نظام جاگذاری پیکره زن در نگارگری ایرانی (کتاب‌آرایی‌ها و تک‌برگی‌ها)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 استادیار گروه هنر، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه شیراز، شهر شیراز، استان فارس

2 دانشیار گروه پژوهش و تاریخ هنر، دانشکده هنر، دانشگاه تربیت مدرس

10.22070/negareh.2023.16948.3125

چکیده

یکی از مباحث مطرح در ساختار نگارگری ایرانی نظام جاگذاری پیکره انسان در اثر است که به چگونگی چینش و موقعیت قرارگیری این عنصر تجسمی در ترکیب می‌پردازد. در این میان، پیکره زن به‌عنوان یکی از دو جنسِ انسانی و نحوه جانمایی آن در کتاب‌آرایی‌ها و تک‌برگی‌ها قابل‌ملاحظه است. هدف از این پژوهش بررسی شیوة جا‌گذاری پیکره زن در ساختار تجسمی نگاره‌هاست. سؤالات هم عبارت‌اند از: 1. چه تغییراتی در موقعیت مکانی پیکره زن در کتاب‌آرایی‌ها و تک‌برگی‌ها رخ‌داده است؟ 2. چه عواملی در دگرگونی ایجادشده مؤثر بوده است؟ این پژوهش به‌روش توصیفی-تحلیلی انجام‌شده، روش گردآوری اطلاعات کتابخانه‌ای و مشاهده مستقیم نگاره‌هاست و روش تجزیه‌وتحلیل هم کیفی است.
این مطالعه نشان داد نوعی دگرگونی در نظام جاگذاری پیکره زن از کتاب‌آرایی‌ها به تک‌برگی‌ها رخ‌داده و این تحول در راستای حضور پُررنگ‌تر و بااهمیت‌تر پیکره زن در تک‌برگی‌هاست. در کتاب‌آرایی‌ها متن ادبی عامل تعیین‌کنندۀ حضور و چگونگی حضور پیکره زن در ترکیب‌بندی‌هاست. ازاین‌رو، متناسب با متن ادبی یا بخشی از روایت که نگاره تصویرگر آن است، پیکره زن در چهار وضعیت «پیکره اصلی»، «پیکره مکمل»، «پیکره فرعی» و «پیکره پس‌زمینه یا سیاهی‌لشکر» تصویر شده است. در تک‌برگی‌های آغازین، پیکره زن حضور جدی ندارد و عموماً جنس مرد تصویر شده است، ولی در دورة صفوی پیکره زن به‌ دو صورت زوج عشاق و تک پیکره نگاری رواج یافت. ساختار مرکزگریز در تصاویر زوج عشاق، پیکره زن و مرد را به یک درجه و اهمیتِ تجسمی ارائه‌ می‌دهد و قرارگیری هر دو در نقاط پر تأکید قاب، نشان از برابری هر دو جنس دارد. در تک‌پیکره‌نگاری‌ها از جنس زن که مهم‌ترین تحول در این زمینه محسوب می‌شود، پیکره زن یگانه عنصر تجسمی در صفحه است و پیکره او به نقطة تمرکز اثر تبدیل می‌شود. احتمالاً این دگرگونی و حضور پُررنگ و گسترده پیکره زن در تک‌برگی‌ها، به‌ویژه در مکتب اصفهان، به سبب دو عامل موازی بوده است. عامل اول، هنری و زیبایی‌شناسی است و به دلیل تغییری است که در قالب یا گونة هنری رخ‌داده است. در تک‌برگی‌ها به دلیل عدم استفاده از منطق تعدّد پیکره‌ها و حذف پیکره‌های متفرقه، با ترسیم کردن پیکره زن در این قالب هنری، خواه‌ناخواه بر پیکره او تأکید تجسمی بیشتری می‌شود. عامل دوم، اجتماعی است که با ذائقه هنری حامیان جدید هنری مرتبط است. نگاره‌های تک‌برگی از وظیفه مصور کردن متون ادبی رهاشده و به تبعیت از شرایط زمانه، تحت تأثیر سلیقه و خواست حامیان قرار گرفتند. اعمال سلیقه آن‌ها در تک‌برگی‌ها که گاهی با تمایلات لذت‌جویانه همراه بود، زمینه‌ساز حضور متفاوت پیکره زن در تک‌برگی‌ها شد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Study of Placement System of Women’s Figures in Persian Painting (Book Illustrations and Single Leaves)

نویسندگان [English]

  • Fatemeh Shahkolahi 1
  • Reza Afhami 2
1 Assistant Professor, Department of Art, Faculty of Art & Architecture, Shiraz University, Shiraz,
2 Associate professor, Tarbiat Modares University, Faculty of Art, Tehran, Iran.
چکیده [English]

 
The system of placing the human body in the painting" was one of the topics raised in the structure of Persian painting, which deals with the arrangement and position of this visual element in the composition. In this topic, the woman’s figure can be noticeable as one of the human sexes, and the placement manner of her painting. This research aimed to investigate the woman's figure placement system in the painting as part of the painting's visual structure. The research questions were: 1. What changes have been made in the location of the woman’s figure in book illustrations and single leaves? 2. What factors have been effective in this transformation? This research was carried out through a descriptive-analytical method; the data collection was done through library research and direct observation of pictures, and has used qualitative analysis method.
The results of this study showed that there has been a change in the system of placing the woman’s figure from book illustrations to single leaves, and this evolution represents a bolder presence of the woman’s figure in the single leaves. In the book illustrations, the literary text was the determining factor of the presence and manner of the presence of the woman’s figure in the compositions. Therefore, according to the literary text or a part of the narrative that the image was depicting, the woman’s figure was depicted in four situations: "main figure", "complementary figure", "secondary figure" and "background or extra figure". The main woman’s figure was depicted according to the first character of the story who was the center of the story and the narrative structure and action of the story progressed based on her. This figure was depicted in the center of the composition or the energetic points of painting. The complementary woman’s figure was depicted according to the complementary character of the story who always played a role alongside the main character. This figure was depicted next to and in connection with the main character of the painting (generally the king or a nobleman) in the important points of the composition. The secondary woman’s figure was depicted according to the secondary character of the story, whose presence was merely to provide information about the story and the main character. This figure was depicted around the main character of the picture. The background or extra woman’s figure was depicted according to the extra characters of the story who did not have a serious and important role. This figure was depicted in the back scenes of the picture or the margins. Witnesses, women servants, singers, and dancers were included in this category. The group of women was generally depicted by the narrative, but sometimes there was gender segregation in the book illustration which was probably influenced by the social conditions of that period. This separation was done either visually through the horizontal and vertical elements of the architecture and the picture frame, or implicitly through the grouping and distance between the groups of women and men.
The woman’s figure did not have a serious presence in the early single leaves which generally depicted the male gender. Gradually the woman’s figure was popularized as a couple of lovers and single figures in the Safavid period. The centrifugal structure in the images of a couple of lovers presented the male and female figures to the same degree and visual importance. Also, the placement of both in the most emphasized points of the frame showed the equality of both sexes. The "Single figure of a woman" was considered the most important development in this field, the woman’s figure was the only visual element on the page, and her figure became the focal point of the work. This transformation and the bold and wide presence of women’s figures in single leaves, especially in the Isfahan school, were probably due to two parallel factors. The first factor was artistic and aesthetic and it was caused by a change in the type of art. Due to the non-use of the logic of the number of figures and the removal of miscellaneous figures in single leaves, more visual emphasis was put on the drawn women’s figures, whether it be or not. Also, the removal of other pictorial elements and the lack of connection between the background and the figures, made the figure seen well. The second factor was social, which was related to the artistic taste of the new patrons of art. Single leaves were freed from the task of illustrating literary texts and were influenced by the taste and wishes of patrons according to the conditions of the time. So, painters tried to satisfy the taste and desire of their patrons. The influence of their taste in single leaves, which was sometimes accompanied by hedonistic tendencies, became the basis for the different presence of women’s figures in single leaves.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Persian Painting
  • Book Illustration
  • Single Leaf
  • Woman’s Figure
  • Visual Structure
آژند، یعقوب. (1385). مکتب نگارگری اصفهان. تهران: فرهنگستان هنر.
آیت‌اللهی، حبیب‌الله. (1385). «رضا عباسی: نقاش توجیه‌گر چهره زمان». از مجموعه مقالات نگارگری مکتب اصفهان، تهران: فرهنگستان هنر، 11-23.
اتینگهاوزن، ریچارد. (1386). «گرایش‌های سبک‌شناختی در دوره شاه‌عباس»، در اصفهان در مطالعات ایرانی. به کوشش رناتا هولود، ترجمه محمدتقی فرامرزی، ج 2، تهران: فرهنگستان هنر.
احمدیان، مهرداد. (1385). «مفهوم فضای اتمیستی در آثار رضا عباسی، پایه‌گذار مکتب نقاشی اصفهان»، از مجموعه مقالات نگارگری مکتب اصفهان، تهران: فرهنگستان هنر، 35-74.
افشار مهاجر، کامران و بهشتی، طیبه. (1394). «گواه نظام شبکه‌ای در ترکیب‌بندی نگاره‌های نسخه خطی شاهنامه بایسنقری»، هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی، 20(4)، 39-47.
افشار مهاجر، کامران و بهشتی، طیبه. (1394). «چگونگی روند ترکیب‌بندی در نگاره‌های ایرانی»، آینه میراث، 13 (2)، 9-32.
بارونیان، حسن. (1387). شخصیت‌پردازی در داستان‌های کوتاه دفاع مقدس، تهران: بنیاد حفظ آثار و نشر ارزش‌های دفاع مقدس.
برتلس، یوگنی. (1350). نظامی شاعر بزرگ آذربایجان. (ترجمه حسین محمدزاده صدیق). تهران: پیوند.
بهارستانی، علی و اقتصاد، مصطفی. (1401). «ملکه سبأ، الگویی باهوش و مؤمن»، عرشیان فارس، 1 (1)، 46-57.
پاکباز، رویین. (1390)، نقاشی ایران: از دیرباز تا امروز. تهران: زرین و سیمین.
پناهی، نعمت‌الله. (1384). «شخصیت شیرین در منظومه خسرو و شیرین نظامی»، نامه پارسی، 10 (4)، 33-55.
جوانی، اصغر، نیکونژاد، محبوبه و شریعتی، بهاره. (1392). «بررسی مضامین رویارویی مقدسین و بشارت در معراج نامه تیموری و آثار فرا آنجلیکو»، نگره، 28(8)، 59-67.
حسنوند، محمدکاظم، رهنورد، زهرا و شیروی، الهام. (1385). «مطالعه نمادها و نشانه‌های مشترک تصویری و ادبی در نگارگری سنتی ایران»، هنرهای زیبا- هنرهای تجسمی، 27(27)، 105-116.
حسینی، مریم. (1385). «آرمان‌شهر زنان»، پژوهش زنان، 4 (3)، 117-131.
حسینی‌راد، عبدالمجید. (1385). شاهکارهای نگارگری ایران. تهران: موزه هنرهای معاصر.
خزایی، محمد. (1398). هنر طراحی ایرانی اسلامی. تهران: سمت.
خزایی، محمد. (1370). علل رکود نگارگری اسلامی ایران بعد از رضا عباسی، پایان‌نامه کارشناسی ارشد، رشته ارتباط تصویری، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس.
خواجوی کرمانی، محمودبن‌علی. (1393). سه مثنوی خواجوی کرمانی. تهران: فرهنگستان هنر.
خواجوی کرمانی، محمودبن‌علی. (1370). همای و همایون، به تصحیح کمال عینی، تهران: علمی و فرهنگی.
رابینسن، بزیل ویلیام. (1376). هنر نگارگری ایران. ترجمه یعقوب آژند، تهران: مولی.
رهنورد، زهرا. (1386). «تصویر زن در آثار رضا عباسی»، از مجموعه مقالات نگارگری: گردهمایی مکتب اصفهان، تهران: فرهنگستان هنر، 77-105.
زارعی فارسانی، احسان و قاسمی اشکفتکی، مریم. (1398). «ترکیب‌بندی در نگارگری ایرانی با تأکید بر مضمون و اصول سنت‌های تصویری»، جلوه هنر، 11(2)، 21-42.
زارعی فارسانی، احسان و قاسمی اشکفتکی، مریم. (1396). ساختار منحنی نگاره‌های ایرانی بر زمینه‌های معمارانه، پژوهش در هنر و علوم انسانی، 6(4)، 82-73.
شه‌کلاهی، فاطمه و افهمی، رضا. (1401). «بررسی تحلیلی تأثیرپذیری نگاره‌های رضا عباسی از نگاره‌های کمال‌الدین بهزاد»، نگره، 62 (18)، 5-17.
بلخاری قهی، حسن و کشاورز افشار، مهدی. (1400). «بازتاب تن کامگی زنانه در عصر صفوی در نقاشی‌های مکتب اصفهان»، زن در فرهنگ و هنر، 13 (3)، 365-387.
طهماسبی، فریدون. (1388). «بررسی شخصیت نوشابه، شیر زن ایرانی در اسکندرنامه نظامی»، کتاب ماه ادبیات، 34 (148)، 68-73.
عباچی، معصومه، فهیمی‌فر، اصغر و طاووسی، محمود. (1396). «بررسی تطبیقی نگاره‌هایی از کهن‌ترین شاهنامه جهان با شاهنامه‌های مکتب شیراز اینجو»، هنرهای زیبا-هنرهای تجسمی، 22(4)، 63-74.
علیزاده بیرجندی، زهرا و حمیدی، سمیه. (1400). «بررسی سیر تطور بدن نمادین سلطان در نظام پادشاهی ایران»، پژوهش‌های تاریخی ایران و اسلام، 28(15)، 207-230.
فدایی، فرزانه. (1395). «تحلیل هندسه پنهان در نقاشی ایرانی»، همایش شرق‌شناسی، فردوسی و فرهنگ و ادب پارسی.
فریه، ر. دبلیو. (1374). هنرهای ایران، ترجمه پرویز مرزبان، تهران: فرزان روز.
قاضی‌زاده، خشایار. (1382). «هندسه پنهان در نگاره‌های کمال‌الدین بهزاد»، خیال، (6)، 4-29.
قاضی‌زاده، خشایار. (1382). «بررسی عنصر وحدت در نظام ترکیب‌بندی نگاره بنای کاخ خورنق کمال‌الدین بهزاد»، از مجموعه مقالات همایش بین‌المللی کمال‌الدین بهزاد، تهران: فرهنگستان هنر، 299-316.
کاموس، مهدی. (1377). «کارکرد شخصیت‌های فرعی در جهان داستان»، ادبیات داستانی، 48، 56-62.
کمالی دولت‌آبادی، رسول. (1396). بازخوانی عرفانی مبانی هنرهای تجسمی. تهران: سوره مهر.
کنبی، شیلا. (1389). رضا عباسی: اصلاح‌گر سرکش. (ترجمه یعقوب آژند). تهران: فرهنگستان هنر.
گروبه، ارنست. (1374). نقاشی در هنرهای ایران. (ترجمه پرویز مرزبان). تهران: فرزان روز.
نظامی گنجوی، جمال‌الدین ابو محمد الیاس. (1365). شرف نامه. (تصحیح و شرح بهروز ثروتیان). تهران: توس.
ولش، آنتونی. (1386). «نقاشی و حمایت از آن در سلطنت شاه‌عباس اول»، در اصفهان در مطالعات ایرانی. به کوشش رناتا هولود، ترجمه محمدتقی فرامرزی، ج 2، تهران: فرهنگستان هنر.
Bahari, E. (1997). Bihzad, Master of Persian painting. foreword by Annemarie Schimmel, London: I. B. Tauris Colt Victoria House.
Sims, E., (2002). Peerless Image; Persian painting and its sources. New Haven and London, Yale University Press.