دانشگاه شاهد
فصلنامه نگره
2676-7244
14
49
2019
03
21
گونهشناسی و تحلیل تزیینات حجاری مسجد جامع عتیق اصفهان با تأکید بر آثار دوره صفویه و قاجار
4
17
FA
فرید
احمدزاده
دانشجوی دکتری باستان شناسی اسلامی، دانشگاه تهران
fa.ahmadzadeh@ut.ac.ir
مرضیه
طالبی
کارشناسی ارشد باستان شناسی، دانشگاه هنر اصفهان
m4t136@gmail.com
علی اصغر
سلحشور
دانشجوی دکترای باستان شناسی، دانشگاه تهران
aa.salahshour@ut.ac.ir
سیده مهدیه
شواکندی
دانشکده هنر بیرجند
mahdiye.shavakandi@gmail.com
10.22070/negareh.2019.955
استفاده از تکنیک حجاری یکی از شیوههای متداول تزیینات معماری در بناهای دوره اسلامی است که نمونههای پرشماری از آنها در مساجد شهر اصفهان مشاهده میشودکه بررسی، مطالعه و مقایسه هر یک ازآنها میتواند بازشناسی هویت فرهنگیشان را در پی داشته باشد. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی، طبقهبندی و تحلیل تزیینات حجاری بر اساس نوع نقوش در بنای مسجد عتیق اصفهان است و در پی پاسخگویی به سوالات زیر است: 1- تزیینات حجاری مسجد عتیق اصفهان به لحاظ نقوش و مضامین شامل چه مواردی است و چه ویژگیهایی دارند؟ 2- چه تفاوتها و شباهتهایی به لحاظ نقوش بین تزیینات حجاری بنا در دوره صفویه و قاجار وجود دارد؟<br /> این پژوهش با روش توصیفی – تحلیلی بر مبنای بررسیهای میدانی و مطالعات کتابخانهی و تجزیه و تحلیل کیفی انجام گرفته است. یافتههای تحقیق نشان میدهد تزیینات حجاری مسجد عتیق از نظر تکنیک، به سه گونه برهشته، برجسته و حکاکی منفی و از نظر کارکرد به کتیبه، سنگاب، محراب، تزیینات گلدانی، ستون و نیم ستون ها، پنجرههای سنگی و کلهقندیها تقسیم میشود. بر این اساس، نقوش متنوعی که در حجاریها به چشم میخورد به ترتیب فراوانی در گونههای هندسی (قابندیها، گلدانیها، مقرنس، پیچ تزیینی، گره و دیگر نقوش هندسی) ، خط نگاری (نستعلیق، ثلث و کوفی) و نقوش گیاهی (انتزاعی) دستهبندی میشود. غنای تزیینات حجاری بنای مسجد عتیق در دوره صفوی و قاجار دارای اشتراکاتی بوده است، اما کاربرد خط ثلث و نقوش گیاهیِ انتزاعی در حجاری دوره صفوی بیشتر و در مقابل خط نستعلیق و تلفیق نقوش گیاهی انتزاعی و طبیعتگرا در تزینات حجاری بنا در دوره قاجار بیشتر دیده میشود. این نقوش در موارد بسیاری تاریخ مشخصی را به همراه ندارد، اما موارد رقمدار به دوره صفویه و قاجار تعلق دارد.پراکندگی زمانی این آثار به گونهای است که نمونه تاریخ داری از قبل و یا بین این دو دوره مشاهده نمیشود.
تزیینات حجاری,مسجد عتیق,اصفهان,معماری اسلامی
https://negareh.shahed.ac.ir/article_955.html
https://negareh.shahed.ac.ir/article_955_fe19046ac8f993030b44ea29d5013310.pdf
دانشگاه شاهد
فصلنامه نگره
2676-7244
14
49
2019
03
21
تحلیل مضامین بصری فالنامههای مصور عصر صفوی بر مبنای کاربرد در امر پیشگویی (مطالعۀ موردی: نگارههای نسخۀ فالنامۀ فارسی موزه توپقاپی سرای)
18
37
FA
سعید
اخوانی
دانشگاه مازندران
golarizhan@gmail.com
فتانه
محمودی
دانشیار دانشکده هنر و معماری دانشگاه مازندران
f.mahmoudi@umz.ac.ir
10.22070/negareh.2019.956
فالنامههای مصور عصر صفوی دارای نگارههای متعدد با مضامین گوناگونی هستند که این نگارهها در جهت هدف اصلی این نسخهها در امر پیشگویی و فالگیری به تصویر درآمدهاند. در این مقاله با هدف مطالعه و بررسی تنوع مضامین در نگارههای فالنامههای مصور دورۀ صفویه، نگارههای نسخۀ فالنامۀ فارسی موزه توپقاپی سرای مورد تحلیل و خوانش قرار گرفته است تا پاسخی به این مسئله داده شود که در سنت فالنامهنگاری عصر صفوی چه مضامینی تصویر شده؟ و این تصاویر چگونه در ساحت پیشگویی و فالگیری مورد استفاده قرار گرفتهاند؟. این پژوهش با روش توصیفی - تحلیلی و گردآوری اطلاعات به شیوۀ کتابخانهای صورت گرفته است. نتایج بهدست آمده از این تحقیق نشان میدهد که مضامین نگارههای نسخۀ فالنامۀ فارسی موزه توپقاپی سرای در سه دستۀ اصلی دینی، ادبی و تنجیم به تصویر درآمده و مضامین دینی بیشترین تعداد نگارههای این نسخه را به خود اختصاص داده است. مضامین نگارههای این نسخۀ فالنامه از طریق کارکرد تمثیلی روایت تصاویر در جهت تعیین سعد و نحس امور و باورپذیری پیشگویی مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین در این نسخه تلاش شده است تا با القای مفهوم توسل و استخاره از طریق مضامین دینی نگارهها به امر پیشگویی و فالگیری در برابر ممنوعیت نهادهای دینی، مشروعیت داده شود.
نگارگری,فالنامه,مضامین بصری,پیشگویی,دورۀ صفویه
https://negareh.shahed.ac.ir/article_956.html
https://negareh.shahed.ac.ir/article_956_1f5297f7aa2f4dbb543455a78a3c394b.pdf
دانشگاه شاهد
فصلنامه نگره
2676-7244
14
49
2019
03
21
شناسایی و معرفی خوشنویسان کتیبههای نستعلیق در بناهای دوره صفوی ایران
39
53
FA
فرهاد
خسروی بیژائم
گروه کتابت و نگارگری، دانشکده صنایع دستی، دانشگاه هنر اصفهان، اصفهان، ایران.
farhadkhosravi121@yahoo.com
10.22070/negareh.2019.957
رواج کتیبههای نستعلیق در تزئینات معماری صفوی، یکی از نوآوریهای قابل توجه در این دوره به شمار میرود. این کتیبهها، علاوه بر جنبههای زیباییشناسانه، حاوی اطلاعات ارزشمندی مانند اسامی افراد تأثیرگذار در شکلگیری بناها و کتیبهها هستند. از این منظر میتوان کتیبهها را اسناد معتبری در شناسایی بخشی از تاریخ هنر ایران قلمداد کرد. یکی از وجوه قابل پژوهش در این زمینه، معرفی خوشنویسان این کتیبههاست که در تاریخ خوشنویسی کمتر بدان پرداخته شده یا اصلاً مورد توجه قرار نگرفته است. پرسش کلی پژوهش بدین قرار است: کدام خوشنویسان صفوی در زمینه کتیبه نگاری نستعلیق فعال بوده اند و تعداد آثار به جای مانده از آنان چه مقدار است؟ در این راستا، پژوهش بنیادی پیش رو، بر پایه مطالعات کتابخانهای و میدانی در بیش از 150 بنای صفوی که حاوی حداقل 227 کتیبه نستعلیق بودند، انجام گرفته است. نتایج بهدست آمده نشان میدهد که 81 اثر حاوی رقم خوشنویس بوده و در این میان، 44 خوشنویس، در کتیبهها رقم خود را بر جای گذاشتهاند که میتوان آنها را در سه گروه دسته بندی نمود؛ گروه اول خوشنویسان مطرحی چون: میرعماد، علیرضا عباسی و محمدصالح اصفهانی هستند که شرح حال نسبتاً مفصلی از آنان در منابع موجود است. گروه دیگری از این خوشنویسان، هنرمندانی هستند که اطلاعات اندکی از احوال و آثار آنها به جای مانده است؛ مانند: ابوالفتوح گلستانه، درگاهقلی شریف و ولایت الله گلپایگانی. سومین گروه از خوشنویسان کتیبهها، کتیبهنگارانی هستند که متأسفانه تا کنون غیر از رقم انتهای کتیبهها، نشان دیگری از احوال و آثار آنان در تذکرهها یا مجموعهها یافت نشده است؛ مانند محمدخان، بمان علی، خلیل الله و ابوسعید امامی. بیشترین آثار موجود ـ به ترتیب فراوانی ـ متعلق به محمد صالح اصفهانی، محمدرضا امامی، علی نقی امامی و سلطان علی مشهدی است.
کتیبهنگاری نستعلیق,تزئینات معماری صفوی,خوشنویسان صفوی,رقم خوشنویسان
https://negareh.shahed.ac.ir/article_957.html
https://negareh.shahed.ac.ir/article_957_a154d639283b0a718059f711882e26df.pdf
دانشگاه شاهد
فصلنامه نگره
2676-7244
14
49
2019
03
21
گونهشناسی شکلی آذینهای بندکشی مهری در مساجد منتسب به دوره آلبویه تا ایلخانیان در استان اصفهان
55
69
FA
افروز
رحیمی آریایی
0000-0001-8933-6018
دانشجوی دکترای، گروه معماری، واحد شهرکرد، دانشگاه آزاد اسلامی، شهرکرد، ایران
afroozariya@yahoo.com
نیما
ولی بیگ
0000-0002-7562-0701
گروه مرمت، دانشکده مرمت، دانشگاه هنر اصفهان،
n.valibeig@aui.ac.ir
سید اصغر
محمودآبادی
استاد تمام، دانشکده تاریخ جهان اسلام، دانشگاه اصفهان و معاونت پژوهشی موسسه آموزشعالیسپهر اصفهان
asghar.mahmoodabadi@gmail.com
10.22070/negareh.2019.958
یکی از ویژگیهای رایج در تزئینات شیوه رازی و آذری (بناهای منتسب به دوره آلبویه تا ایلخانیان)، استفاده از آذینهایی در فاصله بین بندکشی آجرکاری است. گونهشناسی این قسم از تزئینات معماری با معیار شکلی در کمتر پژوهشی به کار بستهشدهاست. لذا هدف اصلی این نوشتار، با درنظرگرفتن اهمیت موضوع و فقدان منابع کافی، ارائه گونهشناسی جامع و بررسی دگرگونی آذینهای مهری بندکشی در مساجد شیوه رازی و آذری استان اصفهان، از دیدگاه شکلی است. از آنجا که بسیاری از نمونههای شاخص منتسب به این شیوهها در اصفهان بنا شدهاند، نمونهها از این محدوده گزینش شدهاند. ازاینروی پژوهش پیشرو به دنبال پاسخگویی به این سوالات است:”1- گونههای مختلف آذینهای بندکشی مهری (براساس نحوه ساماندهی در فواصل آجرها، شکل قاب، شکل نقوش و شیوه گسترش) در مساجد شیوه رازی و آذری اصفهان چیست؟ 2- با طبقهبندی تزئینات بندکشی در شیوه رازی و آذری چه شباهتها و تفاوتهایی آشکار میشوند؟ 3-دگرگونی شکلی مهرها از شیوه رازی به آذری چگونه بودهاست؟”. روش تحقیق بهصورت کیفی، از نظر هدف کاربردی، براساس استراتژی ترکیبی و به شیوه استقرایی تدوین گشته است. دادهها با استفاده از منابع کتابخانهای و میدانی بهدست آمدهاست. تحلیلها آشکار ساخت تزئینات بندکشی از نظر نحوه قرارگیری در میان بندها و شکل نقشها دارای دو گونه کلی و براساس شکل قاب اصلی، دارای هفت گونه هستند. مهرها در اکثر موارد شیوه رازی با نقوش هندسی شکسته و در شیوه آذری با نقوش هندسی گردان و با جزییات بیشتر بنا شدهاند. کتیبهنگاری بر مهرها معمولاً به خط کوفی بنایی و گاهی به خط ثلث است. در شیوه آذری تنوع چینش آجرکاری بیشتر گشته و نقوش مهرها در برخی موارد بهصورت بافته شده، کار شدهاست؛ در اواخر آن نیز گونه جدیدی از مهرها با خط ثلث و زمینه اسلیمی پدید آمدهاست.
آذین مهری,بندکشی آجر,مساجد اصفهان,معماری آلبویه تا ایلخانیان,شیوه رازی,شیوه آذری
https://negareh.shahed.ac.ir/article_958.html
https://negareh.shahed.ac.ir/article_958_8ff7d3074da84853628e6c3b2a526ddf.pdf
دانشگاه شاهد
فصلنامه نگره
2676-7244
14
49
2019
03
21
مینیاتورهای دریایی مغولان هند، حلقۀ مفقودۀ فرشهای پرتغالی
71
87
FA
حسام
کشاورز
گروه پژوهش هنر، دانشکدۀ هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس، تهران.
hesam427@yahoo.com
اصغر
فهیمیفر
0000-0003-4705-7357
استادیار و عضو هیئتعلمی دانشگاه تربیت مدرس
fahimifar@modares.ac.ir
حسنعلی
پورمند
مدیر گروه پژوهش هنر دانشگاه تربیت مدرس
hapourmand@modares.ac.ir
10.22070/negareh.2019.959
سیزده فرش و فرشپارۀ شرقی از سدههای شانزدهم و هفدهم که در تاریخ هنر به فرشهای پرتغالی شناخته میشوند، از منظر طرح و نقش جالب توجه و چشمگیرند، چه یک صحنۀ دریایی شامل کشتیها و اشخاص اروپایی بهعلاوۀ مردی مغروق و هیولایی سر از آب به در کرده را در بخش لچکها جلوهگر میسازند. مطالعات فرششناسی با تردید گاه این فرشها را به ایران و گاه هند نسبت میدهند. در این جستار فرشهای پرتغالی در پیوند با مینیاتورهای دریایی دربار مغولان هند به کارزار تحقیق و تفحص روانه شدهاند. چشمانداز و هدف پژوهش حل معمای پیچیدۀ کشف هویت فرشهاست، چنانکه سؤال اصلی پیرامون مکان و زمان بافت آنها مطرح شده است. در اینجا روش تحقیق تطبیقی با نگرش تاریخی به کار بسته شده است و اطلاعات حاصل از طریق مطالعۀ کتابخانهای به دست آمده است. ماحصل پژوهش حاکی از آن است که نخستین فرشهای پرتغالی، که از طرح و نقش ظریفتر و صحنۀ دریایی کاملتر برخوردارند، در دربار امپراطور اکبرشاه مغول در پنجاب طی دهۀ پایانی سدۀ شانزدهم در لوای یک جریان قوی توجه به نقوش اروپایی که از چند دهه پیش آغاز شده بود، بافته شدند. فرشهای سادهتر در طی چند دهه بعد، خارج از دربار و در مناطق بافندگی پررونق مغولان مانند آگرا، فتحپور سیکری و لاهور به قصد تجارت و عرضه به بازار اروپایی بافته شدند. در طراحی فرشهای پرتغالی، لااقل نقش سه هنرمند دربار مغول، نقاشان مشکین و کیسو و دهرراس بازشناسی میشود که به نحو بارزی نقش مشکین پررنگتر و مشخصتر از دیگران است.
فرش,مینیاتور,پرتغال,مغول,هند,ایران
https://negareh.shahed.ac.ir/article_959.html
https://negareh.shahed.ac.ir/article_959_b6921db81bb0635f0a24a461b82d5523.pdf
دانشگاه شاهد
فصلنامه نگره
2676-7244
14
49
2019
03
21
مطالعۀ سیر تحولات فناوری ”ترصیع“ در دورههای میانی و متأخرِ تاریخ فلزکاری ایرانیاسلامی
88
99
FA
طاهر
رضازاده
استادیارِ گروه هنر؛ دانشکدۀ عمران، معماری و هنر؛ دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
t-rezazadeh@srbiau.ac.ir
10.22070/negareh.2019.960
فن ”ترصیع“ یکی از محبوبترین و پرکاربردترین فنون تزیینی فلزکاری ایرانیاسلامی در سدههای میانی و متأخر آن است. کاربرد این فن، همراه با اسامی و اصطلاحات مربوط به آن، طی دورههای مختلف تاریخ این هنر دستخوش تغییر و تحولات متعددی شده است. هدف این مقاله، ضمن معرفی و تعریف تخصصی فن ترصیع در فلزکاری ایرانی اسلامی، ترسیم تصویری واضحتر و مشخصتر از تحولات تاریخی این فن در سدههای میانی و متأخر دورۀ اسلامی است. درکنار این، نوشتار کنونی قصد دارد عوامل تأثیرگذار در شکلگیری و بروز این تحولات را نیز بررسی و تحلیل کند. بدینترتیب، سؤالات پژوهش کنونی عبارتاند از: در فلزکاریِ سدههای میانی و متأخر ایرانیاسلامی، فناوری ترصیع چه تحولاتی را پشت سر گذاشته است؟ چه عواملی در بروز این تحولات نقش داشته است؟ بهمنظور یافتن پاسخی برای این سؤالات، در اینجا، پس از گردآوری مطالب و دادههای مورد نیاز بهروش کتابخانهای، از روش توصیفیتحلیلی برای رسیدن به اهداف تحقیق استفاده شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد که فن ترصیع طی یک قرن، از اوایل سدۀ ششم تا اوایل سدۀ هفتم هجری، از سادگی و خامی به پیچیدگی و ظرافت قابل ملاحظهای رسیده است. اما بعد از گذشت حدود یک سده، و در میانههای سدۀ هشتم هجری، کاربرد این فن دوباره به سادگی گرایش پیدا کرده است. عوامل گوناگونی در ظهور و بروز این فن دخیل بودهاند. بهنظر میرسد تقاضای اقشار توانگر جامعه مبنیبر استفاده از فلزات قیمتی، ولو به اندازۀ کم، در بدنۀ آثار نهچندان قیمتی در بهکارگیری نوع ساده و اولیۀ این فن نقش مؤثری ایفا کرده باشد. اما در شکوفایی گونۀ پیچیده و ظریف این فن راهیابی نقوش انسانی و حیوانی در تزیینات بدنۀ آثار فلزی عاملی اساسی بهشمار میرود. همچنین، شکوفایی کتابآرایی در دورۀ ایلخانی از یک طرف و کاهش کاربرد برنجینهها و مفرغینهها، از طرف دیگر، موجب گرایش هرچه بیشتر به سادگی در کاربرد این فن پرطرفدار در سدههای بعدی شده است.
فلزکاری,خراسان,موصل,فناوری ترصیع,برنجینههای مرصع,دورۀ اسلامی
https://negareh.shahed.ac.ir/article_960.html
https://negareh.shahed.ac.ir/article_960_33a4557fb6b9dca9d3576de25285733d.pdf
دانشگاه شاهد
فصلنامه نگره
2676-7244
14
49
2019
03
21
بررسی تطبیقی رسمالخط میرعلی بن حسن تبریزی با میرعلی بن الیاس تبریزی بر اساس نسخه خسرو و شیرین نظامی (3134، گالری فریر) و سه مثنوی خواجوی کرمانی (18113، کتابخانه بریتانیا)
100
113
FA
فاطمه
شهکلاهی
کارشناس ارشد پژوهش هنر، شهر شیراز، استان فارس.
shahkolahi.f@yahoo.com
10.22070/negareh.2019.961
میرعلی بن حسن تبریزی ملقب به «قدوه الکتاب معلی» و میرعلی بن الیاس تبریزی دو نستعلیقنویس معروف عصر جلایری در بغداد هستند. تنها اثر اصیل و رقمدار میرعلی بن حسن نسخه خسرو و شیرین نظامی محفوظ در گالری فریر (3134) است و شناخته شدهترین اثر میرعلی بن الیاس نسخه مصور سه مثنوی خواجوی کرمانی در کتابخانه بریتانیا (18113) است. احتمال میرود این دو خوشنویس همشهری، هم دوره و همنام که فقط در نام پدر اختلاف دارند، در شیوه کتابت و رسمالخط نیز متمایز باشند. از اینرو در این پژوهش این دو نسخه خطی مورد مطالعه و مقایسه قرار گرفته است.<br /> هدف این پژوهش شناسایی شیوه نگارش هر یک از این دو خوشنویس براساس نسخه خسرو و شیرین نظامی و سه مثنوی خواجو و در پی پاسخ به این پرسش است که چه تفاوتهایی میان رسمالخط این دو کاتب نستعلیقنویس وجود دارد؟ این پژوهش به لحاظ هدف در زمره پژوهشهای بنیادین است و براساس ماهیت و روش، توصیفی- تحلیلی با رویکرد تطبیقی است. روش گردآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی است.<br /> این پژوهش نشان میدهد که این دو خوشنویس در شیوه نگارشِ چهار دسته از حروف کشیدگیها، دوایر، مفردات و نقطهها با یکدیگر تفاوت دارند و رسمالخط میرعلی بن حسن از قاعده نسبتاً مشخصتری تبعیت میکند. شکل (ب) کشیده در حروف کشیده و (ن) در حروف گرد بهعنوان الگوی پایه تکرار شده است. ارتفاع اکثر مفردات یکسان و برابر 5/1 نقطه است. زاویه نقطهگذاری 60 درجه است و نسبت به کرسی 15 درجه بهسمت چپ تمایل دارد. در نگارش میرعلی بن الیاس حروف دارای تنوع بیشتری هستند و کشیدگیها به نسبت بلندتر است. انحراف زیاد قسمت گردی دوایر به سمت مخالف، ارتفاع 2نقطهای مفردات و زاویه نقطهگذاری 45 درجه بهگونهای که محور نقطهها با کرسی موازی باشد، از دیگر مشخصات رسمالخط این خوشنویس است.
خوشنویسی,نستعلیق,میرعلی بن حسن تبریزی,خسرو و شیرین نظامی,میرعلی بن الیاس تبریزی
https://negareh.shahed.ac.ir/article_961.html
https://negareh.shahed.ac.ir/article_961_ffb3231cfee5283a7bc26c301034fe7c.pdf
دانشگاه شاهد
فصلنامه نگره
2676-7244
14
49
2019
03
21
شناسایی نمونه پیکرههای انگلیسی در نگارگری مکتب اصفهان
115
127
FA
شهناز
امینی
مدرس مدعو دانشگاه پیام نور اصفهان و علمی کاربردی
shahnaz_artist@yahoo.com
اصغر
جوانی
هیات علمی دانشگاه
a_javaniart@yahoo.com
مجیدرضا
مقنی پور
0000-0001-9806-6953
عضو هیات علمی دانشگاه شیراز
mmoghanipoor@yahoo.com
10.22070/negareh.2019.962
تأثیرپذیری نگارگری مکتب اصفهان از وقایع و تحولات سیاسی، نظامی و تجاری دوره صفویه باعث پدیدارشدن نمونه پیکرههای غیرایرانی در نگارگری مکتب اصفهان شد. این پژوهش به هدف شناسایی نمونه پیکرههای انگلیسی و عوامل تأثیرگذار بر نگارگری مکتب اصفهان بر اساس مؤلفههای چهره و پوشاک انجام گرفته است. بر این اساس سؤالهای اصلی تحقیق به این گونه است که:<br /> 1.چگونه پوششهای انگلیسی وارد نگارگری مکتب اصفهان شده است؟<br /> 2.مشخصههای چهره انگلیسی در نگارگری مکتب اصفهان کدامند؟<br /> روش تحقیق مقاله توصیفی-تحلیلی و تحلیل دادهها به صورت کیفی(شرح و تفسیر) است. همچنین فنون جمعآوری اطلاعات به صورت متنخوانی آمده است.<br /> نتایج بهدست آمده نشان میدهد که در آثار مورد بررسی (از جمله اروپایی با سگ از رضا عباسی، دیدار خسرو و شیرین از محمد قاسم و...) پوشاکی مانند لباس، چکمه و کلاه تأثیرات بیشتری از پوششهای دوره الیزلبت اول تا جیمز دوم انگلیس پذیرفته است. این در حالی است که چهرهپردازیها بیشتر به نمونه چهرههای ایرانی وفادار بوده است.
پیکره ایرانی,پیکره انگلیسی,نگارگری,مکتب اصفهان
https://negareh.shahed.ac.ir/article_962.html
https://negareh.shahed.ac.ir/article_962_fb9418c1190c3d66264edcd2f740689e.pdf