2024-03-29T09:36:47Z
https://negareh.shahed.ac.ir/?_action=export&rf=summon&issue=111
فصلنامه نگره
1396
12
43
بررسی نسخۀ مصور شاهنشاهنامه موجود در کتابخانۀ مجلس و شناسایی تصویرگر آن
مهدی
لونی
پرویز
اقبالی
شاهنشاهنامه یکی از نسخ مصور دوره قاجار است که در نیمۀ اول قرن سیزدهم توسط فتحعلی خان صبا سروده شده است. این کتاب در باب شرح فتوحات فتعلی شاه قاجار و تاریخ این سلسله است. نسخههای متعددی از شاهنشاهنامه در کتابخانههای مختلف موجود است. در این پژوهش، نسخه 15234 کتابخانه مجلس مورد بررسی قرار خواهد گرفت. نسخه مورد نظر دارای 24 تصویر نگارگری است که نگارههای آن فاقد هرگونه امضا یا شناسه است. هدف از این پژوهش معرفی شاهنشاهنامه صبا و شناسایی نگارگر آن است. این تحقیق به دنبال یافتن پاسخ این پرسش است که آیا تصویرگری نسخه شاهنشاهنامه 15234 مجلس توسط محمدحسن افشار انجام پذیرفته است؟ روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و تطبیقی انجام شده است و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانهای و با استفاده از تصاویر موجود در کتابخانه مجلس است. نتایج حاصل از پژوهش حکایت از آن دارد که تصویرگری کتاب مذکور توسط محمدحسن افشار انجام شده که این امر بهواسطه بررسیهای تطبیقی میان طراحیها و ترکیب بندیهای نگارههای کتاب مذکور با نسخه مسجع 5998 موزه ملک بهدست آمده است.
شاهنشاهنامه
فتحعلیخان صبا
نقاشی قاجار
محمدحسن افشار
کتابخانه مجلس شورای اسلامی
نهضت بازگشت ادبی
2017
09
23
5
17
https://negareh.shahed.ac.ir/article_570_fdeda81cd28d31572a62dcbd6bec9486.pdf
فصلنامه نگره
1396
12
43
نمادهای جانوری فرّه در هنر ساسانی
غزاله
ایرانی ارباطی
محمد
خزایی
سرزمین ایران تجلیگاه تفکراتی عمیق است که گاه نمود بصری یافته است. فرّه، به عنوان یکی از اینتفکرات، نیرویی مافوق بشری با مفهوم دینی بوده که در دوره ساسانیان نمود تصویری یافتهاست. این پژوهش با هدف تحلیل منشأ و شـاخصههای بصری نمادهای جانوری فرّه به سوالات این مطالعه پاسخ دادهاست: فرّه چه جایگاهی در نظامهنری ساسانی دارد؟ این تفکر در قالب چه جانورانی جلوهگر شدهاست؟ چه سنت خاصی در ترسیم ایننمادها جهت برقراری پیوند بصری وجود دارد؟ روشتحقیق در این مقاله توصیفی-تحلیلی است و شیوه جمعآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی است. مطابق نتیجۀ این پژوهش، فرّه بهعنوان عامل تحکیمبخش در قدرتشاهی بصورت سهجانور سیمرغ، عقاب و قوچ متجلی شدهاست. طبق مطالعات بصری صورتگرفته، این نمادها پیرو الگوی ترسیمی مشترکی هستند که آنها را میتوان از ویژگیهای مسلم فرّه دانست. بدینشرح، بال بهعنوان عنصراساسی در پیکر این جانوران، مزّین بودن اینعوامل به نقوشتزئینی و همچنین وقار شاهانهآنها، بیانگر پیوند معناییشان با مفهوم قدرت برتر است.
هنر ساسانی
دین زرتشت
فرّه
نماد
سیمرغ
عقاب
قوچ
2017
09
23
18
29
https://negareh.shahed.ac.ir/article_571_a1220253a90bab27b4a3b028bf9189c3.pdf
فصلنامه نگره
1396
12
43
مکانیابی تولید سفالهای دوره اسلامی گنجینه نارنجستان قوام شیراز با تطبیق نمونههای مشابه (نمونه موردی: 10 سفال)*
ساره
بهمنی
ابوالقاسم
دادور
صمد
سامانیان
گرد آوردن آثار بازماندۀ نیاکانمان در گنجینهها و موزهها ادای دینی است بدانچه آنها به آن همت گماردهاند. در این میان محل ساخت برخی آثار گردآوری شده در گنجینهها - به دلیل گرفتن این آثار از قاچاقچیان اشیاء تاریخی و یا مواردی از این دست- نامعلوم است. برخی آثار موجود در گنجینه نارنجستان قوام شیراز از این دست است که تعدادی از آنها سفالهای دوره اسلامی است. این پژوهش بر آن است تا به این سئوال پاسخ گوید: اشیاء سفالی بهنمایشدرآمده در گنجینه نارنجستان قوام معرف کدام مرکز سفالگریاند؟ جامعه آماری این پژوهش تعداد 10 نمونه شیء سفالی این گنجینه است که با انجام مطالعات کتابخانهای و بررسی توصیفی و تحلیلی و رویکرد تطبیقی با نمونههای مشابه این آثار در موزههای مختلف دنیا مکان ساخت این آثار مشخص گردید. در بررسیهای انجام گرفته بر روی نمونههای مشابه سعی شد با توجه به زمان ساخت مشترک، بیشترین تشابهات در سفالهای مورد بررسی در نظر گرفته شود؛ در پایان پژوهش و با بررسیهای صورت پذیرفته این نتیجه حاصل گردید که میتوان بر اساس مطالعات کتابخانهای و همچنین نمونههای مشابه موجود در موزهها مکان ساخت و تولید این اشیای سفالی را تخمین زد و ابهاماتی را که در مورد برخی از اشیاء موزه ای وجود دارد تا حد زیادی بر طرف کرد؛ در مورد این 10 نمونه مورد پژوهش 4 شیء متعلق به مرکز سفالگری نیشابور، یک شی متعلق به ترکیه، یک شیء متعلق به عراق، یک شیء احتمالاً ساخت مرکز سفالگری کرمان، و 3 شیء به ترتیب متعلق به مراکز سفالگری سلطان آباد، ری و مشهد هستند.
سفال اسلامی
سلطان آباد
شهر ری
گنجینه نارنجستان قوام شیراز
نیشابور
مشهد
2017
09
23
30
43
https://negareh.shahed.ac.ir/article_573_a6e0351b73d39fb5d686b9d573dfbc3e.pdf
فصلنامه نگره
1396
12
43
الگوهای ساختاری اسلیمیهای ابری- ماری در جلدهای دورۀ صفوی
الهام
شش بلوکی
علی رضا
خواجه احمد عطاری
بهاره
تقوی نژاد
در میان نقوش سنتی بهکاررفته در هنرهای مختلف طرحهایی کمتردیدهشده وجود دارند که ارزش خاص خود را دارا بودهاند. از این میان، نقوش اسلیمیهای ابری - ماری را میتوان نام برد که واجد ارزشهای بصری فراوانی هستند. مطالعات انجام شده نشان میدهد کاربرد این نقوش بر روی جلدهای دورۀ صفوی رونق فراوان یافته است به طوری که به یکی از رایج ترین نقوش از گنجینه ی نقوش این دوره مبدل گشته است. نگارندگان در این مقاله در پی آن بودهاند که ترکیببندی و ساختار هندسی این نقوش در متن تزیینات روی جلد در دوره صفوی را دنبال کنند. بر این اساس، این سئوالات مطرح بوده است که 1- نقوش اسلیمی ابری- ماری چه جایگاهی از نظر ترکیببندی در تزیین جلدهای دوره صفوی داشته است؟ 2- این نقوش از چه تنوع ساختاری برخوردار بوده است؟ روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و با رویکردی اکتشافی و گردآوری مطالب به صورت کتابخانه ای و تجزیه و تحلیل کیفی بوده است. نتایج تحقیق نشان داد که این نقوش از دو نظام قرینگی و بیقرینگی در فرم تبعیت کرده و بسته به موقعیت طرح، جهت تزیین جلد بهکار گرفته و در ترکیببندی، نقش پرکنندۀ فضا را داشتهاند. در عین حال بهواسطه حرکتهای آزاد و مواج خود ترکیبهای یکنواخت و بسته نقوش سنتی را فعال و پویا نشان دادهاند. بیشترین کاربرد نقوش ابری – ماری با ساختار قرینه در طرحهای واگیرهای در حاشیه و یا به صورت یا در متن جلد بوده است. نقوش غیرقرینه در بین دیگر عناصر طرح و در ترکیببندی، آزادانهتر بهکار گرفته شده و نقش پرکنندۀ فضاهای خالی را داشته است که این امر خود گواه پیچیدهتر شدن روابط نقوش در آثار دوره صفوی بوده است.
دوره صفوی
اسلیمی ماری - ابری
هنر جلد سازی
الگوهای ساختاری
ترکیببندی
2017
09
23
44
59
https://negareh.shahed.ac.ir/article_572_f35410d28f69732dbf0dad4ce523df45.pdf
فصلنامه نگره
1396
12
43
تفسیر شمایلشناسانهی نگارهی «بهرام گور و آزاده در شگارگاه» در شاهنامههای آل اینجو (725-758ه.ق)" بر مبنای آرای پانوفسکی
معصومه
عباچی
اصغر
فهیمیفر
در نیمۀ اول قرن هشتم ه. ق در شاهنامههای مصور شیراز با بازنمایی خاصی از نگارۀ «بهرام گور و آزاده در شکارگاه» مواجهیم که در دو شاهنامۀ «کاما»ی سلجوقی، و شاهنامۀ 833 ق تیموری، دیده نمیشود و آن نقشمایۀ «آزادۀ در حال مرگ» در شاهنامههای 731، 733 و 753 ق اینجوست. تاکنون، به ارتباط بستر فکری، سیاسی و اجتماعی زمانۀ ایلخانیان بر نقشمایۀ آزادۀ مُرده در نگارههای اینجو پرداخته نشده است. از اینرو پژوهش حاضر میکوشد با تکیه بر رویکرد پانوفسکی و با روش توصیفی، تحلیلی به تفسیری متفاوت از صحنۀ مذکور در شاهنامههای اینجو دست یابد و به این پرسشها پاسخ دهد که چرا نقشمایۀ «کنیزک و بهرام سوار بر شتر» در دورۀ اینجو استمرار نیافت و به جای آن «بهرام و کنیزک مرده» تصویر شد؟ و آیا رابطه و نسبتی میان ویژگیهای ایزد باستانی بهرام با شخصیت واقعی سلاطین ایلخانی و اینجو وجود دارد که منجر به تحول نقشمایۀ مذکور شده است؟از اهداف این پژوهش، یافتن رابطه میان نقشمایۀ «کنیزک مرده» در شاهنامههای اینجو و «اندیشههای دربار اینجو و تغییرات تفکر ایرانی» است و نیز بررسیِ نسبتِ میان ایزد باستانیِ بهرام و سلاطین دربار اینجو و ایلخانی.براساس نتایج این تحقیق، بنمایۀ کنیزک مُرده در شاهنامههای اینجو بر اساس اعتقادات، فرهنگ و زمینههای اجتماعی جامعۀ ایلخانی، و آل اینجو، با تباری مغولی، شکل گرفته است. شواهدی تاریخی بیانگر وجود «وجه تنبیهیِ» ابوسعید ایلخانی و رفتار خشن او در تبریز، مبنی بر تنبیه کونجاک خاتون، بهدلیل همراهی با شوهرش در جنگ علیه سلطان مذکور است. این زن، چون «کنیزک بهرام گور»، به دستور ابوسعید به وسیلۀ لگد چارپایان، کشته شد و به نظر میرسد نقاشان اینجو نیز از این صحنۀ متعلق به شاهنامۀ بزرگ ایلخانی، در سه شاهنامۀ اینجو الگوبرداری کردند. همچنین گویا نقاش با تصریح بر جنبۀ حماسی داستان، سعی دارد با تأکیدِ صِرف بر کنش بهرام، شخصیت بهرام ساسانی را در حالیکه به هیئت شاه زمانه (ابوسعید و شاهان اینجو) درآمده، به ایزد بهرام نزدیک نماید و بدین ترتیب بیشترین اهتمام را در جهت تأکید بر معنای اسطورۀ باستانیِ ایران به کار گیرد.
بهرام
آزاده
شاهنامههای مکتب شیراز
اینجو
آیکونولوژی
2017
09
23
60
73
https://negareh.shahed.ac.ir/article_574_390f5720db92c0562f64c5a2310adfeb.pdf
فصلنامه نگره
1396
12
43
بررسی تطبیقی نگارگری مکتب شیراز وعناصر باغ ایرانی در دورۀ تیموری و صفوی
مجتبی
انصاری
مهشاد
نامی
نگارگری ایرانی از دیرباز درگیر تغییرات مختلفی بوده است که از جمله آنها میتوان به تغییرات حکومتی و عدم نفوذ یکسان هنر نگارگری در شهرهای ایران و تحولات فرهنگی هنری اشاره کرد. بررسی وتطبیق عناصر وجودی باغ در دو دورۀ تیموری و صفوی و عناصری چون آب،گیاهان، کوشک و عمارتها و دیگر عناصر معماری و عناصر تزیینی در نگارگریهای ایرانی در مکتب شیراز که خود از دورههای مختلفی چون آل اینجو، آل مظفر و تیموریان تشکیل شده، انگیزهبخش این تحقیق است. این تحقیق به توصیف و تحلیل وقایع تاریخی آن مکتب و تأثیر باغ در نگارگری میپردازد و با توجه به ارتباط معنادار اینگونه نگارگریها و پیشرفت باغ، نگارگریهای دوره مربوطه با توجه به منتخب تصاویر از شاهکارهای ادبی آن سده بررسی شده و منطق شکلگیری این نوع نقاشیها و ارتباط معنادار عناصر نگارگری و عناصر باغ در این مکتب آشکار میگردد. با بررسی نگارهها این پرسش مطرح میشود که: تا چه اندازه این نگارگریها بازتابی واقع گرایانه از موجودیت باغ هستند؟ عناصر تصویر شده با باغات دورههای تحت بررسی در چه مواردی تطبیق میکند؟ روش پژوهش مقاله توصیفی-تحلیلی و از طریق استفاده از اسناد کتابخانه ای و پژوهشهای تحلیلی بر روی نگارههای دوره مربوطه است. نتیجه حاصل از این تحقیق مبین این مطلب است که فضای باغ و عناصر آن تا چه حد در نگارگری ایران در مکتب شیراز تاثیر داشته و بررسیها گواه بر عناصر مشترک بین باغها و منظرهپردازیها در نگارهها و باغات موجود در عناصری چون اندرونی و عمارت،گیاهان و درختان، نظام آب و هندسه و عناصری زینتی چون دیوارنگاری و کتیبهها و غیره است. هم چنین تأثیر دورۀ باغسازی تیموری بر روی صفوی با بیان ویژگیهای موبوط به هر دوره آشکار میگردد.
باغ ایرانی
نگارگری
مکتب شیراز
تیموری
صفوی
2017
09
23
75
87
https://negareh.shahed.ac.ir/article_576_25df24fd229cbc06b96044be06d3a4a2.pdf
فصلنامه نگره
1396
12
43
مقایسۀ شیوۀ جعفر تبریزی، میرعماد حسنی و محمدرضا کلهر در قالب کتابت نستعلیق
سیدسعید
حسینی
احمد
نادعلیان
نستعلیق مهمترین خط ابداعی ایرانیان است که زیباییهای آن در قالبهای مختلف پدیدار شدهاست. این خط بخشی از مسیر تکامل خود را در بستر کتابت متون پیمود. در همین ارتباط کتابت به هیئت یک قالب خاص در کنار سایر قالبها در آمد که درک ویژگیهای آن مسئلهای ضروری برای شناخت مبانی خوشنویسی است. بر همین اساس هدف این پژوهش شناخت عناصر تاثیرگذار بر شیوه کتابت جعفر بایسنقری، میرعماد و کلهر است که در تدوین و تکامل خط نستعلیق در سه دورۀ تیموری، صفوی و قاجار نقش عمدهای داشتند. پرسش اصلی پژوهش این است که قالب کتابت هر یک از خوشنویسان مذکور دارای چه ویژگیهای بصری است؟ و چه مؤلفههایی را میتوان به عنوان عوامل تأثیرگذار بر آنها تشریح کرد؟ پژوهش پیشرو به شیوۀ توصیفی- تحلیلی صورت گرفته و دادههای آن به شیوه کتابخانهای و مشاهده آثار جمعآوری شدهاست. مقایسه آثار بیانگر این موضوع است که مؤلفههایی چون زاویه قلمگذاری، نحوه نقطهگذاری و جاگذاری حروف و کشیدهها شیوههای منحصر به فردی را در کتابت این سه خوشنویس رقم زده است. خلاصه آن که بهواسطه ترکیب مؤلفههای مذکور در خوشنویسی جعفر بایسنقری، سطرها متمایل به محور افقی و در کتابت کلهر متمایل به محور عمودیاند، اما در کتابت میرعماد، تناسب مطلوبی در محور افقی-عمودی سطر وجود دارد.
خوشنویسی
نستعلیق
کتابت
جعفر تبریزی
میرعماد
محمدرضا کلهر
2017
09
23
89
101
https://negareh.shahed.ac.ir/article_569_ec793494d1aa6ffd153251241c60eb03.pdf
فصلنامه نگره
1396
12
43
بررسی ترسیمات پیکرنما مضامین اُخروی در هنر اسلامی ایران
نجیبه
رحمانی
فتانه
محمودی
همایون
حاج محمدحسینی
هنر دینی ایران در پی تجلی امر والا از هرگونه ترسیم پیکرنما پرهیز کرده است. در این میان موضوعات مذهبی و امور اُخروی به واسطۀ نیاز به ترسیم پیکرنما و فضای روایی در وادی ممنوعه قرار گرفتند. با وجود تأکید بسیار قرآن و احادیث در این حوزه، هنر ایران عاری از مصورسازی امور اُخروی است- جز موارد انگشتشماری مربوط به دیدار پیامبر از بهشت و جهنم در نسخ خطی معراج نامهها- اعتلای این حوزه مربوط به هنر عامیانه دورۀ قاجار است. مطالعات به عمل آمده نشان میدهد که هنر اسلامی به واسطه نوع نگرش از ترسیم مضامین اُخروی پرهیز کرده است؛ اما با ورود به دوره قاجار برای اولین و به شکل مستقل شاهد ترسیم این مضامین در ابعاد بزرگ هستیم. این امر وقتی میسر گشت که طبقه هنرمند و سفارش دهنده تغییر یافت؛ در واقع هنرمند عامیانه با توجه به جهان بینی طبقه خویش به ترسیم پیکرنمای امور اُخروی دست زد. هدف پژوهش ترسیمات پیکرنما مضامین اُخروی در هنر ایران است تا یکی از کلیدیترین موضوعات دینی غایب در هنر ایران مورد مطالعه قرار گیرد. در این مقاله به دو سوال زیر پاسخ داده شده است: سیر حرکت آثار مربوط به مضامین اُخروی در هنر اسلامی ایران چگونه بوده است؟ ترسیم پیکره نمای مضامین اُخروی در دوره ی قاجار چه مشخصاتی دارد و چه تفاوتهایی با دوران پیشین دارد؟ روش تحقیق در این مقاله توصیفی- تحلیلی است و شیوه گردآوری مطالب کتابخانهای است. در هنر عامیانه قاجار سه حوزۀ نقاشی قهوهخانهای، نقاشی بقاع متبرکه و نقاشی پشت شیشه بررسی شده است که در آنها با دنیای جدیدی از ترسیم موضوعات اُخروی در ابعاد و گستردگی مختلفی روبهرو میشویم؛ این هنر برای اولین بار ایدئولوژی خاص طبقۀ عام را در ایران نمایش داد و آن اعتقادات راسخ مذهبی و باورهای دینی است.
ترسیم پیکرنما
بهشت و جهنم
معاد
نقاشی قهوهخانهای
محمد مدبر
نقاشی پشت شیشه
چاپ سنگی
نقاشی بقاع متبرکه
2017
09
23
103
117
https://negareh.shahed.ac.ir/article_568_9c247c2d264fc7acff95f10cb77959f6.pdf
فصلنامه نگره
1396
12
43
رمزگشایی خط معقلی در دو نگاره گردان ِچهارعلی(ع) مدرسه نیمآورد اصفهان، و ششعلی(ع) مسجدجامع یزد
اصغر
جوانی
مریم
قاسمی سیچانی
امیرحسین
چیت ساریان
بهمن
فیزابی
هدف از این پژوهش تبیین ویزگیهای تکثیر «نگارههای گردان» معقلی (خط بنایی) مطابق با نمونههای ارزشمند تاریخی است. گونهای از نگارههای معقلی که با تکرار دایرهوار و دوران پیوند دارد در این پژوهش معقلیِ «نگارههایگردان» نامیده میشود و بدلیل توجه به اصالت نامهای استفاده شده توسط معماران قدیم، بهجای «خط بنایی» از «معقلی» استفاده شده است. این معقلیها در اشکال مختلف از سه تا چندضلعی با ویژگیهای: تقارن، درهم قفلشدگیحروف، گسترش و جلوه سهبعدی مشاهده میگردند. این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و توسعهای، با جمع آورد اطلاعات به شیوۀ کتابخانهای و مشاهدات میدانی انجام و برای تبیین مراحل بصری از روش نگاشت ادراکیاستفاده شده است. نمونۀ معقلیهای گردان، از دو نگارهگردان ِچهارعلی(ع) مدرسه نیمآورد اصفهان، و ششعلی(ع) مسجدجامع یزد انتخاب شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهد طراحی این دو نگاره و دیگر نگارههایگردان از جمله نگارههایگردان بناهای قوامالدین شیرازی از قواعدی مشابه پیروی میکنند، با الگو قراردادن این قواعد میتوان نگارههایی جدید در اشکال مختلف ترسیم کرد. درخلال این ترسیمات و با افزایش تعداد اضلاعِ نگارهها، بهدلیل ازدیاد تعداد کلمات و کمی فضا، ماهیت حروف مبهم و ناخوانا میشود. برای جبران این نقیصه لازم است بر گامهای تشکیلدهندۀ نگاره افزوده گردد، در طی این فرآیند مرکز نگاره وسیعتر شده و حروفی که در گامهای مرکزی نگاره قرار دارند شکل متفاوتی پیدا میکنند که این امر برای شکلگیری حروف در گامهای میانی و محیطی الزامی است. همچنین در ترسیمات چهارتایی با حذف یک چهارم نگاره، و اتصال قسمت دوم و سوم به هم میتوان نگارههایی با جلوۀ سهبعدی بهدست آورد.
معقلی
نگارههایگردان
نگارههای سهبعدی
مدرسه نیمآورد
مسجد جامع یزد
2017
09
23
119
133
https://negareh.shahed.ac.ir/article_567_15f5ed22572b9a40c76cbdf664e036d8.pdf
فصلنامه نگره
1396
12
43
آسیبشناسی و بررسی ساختار گرافیکی فونت «مولا» بر اساس خط کوفی کهن
معصومه
هادی همراه
عبدالرضا
چارئی
خط کوفی نخستین نوشتار اسلامی است که دارای ظرافت و استحکام است. قدیمیترین نسخه قرآن به خطکوفی کهن، به امام علی(ع) منسوب است. خواندن این خط که بسیار پیچیده مینمود، موجب پیدایش قلمهای ششگانه (اقلام سته) شد. درنهایت حروف با رابطههای گرافیکی، تصویر نوشتاری یک زبان را نشان دادند و قلمها خلق شدند؛ که یکی از عوامل موثر در گرافیک میباشند. از قلمهای مطرح در حوزه گرافیک، فونت «مولا» است و از این رو به این نام است که طراحی آن بر اساس قرآنهای کوفیکهن منسوب به امام علی(ع) است. فونت(قلم) مولا در نگاه کلی شبیه به خط کوفی کهن است، اما بر اثر دقت تفاوتهای واضحی در شکل حروف و ترکیبات آن میتوان یافت که بر اثر استانداردسازی حروف در این قلم شکل گرفته است. شناخت ساختار فونت مولا و مقایسه آن با کوفی کهن موردنظر و آسیب شناسی حروف و بررسی تفاوتها و شباهتهای این قلم با خط کوفی کهن و همچنین اصلاح این قلم جهت کاربرد صحیح در گرافیک، هدف اصلی مقاله پیش روست و برای مقایسه هرچه بهتر، حروف آنها در قالب جدولهایی قرار داده شد و همچنین محورهایی جهت نمایش نظام هندسی حروف طراحی شد. پرسشهای پژوهش به ترتیب زیر است: 1. اصول و قواعد فونت «مولا» کدامند؟ 2. تفاوتها و شباهتهای فونت مولا با خط کوفی کهن مذکور چیست؟ روش تحقیق براساس توصیفی- تحلیلی و مبنای گردآوری کتابخانه ای و مشاهدات میدانی است و در دستاورد حاصل از این پژوهش شاهد تفاوت در طراحی حروف مفرد در فونت مولا نسبت به خط مذکور، عدم رعایت کرسی حروف در ترکیبات این قلم، و ضخامت متغییر در اتصالات بین حروف بودیم.
خط کوفی
کوفی کهن
فونت مولا
طراحی حروف
2017
09
23
135
150
https://negareh.shahed.ac.ir/article_575_73ef88902082637e9c55f2620ae300f2.pdf