Survey and analyzing astronomical concepts as the shape and decorative images in metal works of the Seljuk period

Document Type : Research Paper

Authors

1 PH.D, Student Art Research

2 PH.D, Assistant Profesor, Faculty Of Art, Tehran University

Abstract

Astronomy and astronomical instruments during the Islamic era due to various needs and requirements in Muslims life, such as awareness of time, sunrise and sunset for praying and issues of navigation and geographic matters and astrology phenomenon, and crossed the Sad days, nights and different times, became one of the most important scientific phenomena. Iranian metal worker artists of those days which were a part of the body of that society were aware of the importance and role of astronomy and astronomical matters and tried to reflect astronomical concepts and themes as decorations, as well as the production of a variety of astronomical astrolabe (the flat, spherical) and sundial, on metal works. The purpose of this paper is follow the contents of different kinds of decorations in Seljuk metal works especially in Herat school, besides introducing and proving the importance of place of astronomy and astronomical instruments especially by surveying on astronomical concepts like astronomical constellations, the twelve Zodiac tower and astrolabe and its components as a product of astronomical instruments on brass catchments made in Herat at Seljuk period. The question posed in this study is whether the astronomy and astronomical concepts has been used as decoration on the surfaces of metal works in Seljuk period? This article is a descriptive – analytical study and its data collections have been done by library and field (search the museum) researches.

Keywords


 

مقدمه

هنگامی­که انسان نخستین به­آسمان بالای سرخود نگاه می­گریست، تغییرات آن در شب­ و ­روز و سیمای­ماه برایش پرسش­انگیز و شگفتی­ساز بود و از این­رو شاید بتوان پیشینه نجوم و توجه به­دانش اختر­شناسی را از آن هنگام دانست. در واقع دغدغه ذهن جست­وجوگر انسان از عهد باستان تاکنون باعث توجه و کنکاش در مسایل نجومی و ستاره­شناسی بوده است. دغدغه­هایی که به بخشی از نیازهای علمی و اعتقادی انسان به ویژه در دوران اسلامی که انجام امور و فرایض­دینی از واجبات یک­مسلمان به­شمار می­رفته است. تغییر رفتار سیارات و اجرام آسمانی، پدیده­های شب و روز و کم­و­کیف سیارات در نظام کیهانی در بعد علمی و همچنین تعیین و اندازه­گیری وقت­ طلوع و غروب آفتاب که فریضه نماز و نمازگزاردن به آن وابسته بود و نیز تعیین قبله و قبله­یابی و رویت هلال­ماه در ماه­مبارک­رمضان در ُبعد اعتقادی، همه مواردی­اند که در ارتباط نزدیک و تنگاتنگ با علم نجوم قرار می­گیرند و سئوالاتی که پیرامون این مسائل به­وجود می­آید و پاسخ به آن­ها در جهت رفع نیازهای جامعه  همه مزید بر خلق و تولید ابزارآلات نجومی، به­ویژه در دوره اسلامی و به طور خاص در دوره­های برجسته­ای مانند سلجوقی و صفوی شد. اما ساخت و تولید آثار نجومی در قالب هنر و پیشه فلزکاری از منظر "کاربردی"، علاوه بر این که نیازهای اعتقادی مردم و جامعه علمی مسلمانان را برطرف می­کرد، می­بایست به نیاز هنرمند و فلزکار از منظر ذوق، زیبایی، ظرافت و آراستن نیز پاسخ می­گفت. چه هنرمند مسلمان ایرانی به­دلیل علاقه و قریحه فطری و نهادی خویش که خود مظهر زیبایی و کمال است و جهان­بینی خاص در پدیده زیبایی­شناسی، همواره تمایل دارد که اثر هنری خود را در کنار جنبه کاربردی، مشحون از تزئین و ظرافت نماید و در واقع روح و جانی تازه در کالبد اثر فلزی بدمد. درحقیقت عنصر تزئین جزء لاینفک اثر هنری[فلزی] هنرمند مسلمان ایرانی است و به قول اپهام پوپ ایران­شناس آمریکایی، «هنر ایران مبتنی بر تزئین است» در رصد آثار فلزی دوره­ سلجوقی به­عنوان شاخص­ترین آثار فلزی ادوار اسلامی ایران، انواع تزئینات همچون جانوری(تزئینات انسانی، حیوانی و نقش پرندگان)، گیاهی، هندسی و کتیبه­ای یا خط­نگاره را، شاهد هستیم. در این دوره انواع آثار فلزی و به­ویژه آثار مربوط به­علم نجوم نظیر انواع اسطرلاب­ها(تخت­و کروی)، ساعت آفتابی و غیره ساخته و تزئینات نیز به فراخور موضوع، تمایل سازنده و یا سفارش­دهنده، نوع کاربرد و مکان کاربرد، بر سطح این آثار نقش­و کنده­کاری و به­ویژه ترصیع­کاری(با نقره و مس و بعضا طلا) صورت گرفت. در این­میان مفاهیم نجومی به­ویژه اشکال صور­فلکی و منطقه­البروج و برج­های دوازده­گانه، نیز خود به­عنوان محتوای تزئینات بر سطح این­آثار به­کار رفته و به درجه­ای از ظرافت و کمال رسید، که از آن جمله می­توان به تزئینات موجود بر سطح و بدنه آبریز برنجی، ساخت هرات اشاره کرد که به عنوان مطالعه موردی این مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار می­گیرد. هدف ­مقاله پیش­رو پاسخ به این دو پرسش است: 1- آیا مفاهیم و مضامین نجومی به­عنوان نقش و تزئین بر سطح آثار فلزی به­کار رفته است؟ 2- محتوای این نقش و تزئین چه بوده است؟ ضمن این که اهداف مورد نظر بر روی آبریز برنجی متمرکز و قابل پی­گیری است.

پیشینه­تحقیق

در مورد نجوم و مفاهیم این حوزه و صورفلکی منابع مختلف و متفاوتی وجود دارد که البته بیش­تر از دریچه علم­نجوم و یا ستاره­شناسی است. با این حال بررسی و معرفی این علم و پیوندهایی که با حوزه هنر داشته و یا بازتاب داده شده، در منابع هنری یا بهتر بگوییم در صنایع هنری و به­ویژه هنر فلزکاری قابل تامل و توجه است. نویسندگان زیادی در کنار پرداختن به­انواع آثار هنری فلزی، به آثار فلزی که در باب نجوم و پدیده­های وابسته به آن از ابزارآلات این حوزه نیز یاد کرده و آن­ها را مورد بررسی قرار داده­اند. منابعی­که بخشی از آن­ها به فراخور استفاده در مقاله حاضر، در بخش منابع پایانی فهرست شده­اندکه می­توان به­کتاب­های فارسی و لاتین و نیز مقالاتی در این مورد اشاره کرد، از جمله راهنمای صنایع اسلامی اثر موریس دیماند، دایره المعارف بزرگ اسلامی ذیل اسطرلاب زیر نظر کاظم موسوی­بجنوردی، مجموعه هنر اسلامی – ابزار­و­آلات نجومی اثر ناصر خلیلی و فرانسیس مادیسون و غیره.

نجوم، ابزارهای نجومی و پیوند آن با هنر در دوران سلجوقی

در دوران با شکوه سلجوقی که یکی از دوره­های درخشان تمدن اسلامی در ایران به­شمار می­رود، همه علوم جامع و به­ویژه نجوم، ادبیات، هنر و اقسام آن به­خصوص هنر فلزکاری به­اوج خود رسید. چیزی که در این دوره مهم می­نماید، بازتاب علم نجوم، عناصر و ابزارآلات نجومی در هنر دوره سلجوقی به ویژه در هنر فلزکاری است. همان­طور که پیش­تر اشاره شد در دوران اسلامی به­دلیل رفع نیازهای جامعه در حوزه­های دین و مسائل و فرایض دینی و اعتقادی نظیر تعیین قبله و اندازه­گیری طلوع و غروب آفتاب و غیره، موضوع نجوم و پرداختن به­آن جهت حل و فصل این مسائل، بدل به یکی از علوم مهم و برجسته در دوران اسلامی و به­ویژه دوران درخشان سلجوقی شد. از آن­جا که ساخت و تولید آثار و عناصر نجومی نظیر اسطرلاب، ساعت نجومی و دیگر عناصر این پدیده مربوط به حوزه فلزکاری می شد؛ "هنرفلزکاری" در پیوند نزدیک و تنگاتنگی با علم نجوم و اخترشناسی قرار گرفت. بی­گمان وجود آثار فلزی نجومی دقیق و ظریف نظیر اسطرلاب­های دوره­ سلجوقی و صفوی محصول تلفیق عقل و اندیشه، ذوق و هنر دانشمندان مسلمان ایرانی است.

هنگامی که از رابطه بین هنر و نجوم سخن به­میان می­آید، بدون­شک باید به اثر ارزشمند صورالکواکب اثر عبدالرحمان صوفی رازی(292-376ق)، یکی از مهم­ترین آثار دوره اسلامی در زمینه نجوم، اشاره کرد. صوفی رازی، یکی از سرشناس­ترین منجمان واخترشناسان شهیر ایرانی در دربار عضد­الدوله دیلمی در اصفهان بود و این کتاب را به­نام وی تالیف کرده است.«صوفی در این کتاب که از ارزشمند­ترین آثار نجوم رصدی دوره­ اسلامی است، مختصات و قدر حدود 1027 ستاره قابل مشاهده با چشم غیر مسلح را در 48 صورت فلکی آن روزگار آورده است».(صوفی،1351، 385_گیاهی یزدی،1388، 36) یکی از موارد جالب توجه در این کتاب «ثبت کهکشان آندرومدا[1](در صورت فلکی إمرأه المسلسه: زن به­زنجیر کشیده­شده)(تصویر1) است که صوفی آن را مانند توده ابر کم­نوری توصیف کرده است»،(صوفی،1986، 165) ثبت او « قدیمی­ترین ثبت این کهکشان در طول تاریخ به­حساب می­آید».(Allen,1963, 39) کتاب صورالکواکب صوفی از جنبه تصویرسازی صورفلکی و اجرام­آسمانی، رابطه نزدیکی با هنر و به­ویژه مصورسازی و نقاشی­ دوران سلجوقی دارد.(تصاویر4-2)

 

 

 

 

 

 

 

       
 

تصویر 2- صفحه­ای از کتاب اُرجوزه فی­الصورالکواکب، مصور شده درمکتب­سلجوقی ماخذ:موزه رضا عباسی

 
   

تصویر 1- امرأه المُسلسله (زن به،زنجیر کشیده­شده)، ماخذ: گیاهی­یزدی، 1388، 37

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

       
   

تصویر 3- از کتاب اُرجوزه فی­الصورالکواکب، مصور شده در مکتب­سلجوقی، ماخذ:(همان)

 
 

تصویر 4- از کتاب اُرجوزه فی­الصورالکواکب، مصور شده در مکتب­سلجوقی، ماخذ:(همان)

 
 

 

 

 

 

 اخترشناسان ایرانی دوره اسلامی در رصدهای نجومی خود از ابزارهای گوناگونی استفاده می­کردند و دانش­کنونی درباره این ابزارها از دو طریق به­دست آمده­است:

الف - ابزارهای نجومی به­جا مانده­ که اکنون در موزه­ها یا مجموعه­های شخصی نگه­داری می­شوند.

ب – رساله­هایی که به­صورت نسخه­های­خطی در کتابخانه­ها و موزه­های[2] مختلف وجود دارند و شامل اطلاعاتی درباره این ابزارها و روش استفاده از آن­ها است. این ابزارها را می­توان در دو گروه ابزارهای نجومی­رصدی و غیررصدی، دسته­بندی کرد. مهم­ترین ابزارهای نجومی رصدی و غیر رصدی دوره اسلامی عبارتند از:

ذات­الشعبتین:این ابزار­ نجومی را که«خط­کش اختلاف­منظری نیز خوانده می­شود و بطلمیوس در مجسطی شرح داده»(ptolemy,1984,244-247) برای اندازه­گیری فاصله زاویه­ای سمت الراس ماه استفاده می­کردند.(تصویر5)

رُبع:نام گروهی از ابزارهای نجومی است که به­دلیل شکل 4/1 دایره­ای، آن­ها را ربع می­نامیدند، این ابزار در چهار نوع متفاوت رده­بندی می­شوند که در «نجوم قدیم از آن­ها در محاسبات و رصدهای نجومی استفاده می­کردند».(king,1987,p.8-10) (تصویر6)

ذات الحق: مجموعه­ای از حلقه­های کروی که برای نمایش دایره­های مهم آسمانی تشکیل می­شود(کاشانی، نسخه­های­خطی شرح آلات­رصد.( باقری، 1375، 148-151) (تصویر7)

سُدس: این ابزارها همانند رُبع برای اندازه­گیری ارتفاع اجرام­آسمانی، به­ویژه خورشید در هنگام عبور نصف­النهار به­کار می­رفت.(بیرونی،1352، 81-76)

ذات­السمت و­الارتفاع: ابزاری که با آن مختصات سمت و ارتفاع اجرام­آسمانی را اندازه­گیری می­کردند.(گیاهی­یزدی، 1388، 56)

کره­سماوی:کره­سماوی یا کره آسمان در واقع ابزاری فلزی بوده که صورت­های­فلکی و ستاره را بر پایه­ای نصب می­کردند. این کره­ها قابلیت چرخش داشتند و در واقع با استفاده از آن­ها الگوی طلوع و غروب ستاره­ها را شبیه­سازی می­کردند.(قفطی، 1953، 440) (تصویر8)

تصویر 8 –کره­سماوی از جنس برنج، ماخذ:موزه آستان قدس­رضوی

 

 

تصویر 6 - رُبع،  ماخذ:گیاهی­یزدی، 1388، 53

 

 

تصویر 5 – ذات­الشعبتین، ماخذ:گیاهی یزدی، 1388، 51

 

 

 
 

تصویر 7 - رُبع، ماخذ:گیاهی­یزدی، 1388، 55

 

 

 

 

هنر فلزکاری دوره­سلجوقی

هنر فلزکاری ایران بازتاب جامعه­ای است که آن را آفریده است. شیوه­های زندگی، اشتغالات فکری و نیز آرمان­ها و آرزوهای حامیان و فرمان­روایان همه و همه از طریق عملکرد و ارزش اشیای مورد استفاده آن­ها بیان می­شود. فلزکاری به­عنوان یک هنر- صنعت از دیرباز جایگاه مهمی در میان سایر صنایع­هنری به­خود اختصاص داده­است. هنر فلزکاری ایران در ادوار مختلف گویای حالات و روحیات ملی بوده و در تمام رخدادهای این سرزمین حتی در دوران استیلای­بیگانگان، با سرنوشت مردم ایران شریک و همراه بوده است. در حدود 1037 میلادی مطابق با 429 هجری، با روی کار آمدن سلجوقیان در مشرق ایران، دوره درخشان فلزکاری­اسلامی آغاز گردید. کاتلی و هامبی در کتاب هنرسلجوقی و خوارزمی در مورد هنر فلزکاری در عصر صفوی می­نویسند:«فلزکاری در دوره­سلجوقی از شکوفایی و توسعه­ای ویژه برخوردار شد؛ این فن همیشه در سطح بسیار والایی از کیفیت ساخت قرار داشت و اهداف هنری منحصر به فردی را برقرار کرد. این اهداف اغلب حاصل شد چون تعداد بی­شماری از ظروف فلزی و مخصوصا آن­هایی که در مراکز خراسان تولید می­شد دارای تاریخ و امضاء و یا امضاهای ریخته­گران، گراوور­سازان و کارورزان چیره­دست این آثار بود».(کاتلی و هامبی،1376، 38) در تایید این مطلب دکترمحمد حسن می­نویسد:« صنعت فلزکاری در عصر سلجوقی به­شکوفایی رسید و در میان سرزمین­های­سلجوقی که در این عرصه برجسته بودند، استان­خراسان در پیشاپیش همه قرار دارد؛ شاید از آن رو که این استان به روزگار فرمانروایی سامانی(261-389 هـ- 847-999م) مرکز بزرگ تولید ساخته­ها و ظروف­برنزی و تزئین آن­ها با نقش­های قدیم ایران به­سبک ساسانی بوده­است».(محمد حسن،1377، 25) هنر فلزکاری در این دوره و همانند دیگر هنرها راه کمال را پیمود و در زمینه­های شکل آثار و تزئینات موجود بر روی آن­ها به­مرحله­شکوفایی رسید. در این زمان به­قول مرحوم باقر آیت­الله­زاده شیرازی«خراسان به­ساختن مصنوعات و تحف­فلزی با حواشی و خطوط معروف است».(آیت الله­زاده­شیرازی،1362، 167) در صنعت و هنر فلزکاری دوران سلجوقی، هنرمندان علاوه بر شیوه­ها و روش­های ساخت­و­ساز گذشته، به فنون جدید و نوینی در آن روزگار دست­یافتند. شیوه مرصع­کاری[3] از برجسته­ترین و عمده­ترین این روش­ها بود که توسط هنرمندان فلزکار بر پیکره آثار فلزی نقش­و­حک می­شد. به­طور کلی می­توان ویژگی­های فلزکاری دوره سلجوقی را چنین بیان کرد: الف – کانون درخشان فلزکاری این دوره شهرهای ایالت خراسان بوده است که بسیاری از آثار رقم­دار و با امضاء، گویای آن است. ب – اغلب تولیدات این­عصر از قالب­ها و الگوهای­سنتی دوران­باستان الگوبرداری شده است، مانند بخوردان­های خاتم­کاری­شده در قالب حیوانات و پرندگان مختلف و ُتنگ­های گلابی شکل دوران­ساسانی.

ج – مشخصه­های تزئینی شامل کتیبه­هایی به­خط کوفی و یا نسخ پیکره حیوانات با زمینه مرصع­کاری و قاب­بندی­هایی که در آن­ها چنگ­نوازان و گریفین­ها[4]حکاکی شده­بود.

د – آثار این دوره بیش­تر ساخته­شده از مس، نقره و مفرغ بوده­است.                           

مفاهیم نجومی، موضوع تزئین آثار فلزی

آرتور اپهام­پوپ، ایران­شناس آمریکایی در­کتاب"شاهکارهای هنر ایران" می­نویسد:«هنر ایران مبتنی بر تزئین است».(پوپ،1387، 45) تزئین یکی از اصول و مبانی هنر ایرانی است که در دوره­های مختلف­تاریخ  و بنا بر نوع رسانه و هنر به­کار رفته در آن دچار تغییرات و تحولات فراوانی شد، تا این­که در دوران­اسلامی به­اوج ­کمال­و­غنای خود دست­یافت. تزئینات و نقوشی که به­طور موشکافانه و زیرکانه برسطوح اشیاء فلزی نقش بسته­اند، حامل پیام­های ظریفی هستند.«کاربرد آگاهانه نقوش و نقشمایه­ها به منظور پیراستن و مزین ساختن سطوح آثار فلزی در جهت تاثیرات عمیق­ زیبایی­شناسانه در طرح­ها می­باشد».(Soucek, encyclopedia, iranica) تزئین در آثار هنری و به­ویژه در هنر دوران اسلامی، یکی از مهم­ترین وجوه و ممیزات در حوزه هنر و معماری دوران اسلامی است. تزئین به­معنای آراستن و زینت­دادن است و از آن­جایی که فطرت بشر تمایل به­عنصر زیبایی دارد و در پی­آن است، لذا با آراستن محیط اطراف سعی در فرونشاندن عطش زیبایی دارد.«تزئین ماده در هنراسلامی را می­توان اصیل­گردانی آن ماده تعبیر کرد، بدین معنی که هر فرایندی که باعث می­شود ماده اصیل گردد و با نمونه ازلی و آرمانی شباهت بیش­تری داشته باشد، آن ماده را نماد سرراست­تر و قابل درک­تری از عالم باطن می­سازد».(عنایت،1387، 35) تزئین در هنر ایرانی- اسلامی و به­ویژه هنر فلزکاری دوران­سلجوقی از جایگاه مهمی برخوردار است، زیرا تزئینات هدف­مند صورت می­گیرد تا علاوه بر زیبایی ظاهری، مسئولیت مهم انتقال معانی بلند اسلامی – ایرانی را نیز به­انجام رساند. پدیده تزئین اشیاء فلزی دوران­سلجوقی و نقش­اندازی در آن­ها، در حقیقت این مجال را برای ارائه ذوق­و­خلاقیت هنرمند فلزکار ایرانیِ مکتب خراسان[5] فراهم آورده بود. علاوه بر آن به­وی فرصت می­دهد که از طرح­ها و تزئینات دیگر هنرهای سنتی­ایرانی در نقش­اندازی استفاده کرده و الهام گیرد[6]. تزئینات موجود بر روی آثارهنری[فلزی] طبق تقسیم­بندی دکترزکی محمد­حسن«به پنج­بخش تقسیم می­شوند­که عبارتند از: تزئینات­گیاهی(نباتی)، انسانی، حیوانی، هندسی و کتیبه­ای یا خط­نگاره».(محمد­حسن،1368، 56) بیش­ترین تزئینات و آرایشی که بر روی این­ظروف مشاهده می­شود، تزئینات­جانوری اعم از حیوانی و انسانی است. در دوران­اسلامی و به­ویژه دوره­درخشان­سلجوقی، به­دلیل اهمیت و جایگاهی که علم نجوم و نظام کیهانی در بین مردم داشت، ابزارآلات نجومی، هم بخشی از تولیدات­فلزی را تشکیل می­داند و هم پدیده­ها و مفاهیم­نجومی، خود نوعی از تزئین و آرایش ظروف­فلزی محسوب می­شدند. در دوران­سلجوقی، نقوش علائم و تصاویر نجومی بر روی آثار فلزی، علائم جادویی­و­سحرآمیز خوانده می­شد، همان­گونه که در مورد برخی از ابزارهای نجومی این اشتباه پیش­آمده که آن را "توتم" و یا "طلسم و تعویض" تصور کرده­اند و کم­تر تجزیه­و­تحلیل علمی و­تفسیری بر مفاهیم و معانی این­صور به­عمل­آمده­است. البته درک مفاهیم این­گونه علائم، نشان داده­ها(نشانه­ها) خالی از اشکال نیست، چون فرد می­بایست لااقل اطلاعات کلی از چگونگی علم­ستاره­شناسی و نجوم در دوران­های نخستین و میانی اسلامی داشته­باشد. مفاهیم کیهانی و نقوش­نجومی به­دلیل جنبه­های اساطیری و افسانه­ای همیشه در بین اقوام و ملل مسلمان همچون ایرانیان وجود داشت.«عرب­ها پیش از گرایش و قبول دین مبین اسلام تعدادی از ستارگان را پرستش می­کردند و مانند یونانیان معتقد بودند که این خدایان مثل انسان­ها دارای زندگی و حوادث ناشی از آن مانند جنگ­و­صلح، ازدواج، دوستی، انتقام وغیره می­باشند. و این معلومات را شعبه­ای از ستاره­شناسی تعبیر می­کردند و غالب افسانه­های اساطیری برمبنای همین عقاید بوده­است».(بیانی،1375، 82) بازتاب این افسانه­ها و اسطوره­ها و عقاید به­صورت نقش­های نمادین و تزئینی برروی آثار فلزی انعکاس یافته­است. در دوران­اسلامی و به­ویژه دوره­سلجوقی از مضامین و مفاهیم نجومی بر روی آثار هنری فلزی­و­سفالین به وفور استفاده شده است. به­ویژه بر روی آثار فلزی و از جمله بر روی ابریق(آبریز)­های این دوره که از جنس برنج و به­شیوه ریخته­گری و قالب­گیری تولید می­شدند. مفاهیم یاد شده با شیوه حکاکی و مرصع­کاری توسط نقره­و­مس بر روی بدنه کنده­کاری شده ابریق­ها جا می­گرفتند.

 
 

تصویر 9 - آبریز از جنس برنج، ارتفاع 5/44سانتی­متر، مزین با فلزات نقره و مس، ماخذ: Allen,1982, 47

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

آبریز برنجی مورد مطالعه، مشخصات و ویژگی­ها

تصویر 9، مربوط به یکی­از آثار مورد اشاره در دوره­سلجوقی(سده12-6) است که به روش­آبریزی از جنس­برنج، در شهر هرات ساخته شده است. ارتفاع آن 5/44 سانتی‌متر به شیوه قالب­گیری، مرصع‌کاری و کنده­کاری از مس، نقره و احتمالا مرکب­سیاه ساخته و برای تزئین این اثر از نمادها، مضامین­نجومی و برج‌های دوازده­گانه یا منطقه­البروج (از تزئینات رایج بر روی ظروف دوره­سلجوقی) استفاده شده­است.(جدول 2 - 1) این صورت­ها ستارگانی بسیار روشن هستند که با چشم غیر­مسلح نیز در آسمان قابل رویت­اند. آبریز شامل انواع تزئینات رایج نظیر تزئینات گیاهی، جانوری و نوشتاری می‌باشد. بدنه­آبریز به دوازده نوار(شیار) عمودی منظم و مساوی تقسیم  و هر نوار از سه­زمینه یا فضا تشکیل شده­است. فضای بالایی که متشکل از تزئین انسانی و کتیبه­ای است، به این­ترتیب که اشکال و صورت­های انسانی در انتهای حروفی همچون "الف" نقش­و­نگار شده است. در وسط فضای میانی ترنجی حک شده و هر کدام از این ترنج­ها یکی از مفاهیم برج­های دوازده­گانه و صور­فلکی را در بر می­گیرد و محیط­ پیرامون ترنج­ها را، پیچک­های اسلیمی مرصع­کاری شده احاطه کرده‌اند و فضای پایین و انتهایی نوار  همانند نوار بالایی، تزئینات اشکال و صورت­های انسانی چسبیده به­انتهای ساق­ها و الف­ها را نشان می­دهد. پایه­آبریز نیز با سه نوار افقی تزئین یافته که نوار بالایی و پایینی ردیفی از شکل­هایی مانند قطرات آب است و نوار میانی هم توسط تزئینات کتیبه­ای، به­ویژه خط­کوفی تزئینی و مزین شده است.

تزئینات روی دسته­آبریز، گیاهی و پیچک­های اسلیمی است. قسمت گردن نیزاز همه تزئینات رایج آن­زمان برخوردار ­است. در دو­طرف گردن، دو شیر به­صورت هجومی بر روی سطح گردن به­طور برجسته الحاق و اضافه شده و پیرامون آن­ها را، تزئینات گیاهی(اسلیمی­و گیاهی) و تزئینات کتیبه­ای و نوشتاری با خط نسخ فرا گرفته است. همچنین فضای بین بدنه و گردن­آبریز که به­صورت ترنج دایره­ای می­باشد، از تزئینات جانوری(انسانی)، گیاهی و نوشتاری برخوردار است. کتیبه­های موجود بر بدنه­آبریز عبارتند از:

کتیبه روی بدنه:"العزّ و الاقبال و الدوله و الراحه والنعمه والناصره و القناعه و الدوامه و التامّه و البقا ".

کتیبه روی پایه:"بالبّر و البرکه و الدوله و السلامه و السعاده و الراحه و القوّه و التامّه و القدره و الزیاده و الدیانه".

کتیبه روی گردن:"العزّوالاقبال و الراحه و الفراغه و العافیه و العنایه"

کتیبه زیر گردن:"بالیمین و البرکه و الدوله و السلامه و السعاده والراحه".

کتیبه روی شانه:"العزّ و الاقبال و الدوله والسعاده و العنایه والعافیه والراحه والنعمه والشاکره و البقا ".

کتیبه روی بدنه :"العزّ و الاقبال و الدوله و السعاده و العافیه و العنایه و الفراغه والقناعه والراحه و الکرامه والدیانه ".

حمل

فروردین

گوسفند

قوس

آذر

کماندار

 

ثور

اردیبهشت

    گاو

 

جدی

دی

بز

جوزا

خرداد

دوپیکر

 

دلو

بهمن

آبکش

سرطان

تیر

خرچنگ

حوت

اسفند

ماهی

اسد

مرداد

شیر

 

 

 

سنبله

شهریور

خوشه گندم

 

 

 

میزان

مهر

ترازو

 

 

 

کژدم

آبان

عقرب

 

 

 

جدول 1 – برج­های دوازده­گانه یا منطقه­البروج، ماخذ:غزنی،2536، 109

برهّ

گاو

دوپیکر

خرچنگ

 

شیر

دوشیزه

 

ترازو

کژدم

کمان

بزغاله

دلو

ماهی

 

                       

 

 

                                       

 

 

 

جدول 2 - نمادهای تصویری برج­های دوازده­گانه یا منطقه­البروج، ماخذ:غزنی، 2536، 120

از دیگر نقوش رایج نجومی در تزئین آثار فلزی، نقش نمادین"سیاره مریخ" است که در ایران بعد از اسلام، در دوره­سلجوقیان بر روی ظروف فلزی و سفالی به­صورت انسانی نشسته (نقش نمادین بهرام) در­حالی که در یکی از دست­ها تبر و در دست دیگر سر بریده قرار دارد، دیده می شود.(تصویر 10)

جزئیات و تزئینات برج­ها و صورفلکی دوازده­گانه بر روی آبریز برنجی

آبریز از دوازده نوار عمودی یا شیار تشکیل شده­است که هر­یک از آن­ها مفاهیم و اشکال صور­فلکی و برج­های دوازده­گانه منطقه­البروج را در خود جا داده است. هنرمند صنعتگر به­زیبایی هر چه تمام­تر این اشکال نمادین را توسط نقره در دورن ترنج­های دایره­گون حکاکی و کنده­کاری کرده است. مهم­ترین ویژگی و شاخصه­ این ترنج­ها این است که درون هریک، نمادها و صورفلکی روایت­گون وجود دارد. دوازده­برج به­ترتیب زمان در تصاویر 11 تا 22 قابل مشاهده است.

 

 

 

 

 

 

 

       
     
 

تصویر13 - برج حمل(فروردین)،  Aries ماخذ: Allen,1982, 50

 
 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

           
 

تصویر 16 - برج سرطان (خرچنگ)، Cancer،  ماخذ: Allen,1982, 50

 
 

تصویر 15 - برج اسد (شیر)، Leo،  ماخذ: Allen,1982, 50

 
 

تصویر 14 - برج سنبله (دوشیزه)، virgo،  ماخذ: Allen,1982, 50

 
 

 

 

 

                                                                                                                                                                

 

                                                                                                                                                                       

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

           
 

تصویر 19 - برج میزان (ترازو)، Libra،  ماخذ: Allen,1982, 50

 
 

تصویر 18 - برج کژدم (عقرب)، Scorpio، ماخذ: Allen,1982, 52

 
 

تصویر 17 - برج کماندار (آذر)، Sagittarius، ماخذ: Allen,1982, 52

 
 

 

 

 

 

 

 

 

                                               

 

 

           
 

تصویر 22 - برج جدی(بزغاله)، Capricorn، ماخذ: Allen,1982, 52

 
 

تصویر 21- برج آبکش (دلو)، Aquarius،  ماخذ : Allen,1982, 52

 
 

تصویر 20 - برج حوت (ماهی )، Pisces، ماخذ: Allen,1982, 52.

 

 

 

 

 

 

در نقش منطقه­البروج یا صورفلکی دوازده­گانه، هرکدام از صورت­ها، نقش­حیوانی یا انسانی­خود به بهترین وجه در آثار فلزی دوره­سلجوقی به­ویژه آبریز[7]های برنجی، مرکب­دان وغیره با استفاده از شیوه تزئین رایج آن دوره یعنی روش مرصع­کاری با فلزات نقره و مس، نمایان است. دیگر مفاهیم نجومی که کماکان در آثار فلزی به عنوان نقوش تزئینی به­شمار می­روند و در جدول 3 آمده است.

 

 

ستاره­دبران

در داستان­ها آمده­است:«ماه و ستاره­دبران هر دو به­خواستگاری ستاره­ثریا رفتند، ثریا به­ماه گفت چون دبران تهی و فقیر است، من از ازدواج با او امتناع می­کنم، دبران چون این را بشنید شتر خود را به­دنبال کشید و اکنون هر کجا که می­رود، جهاز خود را همراه دارد».(بیانی،1375، 82)

ستاره­جدی

ستاره نعش را کشت و اکنون دختران وی(بنات­النعش) اطراف نعش جمع شده­اند.

ستاره­جوزا

به­سهیل لگدزده و سهیل نیز با شمشیر جوزا را ضربت زده و به­دو نیم کرده­است.

ستاره­عوا

شکل دیگری از اشکال شمالی­فلک که به­صورت مردی ایستاده است که دست­ها را کشیده و به­دست راست عصا گرفته­است.

 جدول شماره 3 - دیگر مفاهیم نجومی که کماکان به­عنوان نقش تزئینی در آثار فلزی به­کار رفته است، ماخذ:غزنی، 2536، 175

اسطرلاب:ریشه­شناسی واژه و تعاریف

اسطرلاب، از مهم­ترین ابزارهای ­نجومی در علم نجوم است و کاربردهای متنوع بسیاری با خود دارد. اغلب محققان بر منشا یونانی دستگاه نجومی اسطرلاب اتفاق نظر دارند. «یونانیان باستان علم نجوم را "اصطرنومیا" می­خوانند که مرکب از دو واژه "Astro" به معنی ستاره و "Nomos" به­معنی قاعده و قانون است. این دوکلمه معنای ترکیبی قوانین ستاره­شناسی را تشکیل می­دادند».(مدرس رضوی،1370، 416) در لغت­نامه­دهخدا نیز ذیل کلمه اسطرلاب آمده است:«واژه اسطرلاب به­صورت­های اُسطرلاب، اُصطرلاب، سُتُرلاب و صُلاب آورده شده که برای مشاهده وضع ستارگان و تعیین ارتفاع آن­ها در افق به­کار می­رفته­است».(دهخدا،1377، 2274) ابوریحان بیرونی در تعریف اسطرلاب می­نویسد:«اسطرلاب آلتی است که یونانیان را نامش اسطرلابون­ای آئینه نجوم – اسطربه معنی کوکب و لابون به معنی آیینه و معنای ترکیبی آن آیینه کوکب نماست. حمزه اصفهانی نیز معادل ستاره­یاب را برای اسطرلاب ذکر کرده است».(التفهیم،1352، 285) در کشف­الظنون، در باب اسطرلاب نیز چنین آمده است:«آلتی است که اغلب برای کارهای نجومی، از قبیل تعیین ارتفاع خورشید و دانستند طول و عرض بلاد و معرفت بلندی کوه ها و پهنای رودها طبق اصول و قوانینی که درآن مقرر است، به کار می برند. مجموع اصول و قوانینی را که برای استعمال این آلت مقرر داشته­اند علم اسطرلاب نامیده­اند، این علم از فروع علم هیئت است».(حاجی­خلیفه، 1387، 1216) بیرجندی شارح بیست­باب[8]در مقدمه کتاب خویش می­نویسد:«لغت اصل اصطرلاب به­سین است و بعضی آن را به­صاد بدل می­کنند».(مدرس رضوی،1370، 414) حمزه­اصفهانی، «نام ستاره­یاب را نقل کرده و اسطرلاب را معرب آن شمرده است».(مرادی و صالحی،1388، 44) به­نظر بیرونی، «ممکن است نام ستاره­یاب درواقع ابداع ستاره­شناسان ایرانی و مستقل از واژه­ یونانی بوده­باشد».(دایره المعارف،1377،ج8) دایره جهان­نما نام دیگر اسطرلاب است که ملاحسین­واعظ­ کاشفی­سبزواری در کتاب "آیینه اسکندری" نوشته است:«ابوریحان بیرونی در کتاب­التفهیم می­نویسد، که لغت اسطرلاب در اصل اسطرلابون بوده، اسطبه معنی کوکب و لابون به معنی آیینه و معنی اسطرونومیا به معنی ستاره شناسی است».(بیرونی،1318، 285) و در مورد جنس اسطرلاب­ها نیز باید گفت: «جنس اغلب اسطرلاب­ها فلزی بوده و احتمالا از یک آلیاژ چهاربخشی حاصل از مس، روی، قلع و سرب ساخته شده­اند. برنج یا برنز همواره جهت افزایش استحکام به آلیاژها اضافه می­شده اما به­واسطه محدودیت اطلاعات در زمینه فلزکاری و تجزیه آلیاژ این اشیاء همواره با عنوان کلی "برنج" به آن اشاره می شود».(خلیلی و مادیسون،1387، 146)

کاربردهای اسطرلاب

در موردکاربردها و نحوه عمل با اسطرلاب رسالات فراوان تالیف شده که از «موجزترین و کامل­ترین آن­ها رساله "حاتمیه" شیخ بهایی است که حدود هفتاد باب است».(مرادی،1388، 48) برهان­محمد حسین­خلف در برهان قاطع، برخی از کاربردهای اسطرلاب را این­گونه بیان می­کند:«تعیین ارتفاع کواکب، تشخیص زمان و میل آفتاب، مقادیر ظل، تقدیر ارتفاع مرتفعات و عمق چاها، معرفت اجرای قنوات، قوس النهار و کواکب و دیگر امور فلکی وغیره به­کار می­رفته است».(برهان قاطع،1342، 128) کاربردهای اسطرلاب در عرصه معماری و شهرسازی، به­ویژه در دوران اسلامی، بسیار درخور توجه است که در این زمینه بررسی شایانی به عمل نیامده است.«حضور منجمان در هنگام ساخت شهرها برای تعیین ساعت­سعد و برای آغاز احداث شهر ذکر شده که احتمالا این چنین بوده است».(نلینو،1349، 161) ولی قطعا با توجه به کاربردهای مورد اشاره برای «انجام نقشه­برداری و تعیین حدود شهر و خیابان­بندی و تقسیمات شهری نیز از وجود منجمان و اسطرلاب استفاده می­شده است».(مرادی،1388، 48) علاوه بر آن، حضور منجمان برای سلاطین در حین جنگ­ها با توجه به کاربردهای مورد اشاره می­توانست بسیار مفید باشد. از دیگر کاربردهای اسطرلاب می­توان به­مواردی آنچه در جدول 4 آمده، اشاره کرد :  

تعیین ارتفاع آفتاب و ستارگان

تعیین طالع با استفاده از ارتفاع

تعیین طالع با استفاده از ارتفاع

در معرفت دایر

در تعیین ساعات مستوی و معوج از روز و شب

تعیین ظل اصابع و اقدام

تعیین وقت ظهر

تعیین انتهای وقت نمازهای­ظهر، عصر و نافله­ها

تعیین وقت طلوع فجر و غروب شفق

تعیین وقت تحویل سال

تعیین طول و عرض مناطق

در معرفت تقویم آفتاب و قمر

در تعیین مسافتی که در پیمودن آن مانعی باشد مانند عرض رودخانه یا دیوار قلعه که به­واسطه محاصره نزدیک آن نمی­توان شد.

تعیین عمق چاه ، درخت و کوه

تعیین ارتفاع مرتفعات مثل منار

تعیین قبله

احداث قنوات و جاری کردن آب­ها

تعیین مسافت بین دو شهر

 

محاسبه سینوس و تانژانت

       

جدول 4 - کاربردهای اسطرلاب، ماخذ:گیاهی یزدی،1388، 64

انواع اسطرلاب

اطلاعات دقیق و معتبر در مورد این­که نخستین اسطرلاب و سازنده آن چه­کسی است، در دست نیست و تعداد بی­شماری از دانشمندان در این باره تحقیق کرده‌اند و باورهای گوناگونی در این زمینه وجود دارد.«اسطرلاب در آغاز به­شکل کره ساخته می­شد. در جهان اسلام نیز، به­رغم آشنایی با اسطرلاب مسطح، نخست به­اسطرلاب کروی توجه بیش­تری نشان داده­شد؛ جابر بن­سنان(سده سوم) را نخستین سازنده اسطرلاب کروی در جهان اسلام یاد می­کنند».(ابن ندیم، 1383، 342) وگفته می­شود: «بطلمیوس مبتکر اسطرلاب مسطح بوده است».(مرادی­وصالحی،1388،44 ) بسیاری از محققان معتقدند مزایای اسطرلاب کروی بیش­تر از اسطرلاب مسطح است[9]اما سهولت حمل­و­نقل اسطرلاب مسطح به­سرعت مزایای اسطرلاب کروی را در سایه نهاد و در نتیجه اسطرلاب مسطح در همه جا متداول گشت. طی قرن­ها منجمان مسلمان هزاران اسطرلاب ساختند و صدها رساله درباره آن نگاشتند و«دانشمندانی مانند ابواسحاق ابراهیم بن­حبیب بن­سلیمان بن­سَمُره بن­جُندُب فزاری، ابوجعفربن احمدبن عبدالله بن­حبش، علی بن­عیسی اسطرلابی، جابربن سنان وغیره در این فن به­شهرت رسیدند».(ابن ندیم،1383، 332) شمار اندکی از اسطرلاب­هایی که تاکنون باقی مانده، مربوط به دوران شکوفایی نجوم در جهان اسلام، یعنی سده­های سوم تا نهم هجری است و شمار بیش­تر مربوط به سده­های بعد است و نوآوری­های عمده در ساخت و تزئین اسطرلاب در همین دوران صورت گرفته­است.  

«نخستین فرد از علمای اسلام که اسطرلاب ساخت  و آن را در اعمال نجومی به­کار بست، ابراهیم بن­حبیب­فزاری بود که در قرن دوم هجری می­زیست و در سال های 136-158 زندگی می­کرد».(بیرونی،1368، 286) و قدیمی­ترین اسطرلاب ایرانی شناخته­شده تاکنون، در موزه آکسفورد نگه­داری می­شود. این اسطرلاب ساخته دو برادر اصفهانی، به نام­های احمد و محمد، پسران ابراهیم در سال 374 یا 394 هجری و دارای تزئینات نوشتاری و مشبک­کاری است.(تصویر23) کتیبه­ای به­خط­کوفی با این مضمون روی آن حک شده­است:"بسم­اله­و بعون­اله بالیمین والدوله و له­الاقبال و السعاده الف هذا الاصطرلاب احمد­ومحمد ابنا ابراهیم الاصطرلابتین الاصبهانتین سنه اربع و سبعین(تسعین) و ثلثمائه". معنی آن آرزوی سعادت و اقبال و نیز دعا برای صاحب آن می‌باشد. به­طور کلی اسطرلاب دو نوع است: کروی و مسطح،که نوع مسطح آن به دو گونه شمالی­وجنوبی است که بسته به­استفاده در نیم کره­شمالی یا جنوبی زمین به­کار گرفته می­شدند؛ به­جز چند نمونه که در هر دو نیم­کره قابل استفاده­اند. در بیش­تر منابع به­توصیف اسطرلاب مسطح­شمالی پرداخته شده­ و«تفاوت میان اسطرلاب ­شمالی­وجنوبی یکی در عنکبوت[10]آن است که در آن برج سرطان جای جدی قرار دارد و جدی به جای سرطان و باقی برج­ها نیز به همین ترتیب است. دیگری در صفایح­اسطرلاب است که در آن هر دو سر افق و برخی از دوایر مقنطرات[11]واژگون­اند. و باقی مقنطرات به­همان شکل اسطرلاب شمالی­اند».(مرادی­وصالحی،1388، 45) از این دو نوع اسطرلاب گونه­های فراوانی اختراع و ساخته شده­اند، مانند آسی، مطبل، مسرطن، مطبخ، حلزونی، ثوری ، جاموسی شقایقی ، سفرجلی، زورقی[12]، صلیبی[13]، مسطری[14]، اهلیلجی، لولبی[15]، کری ذی العنکبوت، رصدی[16]، مجنح[17]، طوماری، هلالی، قوسی، صدفی، جامعه، مغنی، ذات الحق[18]، عصای موسی(طوسی)[19](تصویر24) و عقربی.

اجزای کلی اسطرلاب

اسطرلاب مسطح، هفت جزء کلی دارد که عبارتند از:

1-     اُم که بزرگ­ترین عضو اسطرلاب است و درحقیقت بدنه اصلی اسطرلاب، صفحه مدور محکم که «پنج­بخش دارد که عبارتند­از علاقه،حلقه، عُروه، کرسی­و­حجره[20]ودربرخی اسطرلاب­ها مُمسکه[21]».(تحفه الحاتمیه،1370،24 و التفهیم،1368، 288) (تصویر25)

2-     عضاده که در پشت­اسطرلاب قرار می­گیرد و چهاربخش دارد: دو شظیه(یا مُری های عضاده) و دو لبنه(یا هدفه که دفتان هم گفته می­شود) و روی لبنه سوراخی است که به­آن سوراخ شعاع گویند».(التفهیم،1368، 288) (تصویر26)

3-     صفحه­ها که تعداد معین­و­ثابتی ندارند و دراغلب اسطرلاب­ها بین دو تا هفت صفحه قرار دارد».(تحفه الحاتمیه،1370، 25) (تصویر27)

4-     عنکبوت یا شبکه که درون عنکبوت دایره­ای کامل قرار دارد و از آن به عنوان بروج دوازده­­گانه نام برده می­شود. در میان جدی و قوس، شظیه یا مری قرار دارد و مری رأس­الجدی نامیده می­شود و بین 12 تا 20 مری دیگر، (مری­های کواکب) وجود دارند که روی هریک نام یکی از کواکب ثابته نگاشته شده­است. دیگری مدیر است که برآمدگی کوچکی روی عنکبوت است و با آن عنکبوت را می­گردانند.(تصویر28)

5-     فَرَس یا اسبک که از قطب عبور می­کند و مانع جدا­شدن صفحه می­شود.(تصویر29)

6-      فَلس یا پشیز، حلقه­ای است که زیر فرس می­گذارند تا از سطح عنکبوت بالاتر بایستد.(تصویر30)

7-     قطب، شیئی استوانه­ای است که از سوراخ اُم و برحسب نیاز صفحه­ها و عنکبوت عبور می­کند و با کمک فرس مانع از افتادن صفحه­ها می­شود.

کتیبه­نگاری بر روی آثار فلزی(ابزار نجومی اسطرلاب) دوره سلجوقی

اصولا هنر ایرانی بر مبنای تزئینات بنا شده و کتیبه­نویسی روی اشیاء فلزی را باید یکی از ارکان اصلی آن به­شمار آورد. متن کتیبه­های موجود بر روی آثار این دوره شامل٬ دعا٬ آیات قرآنی٬ اندرز٬ حدیث به­کتابت عربی و در مواردی هم اشعار با نوشتار فارسی است. کتیبه­ها یکی از مهم­ترین اجزاء ثبت­تاریخی در کنار نسخه­های خطی، آثار فلزی فلز(ظروف، شمعدان ها، سکه ها وغیره) بوده­اند. کتیبه­ها نقش اساسی در آشکار کردن هویت، تاریخ ساخت روش اداره، حامی و پشتیبان، وقف وغیره دارند. موریس دیماند در مورد تزئین ظروف می­نویسد:«ظروف این­دوره نظیر کاسه و گل­دان و بطری که روی آن­ها تصاویر پرندگان و حیوانات و اشکال نباتی و متشابک و نوشته به­خط کوفی روی زمینه اشکال طوماری نقش شده­است. طرح تزئینی معمولا کنده و حک­شده و گاهی برجسته است و گاهی ترصیع شده».(دیماند،1383، 137) به­طور مثال می­توان به­سطل یا دلو بوبرینسکی[22]اشاره داشت که به­نوعی برجسته­ترین شاهکار دوران سلجوقی است. در هنر [فلزکاری] این دوره آیات قرآنی؛ احادیث نبوی و بیش­تر از همه اذکار و ادعیه؛ توصیه­ و پندواندرز دیده می­شود. محتوای آثار فلزی در این دوره به­زبان عربی و  اغلب دعا و سلامتی، اقبال بلند، دولت(ثروت)زیاد، عمر دراز، سرنوشت بهتر، شفاعت، آمرزش و رحمت وغیره برای صاحب اثر است. متن دعای روی اشیاء به­صورت ساده چنین بود:«برکه و یمن و سرور لصاحبه». همچنین گاهی کلمات را در دعا به­طور مجهول و به­صورت مسجع در کتیبه­ها با خط­کوفی می­نوشتند؛ مانند:«العزالدائم والاقبال­الزائد والعمرالسالم والجِدالصاعد والنصر الغالب­لصاحبه». پند و اندرزها نیز از دیگر محتوای این آثار بود. اسطرلاب­های برنجی هم به­عنوان بخشی ازتولیدات آثار فلزی در دوره درخشان سلجوقی از تزئینات مختلف به­ویژه تزئینات گیاهی و نوشتاری بی­نصیب نمانده است. در این دوره شاهد تولید اسطرلاب­هایی با کتیبه­های متنوع هستیم. در حکاکی و برجسته نمایی خطوط موجود بر سطح اسطرلاب­ها از خطوط­کوفی و نسخ استفاده شده­است.

 

 

 

نتیجه

هنر فلزکاری سلجوقی، یکی از درخشان­ترین هنرهای سنتی ایران در دوران بعد از اسلام است و هنرمندان این فن در سده­های پنجم و ششم بهترین آثار فلزی را در همه زمینه­ها از قبیل ظروف مایحتاج زندگی نظیر،کاسه­ها و جام­ها، ابریق، شمعدان و سایل جنگاوری وغیره خلق کردند. یکی از اموری که اهمیت تولیدات فلزی را دوچندان کرد، مساله نجوم و ستاره­شناسی و هیات بوده است. دانش اخترشناسی، به­دلیل اهمیتی که در ارتباط با مسائل دینی همچون نماز و روزه داشته به یکی از مهم­ترین مسائل آن عصر تبدیل شد و طبعا وسایل نجومی همچون اسطرلاب نیز به­عنوان یکی از کاربردی­ترین وسایل ضروری و مورد نیاز آن­دوره جهت استفاده در فرایض دینی در کانون توجه هنرمندان فلزکار قرار گرفت. ابزار و عناصر نجومی به­ویژه اسطرلاب به­عنوان بخشی از آثار و تولیدات هنر فلزکاری دوره سلجوقی و تزئینات روی این آثار موضوعاتی بودند که در این مقاله مورد بررسی و کنکاش قرار گرفت. هنرمند مسلمان ایرانی در تزئین هنرخویش همواره بر این بوده که از عناصر و مفاهیمی معنوی(روحانی، جاودانی و آرمانی) و دنیوی(علمی­وتجربی) بهره­گیرد. مضامین نوع اول بیش­تر در هنرهایی همچون نگارگری و نوع دوم در هنرهایی مانند سفال­گری و فلزکاری نمود یافته­است. علم نجوم و اخترشناسی در دوران کلاسیک اسلامی یکی از مهم­ترین و کاربردی­ترین علومی بوده که همه اقشار جامعه مسلمان همچون عالمان و دانشمندان، صنعتگران و هنرمندان هر یک در حوزه و حیطه کار خود به­آن توجه نشان داده و به­کار گرفته­اند. مفاهیم و مضامین نجومی و ستاره­شناسی برای هنرمندان فلزکار در دوران سلجوقی، خود موضوع تزئین بوده است. صور فلکی، اجرام آسمانی و نمادهای نجومی در آثار هنری فلزی و اغلب آبریزها و تنگ­ها حک و نقش شده­اند و تصاویر به صورت­انتزاعی و خلاصه شده با روش مرصع­کاری و استفاده از مس و نقره تزئین شده­است. در مقاله پیش­رو، تزئینات موجود بر روی آبریز برنجی به­عنوان موضوعی خاص و منحصر به­فرد مورد تحلیل قرار گرفت. تزئینات کنده­کاری شده بر سطح آبریز به­صورت نباتی(گیاهی)، جانوری و نوشتاری می‌باشد و بر بدنه شیارگونه آن 12 نوار عمودی(نماد برج­های دوازده­گانه) وجود دارد که هریک نشانه اشکال و صورفلکی را به­صورتی روایت­گونه و در داخل ترنج­های دایره­وار جاداده­اند. این آبریز یکی از بی نظیرترین آثار فلزی سلجوقی است که به­خوبی به موضوع نجوم و عناصر وابسته به­آن پرداخته است. اسطرلاب هم به­عنوان یکی از پیچیده­ترین و فنی­ترین آثار فلزی از سده چهارم به بعد و به­ویژه در دوره سلجوقی تولید و رواج یافت. این وسیله نجومی با کاربردهای متفاوت، مهم­ترین ابزار علمی نجوم و اخترشناسی برای دانشمندان ایرانی و مسلمان بوده و به دست هنرمند صنعتگر ساخته و پرداخته­شده و ظرافت و زیبایی موجود بر آن گواه از روح هنرمندانه فلزکار ایرانی دارد. اسطرلاب­های دوره­سلجوقی از جنس برنج بوده و تزئینات روی آن­ها هندسی و نوشتاری با خط­کوفی و نسخ و گیاهی است.   

 

 

 

 

 

 

 

 
 

تصویر23 – قدیمی­ترین اسطرلاب ایرانی، ماخذ: خانه کتاب، بخش نجوم

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

       
   

تصویر 26 - عضاده، ماخذ: خانه کتاب، بخش نجوم

 
 

تصویر 27 - عنکبوت اسطرلاب شمالی(راست) و عنکبوت اسطرلاب جنوبی(چپ)، ماخذ: همان

 
 

 

 

تصویر 22 : برج جدی(بزغاله)، Capricorn،  مأخذ : (Allen,1982,p.52 ).

 

            

 

 

 

       
     
 
 

تصویر 30 - قطب، ماخذ: همان

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] Andromeda

[2] .کتاب آرجوزه(صورالکواکب) تالیف فرزند عبدالرحمان صوفی، موجود در موزه رضا عباسی.

[3] نشاندن و کارگذاشتن سنگ­های قیمتی بر روی آثار فلزی، این روش یکی از عمده­ترین و پرکارترین شیوه­های تزئین در دوران سلجوقی است.

[4] . ترکیب حیوانات و پرندگان مختلف.

 

[5] . فعالیت­های هنر فلزکاری در نواحی ایالت خراسان آن زمان، همچون هرات ، نیشابور وغیره، مکتب فلزکاری خراسان لقب داده می­شود.

[6] . هنرمند فلزکار همواره سعی­کرده از مشارکت دیگر هنرهای سنتی­و­نقوش موجود در آن­ها، در آثار فلزکاری نهایت بهره را ببرد.

 

[7]ابریقی از مجموعه مورگان که برای این موضوع، نمونه خوبی است. بدنه آن تزئینات مشبک دارد و در انتها سرانسان یا حیوانات مختلف نقش و به­دوازده قسمت تقسیم شده­است که روی آن­ها اشکال بروج فلکی و کواکب، سیارات و اجرام آسمانی ترسیم گردیده­است. تزئین گردن، عبارت است از کتیبه­ای به خط کوفی و نسخ که انتهای حروف آن­ها به­شکل سرانسان کشیده شده است؛ اگرچه حکاکی روی این ظرف به­کار رفته، ولی ترصیع نقره آن بسیار چشمگیرتر است. این ظروف همانند دیگر ظروف برنجی مرصع­کاری شده محصول­خراسان و شهر هرات است.

[8] بیست­باب در معرفت اسطرلاب و تحفه­الحاتمیه،اثر نظام­الدین عبدالعلی­بیرجندی، این اثر در جمادی الاولی ۹۰۰ نوشته شده‌است. نسخه‌ای از این رساله در موزه بریتانیا نگه­داری می‌شود.

[9] فضل بن­حاتم نیریزی(سده سوم هجری) در رساله­ای در باره اسطرلاب کروی، از مزایای آن بر اسطرلاب مسطح یاد کرده است.

[10] در قسمت اجزای اسطرلاب توضیح داده شده است.

[11] ارتفاع

[12] از اختراعات ابوسعید احمد­بن­عبدالجلیل سجزی(سده4)، وی این اسطرلاب را براساس حرکت وضعی زمین ساخت که خود به­آن باور داشت.

[13] از اختراعات ابوسعید احمد­بن­عبدالجلیل سجزی(سده4)، وی این اسطرلاب را براساس حرکت وضعی زمین ساخت که خود به­آن باور داشت.

[14] از اختراعات ابوسعید احمد­بن­عبدالجلیل سجزی(سده چهارم).

[15] از اختراعات ابوسعید احمد­بن­عبدالجلیل سجزی (سده4).

[16] از ابداعات عبدالله معروف به­نیک­مرد از مردم قائن و معاصر عبدالجلیل سگزی.

[17] ابونصر منصور بن­علی­بن­عراق در سال 420هجری­قمری کتابی در اسطرلاب سرطانی مجنح تالیف کرده­است.

[18] در المجسطی بطلمیوس منظور از اسطرلاب حلقوی، اسطرلاب ذات­الحق است.

[19] اختراع شرف­الدین مظفرطوسی منجم(سده6)، اسطرلابی به­شکل خط­کش ساخت که اسطرلاب خطی یا عصای طوسی نامیده­شد اما کار برد چندانی نیافت.

[20] دیواره برآمده اُم  

[21] زبانه­ای که مانع حرکت صفحه در اُم می­شود، به معنی جایگاه و اندام اصلی اسطرلاب که صفحات روی آن سوار می­شوند.

[22] آوند یا دلو بوبرینسکی، از جنس مفرغ و نقره نشان است که به­سفارش عبدالرحمان بن­عبداله­الرشیدی ساخته شده است. نقره نشانی آن را محمد بن­عبدالوحید اجرا و حاجب مسعود بن­احمد طراح هراتی نقش روی آن را حکاکی و کنده­کاری کرده­است. صاحب آن عزیز بن­ابوالحسن­زنجانی بوده است.

آیت­الله­زاده­شیرازی، باقر ،”بررسی هنرفلزکاری دردوران­سلجوقی” ، فصلنامه هنر، شماره 3، 1362.
ابن ندیم ، الفهرست، ترجمه تجدد، رضا، انتشارات دنیای کتاب، تهران، 1383.
اپهام پوپ٬ آرتور٬ شاهکارهای هنر ایران٬ انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ،  1387.
باقری، محمد[گردآورنده]، از سمرقند به کاشان(نامه­های غیاث­الدین جمشید­کاشانی به­پدرش)، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران ،  1375.
بیرونی، ابوریحان، التفهیم لاوائل صناعه­التنجیم، جلال­الدین همایی، انتشارات بابک، تهران ،  1362.
بیرونی، ابوریحان، استیعاب الوجوه الممکنته فی­صنعه الاسطرلاب، جوادی­حسینی، سیدمحمد اکبر، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد،1380.
خلیلی، ناصر، مادیسون، فرانسیس، ساواژاسمیت، امیلی، ترجمه­ علی­مازندرانی، غلامحسین، مجموعه هنراسلامی- ابزار و آلات علمی و نجومی، ج یازدهم، انتشارات کارنگ، تهران،  1387.
موسوی بجنوردی، کاظم، دایره­المعارف بزرگ اسلامی، جلد 8 ، ذیل اسطرلاب، بنیاد دائره­المعارف بزرگ اسلامی، 1377
دیماند، موریس اسون، راهنمای صنایع اسلامی، ترجمه فریار، عبدا...، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران،  1383 .
شیخ بهایی، بهاءالدین­محمد­بن‏­حسین، تحفه حاتمی، تصحیح و تحشیه نبئی، ابوالفضل، عدالتی، تقی، پژوهش­های اسلامی آستان قدس رضوی ، مشهد 1370.
صوفی، عبدالرحمان، صورالکواکب، ترجمه طوسی، نصیرالدین، چاپ معزالدین مهدوی، بنیاد فرهنگ ایران، 1351 .
عنایت، توفیق، عناصر هویت و فرهنگ ایرانی در هنر اسلامی، کتاب ماه هنر، شماره 120، 1387.
قفطی، علی بن­یوسف، تاریخ الحکماء و هو مختصر الزوزنی المسمی بالمنتخبات الملتقطات من کتاب اخبار العلماء با اخبار الحکماء ، تصحیح یولیوس لیپرت، لایپزیگ ، دانشگاه تهران، 1347.
اُرجوزه فی­الکواکب در علم نجوم" با نگاره­های مکتب سلجوقی سده 6 ، موزه رضا عباسی.
کاتّلی، مارگاریتا، هامبی، لوئی ، هنر سلجوقی و خوارزمی، ترجمه آژند، یعقوب، انتشارات مولی، 1376 .
گیاهی­یزدی، حمیدرضا، تاریخ نجوم در ایران، انتشارات پژوهش­های فرهنگی، تهران،  1388 .
محمدحسن، زکی، تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام ، ترجمه : محمد علی خلیلی ، انتشارات اقبال ، 1377 .
محمدحسن، زکی ، تاریخ صنایع ایران بعد از اسلام ؛ ترجمه : محمد علی خلیلی ؛ انتشارات اقبال ، 1363.
بن­خلف، محمدحسین، برهان قاطع، با اهتمام محمد معین، تهران، انتشارات ابن سینا، 1342.
نصیرالدین طوسی، محمدبن محمد، رساله بیست­باب در معرفت­اسطرلاب، چاپ محمدتقی مدرس رضوی، تهران، 1335 .
مرادی، زینب، صالحی، علی،اسطرلاب ، ماه علوم و فنون(ویژه نجوم در دوره اسلامی)، شماره 34، 1388.
مصطفی،­عبدا...بن(حاجی خلیفه)، کشف­الظنون عن اسامی الکتب و الفنون،ج2، به­تصحیح محمد ­شرف­الدین، مکتبه الاسلامیه، الطبعه الثالثه، طهران،  1387 .
نلیّنو، کرلو الفونسو ، تاریخ نجوم اسلامی، ترجمه آرام، احمد، انتشارات خوارزمی، تهران،  1349 .
واندروردن، بارتل، پیدایش دانش نجوم، ترجمه صنعتی زاده، همایون، انتشارات موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران،  1372 .
King D.A.” Astoronomical Instrumentation in the Medieval Near East, In Islamic Astronomical instruments, part 1, London: Variorum.1987 .
ptolemy,C.ptolemys Almagest.translated and annotadet by G.J.Toomer,London : Gerald Duckworth,1984.
W.Allan, James,Eslamic metalwork,the Nuhad Es-Said collection,publishers limited Russell chambers, Covent Garden,London, WC2AA,1982.