد ادیث پرادا؛ این اثر متعلق به دوران ایلام‌میانی می‌باشد و در زمانی بین قرون پانزدهم تا یازدهم میلادی شکل گرفته است.(پرادا،82:2535 )

-اورسولا سایدل در کتاب خود با عنوان "یادمان‌های ایران: نقوش برجسته‌ی صخره‌ای در ایران؛ نقوش برجسته‌ی ایلامی کورانگون و نقش‌رستم"؛ صحنه‌ی اصلی این نقش برجسته را به قرن هفدهم ق.‌م نسبت می‌دهد و ردیف نیایشگرانی را که در گروه‌های متعدد از پله‌های فضای مسطح بالای صخره به سوی صحنه‌ی اصلی سرازیر می‌شوند، متعلق به زمانی جدیدتر می‌‌داند. همچنین وی ذکر می‌کند:

از آنجایی‌که این اثر، کتیبه‌ای ندارد؛ نمی‌توان پادشاهی را که به فرمان او این حجاری‌ها انجام گرفته و نیز نام دو خدا را شناسایی کرد.(مجله باستان‌شناسی و تاریخ،81:1367)



[1]- Proto-Elamite

[2] - ارنست هرتسفلد که  کورانگان را برای نخستین بار در سال1924میلادی شناسایی کرد، در مورد تاریخ این اثر می گوید: "... باید در دوره ی تجدید حیات و رستاخیز کشور ایلام – پس از پایان دوره ی تسلط اکدی ها بر این سرزمین – یعنی در روزگار شاه ایلامی؛ پوزور اینشوشینک که معاصر گودآ در سومر بوده است. ساخته شده باشد." (هرتسفلد،196:1381)

 

[3]- Usmu

[4] - مجموعه کتب ارزشمندی که حاصل فعالیت‌های گروه‌های مختلف باستان‌شناسی فرانسوی در ایران می‌باشد و تحت عنوانM.D.Pشناخته می‌شود-و جای بسی افسوس است که هنوز ترجمه نشده‌اند-، منابع فوق العاده ارزشمندی هستند که بخش بزرگی از تاریخ تمدن ایران را در دل خود ثبت کرده‌اند. مجموعه‌ی فوق دستاوردهای باستان‌شناسانه‌ی فرانسویان از سال 1897 تا 1976 میلادی را شامل می‌شود؛ د. مورگان، لامپِر، گوتیه(Goutier)، شیل (V.Scheil)، د. مکنم (de Macque nem)، گیرشمن، آمیه، لوبرتون (L.Lebreton) ، واکر (J.Walker) ، پزارد (G.Pezard) و بسیاری دیگر در زمره‌ی کسانی بودند که در تألیف این مجموعه‌ها نقش داشتند.

 

[5]-Walter Heinz

[6]-Utik

[7]- Suhurmasu

[8]- Merman

[9]-Kulullu

[10] -Derceto

 آمیه، پیر، تاریخ ایلام، ترجمه‌ شیرین بیانی، انتشارات دانشگاه تهران، 1349.
 بلک؛ جرمی، گرین؛ آنتونی،فرهنگنامه‌ خدایان، دیوان و نمادهای بین النهرین باستان، ترجمه‌ی پیمان متین، موسسه‌ انتشارات امیر‌کبیر، تهران،.1383
 بهار، مهرداد،از اسطوره تا تاریخ، گرد‌آورنده و ویراستار: ابوالقاسم اسماعیل‌پور، چاپ اول، نشر چشمه، .1376
 پرادا، ادیث،چغازنبیل(دور اونتاش)، ترجمه‌ اصغر کریمی، جلد چهارم: حکاکی‌ها، چاپ اول، سازمان میراث فرهنگی کشور،.1385
 پرادا، ادیث (با همکاری رابرت دایسون)،هنر ایران باستان (تمدن‌های پیش از اسلام)، ترجمه‌ی یوسف مجیدزاده، انتشارات دانشگاه تهران، شاهنشاهی، 1355.
 دلاپورت؛ ل، ژیران؛ ف، لاکوئه؛ گ،اساطیر آشور و بابل، ترجمه‌ ابوالقاسم اسماعیل‌پور، چاپ اول، انتشارات فکر روز، 1375.
 حاکمی، علی،کاوش‌های باستان‌شناسی شهداد ، چاپ اول، انتشارات پژوهشکده‌ باستان‌شناسی، پژوهشگاه سازمان میراث فرهنگی، صنایع‌دستی و گردشگری، تهران،  1385.
 صراف، محمد‌رحیم،مذهب قوم ایلام  ، چاپ اول، سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت) ، تهران، .1384
 کریمر، ساموئل نوح،الواح سومری، ترجمه‌ داوود رسایی، شرکت سهامی افست انتشارات فرانکلین؛ تهران-نیویورک، .1340
 گریمال، پیر، اسطوره های بابل و ایران باستان، ترجمه ایرج علی آبادی، چاپ چهارم، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1387.
 مجیدزاده، یوسف،تاریخ و تمدن ایلام، چاپ اول، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، .1371
 مجیدزاده، یوسف،تاریخ و تمدن بین النهرین، جلد سوم: هنر و معماری، چاپ اول، مرکز نشر دانشگاهی، تهران، .1380
 واندنبرگ، لویی،باستان شناسی ایران باستان، ترجمه عیسی بهنام، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه تهران، .1379
 هرتسفلد، ارنست، ایران در شرق باستان، ترجمه همایون صنعتی زاده، چاپ اول، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی و دانشگاه شهید باهنر کرمان، 1381.
مجله‌ باستان‌شناسی و تاریخ، سال سوم، شماره اول، پاییز و زمستان1367 .
 
Amiète, Pierre, GlyptiqueSusienne, Mémoires De La DélégationArchéologique En Iran. Tome XLIII, Paris, 1972.
 
Hakemi, Ali,Archaeological Excavations of a Bronze Age Centre In Iran. ISNEO-ROME, 1997.
 
 
www.Louvre.fr